انتخابات و انتظارات جامعه ارامنه ایران

انتخابات و انتظارات جامعه ارامنه ایران
انتخابات یکی از مهمترین عوامل استقرار مردم سالاری و فراهم کنندهء اسباب و لوازم و ساز و کار حاکم کردن اراده مردم بر سرنوشت خود می باشد. در واقع انتخاب کردن حقی است که حکومت با صراحت قانون برای در اختیار گذاردن فرصت تصمیم گیری به مردم تفویض کرده است.
اما در کنار حقی که قانون برای انتخاب کننده قائل شده، حقوقی نیز برای انتخاب شوندگان جاری ساخته که در ظاهر مهمترین آنان تبلیغات و جلب نظرعموم برای کسب آرای بیشتر است. اما تبلیغات همانگونه که در تمامی دنیا رایج است، تنها در سخنرانی ها، پخش پوستر و تراکت و شعارهای انتخاباتی خلاصه نمی شود، بلکه اینک لابینگ و رایزنی های سیاسی با احزاب و گروهای مختلف سیاسی، صنفی، اجتماعی و... برای جلب آرا و مشارکت گروهی جوامع، یکی از کار سازترین شیوه های رایج برای کسب آرا می باشد.
در اینگونه موارد قرارداد های نمادین و غیر مکتوبی که تامین کنندهء منافع گروهی طرفین می باشند، بین انتخاب شوندگان (نامزدها) و انتخاب کنندگان (مسئولین جوامع) منعقد می گردند.
با توجه به رخدادهائی که اخیرا" در رابطه با لابینگ و رایزنی های دهمین دورهء انتخابات ریاست جمهوری کشورمان بین برخی گروههای واسطهء منتسب به نامزدها و جامعهء ارامنه ایران شکل گرفته اند، می بایست نخست به صراحت اعلام کرد که همچون موارد دیگر، تنها مراجع و محاکم رسمی، حقوقی، قانونی و شرعی جوامع ارامنهء کشور مان منحصرا" شوراهای خلیفه گری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، رهبران دینی و نهادهای منتسب به این ساختارهای رسمی و شاخته شده می باشند و لا غیر
....
+++
و اما انتخابات پبش روی، و اینکه کدام نامزد می تواند تا حدی انتظارات و مطالبات جامعه ارمنی کشور را تامین کند. اجازه
دهید کمی گستاخی اخلاقی از خود نشان داده و جسارتا" پر گوئی کنم.
این بنده به موجب شغل و حرفهء روزنامه نگاری و تنها خبرنگار تنها روزنامهء ارمنی زبان کشور، از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی (و بلکه قبل از آن) در جریان چگونگی شکل گیری و رفع اکثر رخدادهائی بوده ام که بر جامعه ء ارامنه کشورمان آمده است.
در این اثنا، دیدارها و گفتگوهای بسیار فراوانی بین رهبریت دینی و اجتماعی ارامنهء کشور و مسئولین بلند پایه ء نظام جمهوری اسلامی (در مقاطع مختلف زمانی و شرایط گوناگون سیاسی) صورت گرفته اند که بنده نیزبه عنوان مسئول اطلاع رسانی در آنها حضور داشته ام. حضوری که علاوه بر آگاهی از کنه وقایع و دغدغه ها، تجربیات گرانقیمت و منحصر به فرد ی را برای بنده به ارمغان آورد.
بر همین اساس این اجازه را بر خود هموار می سازم تا ادعا کنم کمی بیشتر از دیگران در باب مشکلات و دغدغه های خاطر و چگونگی ختم به خیر آنان می دانم. گذشته از این، مصاحبه با نخبگان سیاسی و فعالان اجتماعی کشور نیز بر تجربیات بنده به عنوان روزنامه نگار افزودند.
روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم، اما هرچه بود ناشی از خلاء قانونی، عدم وجود درک متقابل ( که در اوان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی بسیار طبیعی بود)، عدم آشنائی دوسویه فرهنگها، ارزشها، مقدسات، و... بودند. و به همین دلیل نیز همهء موارد مشکل ساز و نگران کننده، با به کار گیری قابلیت های ذکر منطق و مصادیق طرفین، گفتگو و گاه با سعه صدر مسئولین دولت بر طرف می شدند.و این بنده با اتکا به همان مصادیق و تجربیات آزموده در روزهای بسیار سخت، جسارت اظهار نظر در این مورد را به خود می دهم.
گرچه پیدائی راه کارها و شیوه های عرضه و ابراز آنان را تنها در حیطهء اختیارات شورای خلیفه گری ارامته و نهادهای تصمیم گیرنده می دانم.
آنچه مسلم است، جامعهء ارامنه کشور جدای از مشکلات و معضلات جاری کشور، همواره با نگرانی ها و دغدغه های مضاعفی نیز درگیر بوده، که اینان عمده مسائل این جامعه را تشکیل می داده اند.بر اساس همین یافته ها و تجربیات، معتقدم که حل برخی مشکلات از قبیل: آموزشی و دانشگاهی، استخدامی، حقوقی و قضائی، احوال شخصیه، دیه و قصاص، استفاده از امکانات دولتی، کمکهای مالی دولت، و...به نظر می رسد که خارج از توانائی های قانونی قوه مجریه و در راس آن رئیس جمهور نمی باشد، اما به تنهائی کمی دشوار به نظر می رسد، زیرا حل و فصل آن نیاز به رفع برخی خلاءهای قانونی و حتی تصویب قوانین جدید و یا به نحوی ایجاد تحول در برخی مقررات جاری دارند.
اما با این وجود، رئیس جمهور دارای اختیارات فراوانی نیز هست که تنها یکی از آنان تنظیم لوایح و تقدیم آنان به مجلس جهت تصویب ورفع مشکلات یا ایجاد امکانات رفاهی و منابع مالی برای گشایش امور فرهنگی، ورزشی، آموزشی و... می باشد.
مرور و بر شمردن الزامات و نیازهای کنونی جامعه ارامنه کشور گرچه بر آنان اشراف کامل دارم، اما عرضهء آنان در حیطهء اختیارات و صلاحیت حقوقی بنده نمی باشد و قطعا" شورای خلیفه گری ارامنه و نمایندگان ارامنه در مجلس شورای اسلامی آنچه که لازم و مصلحت است، در صورت لزوم طی لایحه ای به نامزدها تسلیم خواهند نمود.
اما در مورد دیدار نامزدها با جامعه ارامنه، اگر لازم باشد می بایست فقط با صلاحدید و هماهنگی تنها مرجع تصمیم گیرندهء این جامعه یعنی شورای خلیفه گری ارامنه صورت پذیرد.
اما با احترام به همهء نامزدهای محترم که هرکدام از خدمتگزاران کشوردر مقاطع گوناگون تاریخ انقلاب بوده اند، باید گفت که به نظر می رسد، قبل از شنیدن سخنان نامزدها، نخست می بایست انتظارات رای دهندگان را شنید.با این حال گوش فرا دادن به سخنرانی های کاندیداها می تواند مثمر ثمر و مفید فایده باشد اما قولها و شعارها می بایست بار حقوقی، قابلیت پیاده شدن در عمل و نیز ضمانت اجرائی داشته باشند..
گرچه تا بیستم خرداد ماه به فضل خدا فرصتهای دیگری برای درد دل با شما با این موضوع خواهیم داشت، اما در حال حاضر مهمتر ازهر چیز دیگری شناخت نامزد مورد نظر جهت تامین نظرات و انتظارات و شرکت فعال در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است
.
با من بمانید.
آفتاب هماره بر بامتان باشد.
وارطان

6 نظرهای شما:

Haygaz said...

Aya mitavanid begooyid ke shoma be che kasi ray midahid?

مقدم said...

خاطرات جالبی باید باشند.

ساعی said...

به نظر جامعه ارامنه ایران، مطالبات آنان را چگونه می توان طبقه بندی کرد و اولویت با کدام است.

masis said...

salam
man yek armanie irani am va weblogi darbareye dusti miane aramane va iraniha ijad nemue am
khoshhl mishavam agar tabadole link namayim

huysov em gorcit mech hajogh lines

masis

باغداساریان said...

با سلام باید عرض کنم که با در نظر گرفتن توضیحات شما ارامنه آرادی رای دادن با صلاحدید خود را ندارند و باید با صلاحدید خلیفه گری رای دهند و این مصداق بارز دبکتاتوری از طرف خلیفه گری ارامنه است.

Reza Bonabi said...

به نام خدا

دوست عزیز و گرامی(مخصوصاً مسیحیان ایران)
با سلام و احترام؛
در خصوص مطالبی که در وبلاگم در مورد کلیسای مریم مقدّس اردبیل نوشته ام از شما دعوت می نمایم که این وبلاگ را بازدید نموده و مخصوصا برای مطلب فوق نظر بدهید و برای دوستان ارمنی(مسیحی) عرض می نمایم که من بعنوان یک مسلمان به تمام پیامبران الهی اعتقاد راسخ داشته و در فقه اسلامی تصریح شده است که دروغ بستن و اهانت به تمام پیامبران الهی (فرق نمی کند پیامبر اکرم اسلام(ص) باشد و یا حضرت نوح(ع)) حرام بوده و در حکم تکفیر و ارتداد می باشد.در نتیجه به رسالت و پیامبری حضرت عیسی بن مریم(ع) و حضرت یحیی(ع) و مقدّس بودن مقام حضرت مریم(س) ایمان و اعتقاد قطعی داریم.که خود شما بارها دیده و شنیده اید که در کتاب مقدّس و الهی مسلمانان سوره های بنام سوره مریم(س) و یا سوره ای بنام آل عمرال و... وجود دارد.بیش از این نمی خواهم به حاشیه بروم و مقدّمه چینی نمایم منظورم از این صحبت ها این است که ای کاش در سال 1944 میلادی آخرین خانواده ارمنی از شهر ما یعنی اردبیل مهاجرت نمی کرد کلیسای مریم مقدّس اردبیل تعطیل و الآن در اثر مرور زمان و عدم رسیدگی با وجود اینکه این بنا از ساخت بسیار خوب و محکمی برخوردار است به مخروبه ای بیش تبدیل نشده است و من حیف ام می آمد که این بحث رو مطرح نکنم و شما را برای تخریب و از بین رفتن این خانه خدا و این معبد و این مکان دعا صحبت نکنم و دِینِ خود را نسبت به حضرت عیسی بن مریم(ع) و حضرت یحیی(ع) و مریم مقدّس(س) ادا ننمایم.حال شما دوست گرامی که احتمالاً ارمنی(مسیحی) باشید خوب به مطلب فوق دقیق شوید و فکری به محل عبادت در حال تخریبتان و نیاکانتان که برایش زحمت کشده و رنج دیده تا آنجا و متعلقات آنجا را ساخته و حفظ نماید.در اصل شورای مرکزی و اداری ارامنه(مسیحیت) ایران باید نیم نگاهی به معبد شان بنمایند.اگر آن یک خانواده ارمنی در 1944 میلادی با وجودیکه مردم شهر نیز به آنها بدیده احترام می نگریستند برای اینکه از همکیشانشان دور نمانند مهاجرت به تبریز و تهران نمی کردند الآن آنجا نیز تخریب نمی شد و محل مقدس عبادتشان نیز این چنین مامن موش و گربه نمی شد.ای کاش مسئولین اداری ارامنه ایران(مسیحیان) این مطلب را دریافت کرده و فکری نمایند.من حدس می زنم که چه پاسخی از سوی مسئولین اداری ارامنه داده شود ولی این پاسخ تنها سر هم دیگر کلاه شرعی گذاشتن بیش نیست.من با تحقیقی که کردم فردی بمدّت چندین سال بعنوان متولی کلیسا به اردبیل آمده و یک سرایه داری که از سالهای دور مسئولیت سرایه داری آنجا را بر عهده داشت ظاهراً مبلغی می داد تا این محل از بین و تاراج نشود ظاهراً حدود 20 الی 25 ساله پیش بعلت فوت و یا هر علت دیگر این کشیش به اردبیل مراجعت ننموده است.ظاهراً میراث فرهنگی اردبیل نیز هیچگونه اقدامی در خصوص احیاء آن انجام نداده حتی من شنیده ام که بحث تغییر کاربری محل مود نظر وجود داشته که من اصلاً از این معاملات بین میراث فرهنگی و مسئولین اداری ارامنه اصلاً خوشم نیامد.چرا که یک توهین بزرگ به یک محل عبادت است هرچند متروک باقی مانده و استفاده مفیدی از آن نشود.تغییر کاربری یعنی چه؟!یعنی از کلیسا یا محل عبادت و... به محل گردشگری و توریستی تبدیل شود اگر در ارمنستان چنین معامله ای با مسجدی حال این مسجد شیعیان و یا اهل سنّت مسلمانان باشد چون مسجد محل عبادت اسلام است بدون توجّه به فرقه و شاخه اسلامی،من بشدت عصبانی می شدم و قیامی علیه این حرکت مرتدانه می کردم.حال همان معامله سر محل عبادت شما ارامنه(مسیحیت) است و این از کم لطفی واقعی شما نسبت به میراث اجداد و نیاکان و از همه مهمتر دین و مذهبتان است.این یک مکتوب آگاهی بخش است و ادای دینی نسبت به پیامبران ادیان الهی مخصوصا حضرت مسیح(ع) است.خداوند به ما و شما اجر و خیر و برکت دهد مخصوصاً در این ماه مبارک رمضان.

e-mail : dr_reza_bonabi@yahoo.com
weblog : http:// rezabonabi.blogfa.com