نگاتيو‌هاي چاپ نشده؛ فشنگ‌هاي شليك نشده

نشست ايلنا با عكاسان انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس؛
نگاتيو‌هاي چاپ نشده؛ فشنگ‌هاي شليك نشده
اعضاي انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس ازجمله منتقداني هستند كه از نبود هيچ نهادي در بعد وسيع در حمايت عكاسان و جمع‌آوري عكس‌هاي بجا مانده از سال‌هاي جنگ انتقاد كرده‌اند اما آيا گوش شنوايي هم هست!
كشور ما در سال 58 در شرايطي متحمل هجوم نيروهاي بعث عراق شد كه هنوز درگير مسائل پيش‌آمده پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. در برابر زياده خواهي‌هاي عراق، دفاع از تماميت عرضي و نواميس‌مان در اولويت قرار داشت، بنابراين شاهد فوج عظيمي از نيروهاي مردمي بوديم كه خودخواسته به جبهه‌هاي جنگ گسيل مي‌شدند.
طبيعي‌ بود كه به دليل تازه تاسيس بودن سازمان‌هاي نظامي و نهادهاي حكومتي پرداختن به مباحث فرهنگي و ترويج حقايق جنگ، در ابتدا چندان مورد توجه نبود اما رفته رفته ضرورت چنين فعاليت‌هايي بيش از پيش نمود پيدا كرد. در چنين روندي عكاسان نخستين طيفي بودند كه در حوزه‌هاي مستندسازي و تهييج جامعه براساس حقايق جاري در جبهه‌ها، پا به عرصه جنگ گذاشتند و روحيه شهادت‌طلبي و رشادت‌هاي رزمندگان را منعكس كردند. اما چه در زمان جنگ و چه پس از اتمام آن، تا به امروز همواره اين انتقاد به مسولان كشوري وارد شده است كه چرا هيچ نهادي در بعد وسيع و گسترده به حمايت عكاسان و جمع‌آوري عكس‌هاي به جا مانده از آن سال‌ها نپرداخته است. اعضاي انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس ازجمله اين منتقدان هستند. مديران اين انجمن كه زمان زيادي از تاسيس آن نمي‌گذرد، معتقد هستند؛ بودجه‌هايي كه به حفظ و نشر آثار دفاع مقدس تخصيص داده مي‌شود، هرگز در محل اصلي خود خرج نمي‌شوند و درمقابل نگاتيوها و فريم‌هاي به جا مانده از جنگ تحميلي، روز به روز به انقضا و نابودي نزديك‌تر مي‌شوند. به بهانه فرارسيدن يادروز آزادسازي دفاع مقدس به سراغ برخي از مديران و عكاسان عضو در اين انجمن رفتيم و نظرات آنان را جويا شديم.
آيا در عرصه‌هاي جهاني، هميشه در بدو آغاز جنگ، ‌ستادهايي براي عكاسي تشكيل شده‌است؟
ــ سيدعباس ميرهاشمي(مدير واحد پژوهش انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس): تصوير در جنگ‌ها اهميت زيادي دارد زيرا اين عكس‌ها هستند كه مي‌توانند حقايق و رخ دادها در مناطق و حضور ارتش‌ها و مردم را به جهانيان انتقال دهند. اگر بخواهيم سوال شما را در بعد بين‌المللي دنبال كنيم‏‏، وضعيت كمي متفاوت مي‌شود زيرا در دنيا يكسري آژانس خبري هستند كه وظيفه پوشش دادن اينگونه رخ‌دادها را به عهده دارند و عمده تصاوير توسط آنها منتقل مي‌شود. آنها در طول جنگ‌ها عوامل خود را اعم از خبرنگار و عكاس به مناطق درگيري اعزام مي‌كنند تا اخبار و حقايق جاري در آن مناطق را به جهانيان منتقل كنند. اما در جنگ‌هاي مختلف تنها خبرگزاري‌ها و آژانس‌هاي خبري به دنبال عكاسي نبوده‌اند بلكه ارتش‌ها و كشورهاي درگير جنگ نيز به عكاسي از وقايق پرداخته‌اند. معمولاً ارتش‌ها در طول جنگ‌هاي مختلف عكاساني را همراه داشته‌اند كه از نگاه خود آنها عكاسي مي‌كردند و در نقاطي كه مسائل امنيتي و حفاظتي وجود داشته تنها به عكاسان خودشان اجازه ورود و عكاسي مي‌داده‌اند. اما در جنگ ايران و عراق شرايط متفاوت بود. در جنگ ما به علت طولاني‌مدت بودن و اينكه امور، رفته رفته سازماندهي مي‌شد، اشخاصي كه به عكاسي جنگ علاقه داشتند به سازمان‌هاي مرتبط در جنگ مثل سپاه و ارتش وارد مي‌شدند و از آن طريق به مناطق جنگي مي‌رفتند و عكاسي مي‌كردند. البته موقعيت‌ها در جنگ‌هاي مختلف متغير است. مثلاً در جنگ اوكراين يا بوسني هرزگوين، لبنان و... هم از خبرگزاري‌ها و هم از ارتش‌ها عكاس‌ها حضور داشتند. عده‌اي نيز براي دل خودشان و علاقه شخصي عكاسي مي‌كردند. حتي عكاسان ايراني هم در برخي از اين جنگ‌ها حضور داشتند و اتفاقا عكس‌هاي خوبي هم گرفته‌اند. اين افراد كارت عكاسي آزاد دراختيار دارند و بدون وابستگي به نهاد يا سازمان خاص در جنگ‌ها حاضر شده و در راستاي حرفه‌اي كه انتخاب كرده‌اند؛ عكاس مي‌كنند.
كداميك از گونه‌هاي عكاس جنگ تاثيرگذار و ماندگارتر بوده‌اند؟
ــ ميرهاشمي: رسوب عكس و ماندگاري آن در ذهن به عوامل مختلفي بستگي دارد. اينكه صرفا بگوييم يك عكاس آزادانه كاركرده، وابسته به سازمان‌ها بوده يا براي خبرگزاري‌ها كار مي‌كرده، نمي‌تواند دليلي براي تاثيرگذاري يا ماندگاري كار آن عكاس باشد. يك عكاس براي اينكه بتواند يك عكس تاثيرگذار بگيرد بايد علاوه بر ضروريات اوليه مثل ابزارآلات، توان و دانش استفاده از آنها و انگيزه و تحرك مناسب را داشته باشد و امكان حضور در صحنه‌هاي مختلف را براي خود مهيا كند. اينكه يك عكاس، پاسپورت دارد و عكاس ديگر پاسپورت ندارد، ملاكي براي تاثيرگذار بودن يا نبودن عكس‌هاي آنها نيست. بنابراين دلايل و عوامل گسترده‌اي نياز است تا يك عكاس جنگ بتواند عكسي ماندگار تهيه كند. البته به نظر من، عكاساني كه در حوزه خبر كار مي‌كنند به دليل آموزش و تجربياتي كه در طول سال‌ها كسب كرده‌اند و همچنين به دليل اينكه عكس‌هاي عكاسان جهان را ديده‌اند، بهتر مي‌توانند در اين عرصه وارد شوند.
در جنگ تحميلي وضعيت به چه شكل بود. جذب و اعزام عكاس ازسوي سازمان‌ها در چه حدي بود؟
ــ محمدحسين حيدري(مدير عامل انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس) درحال حاضر و در جنگ‌هاي كلاسيك به صورت سازماني براي عكاسي انديشه‌هايي وجود دارد. اما عكاس خبري و سازماني كاربردهاي متفاوتي دارند. در دفاع مقدس شرايط متغيري وجود داشت، زيرا شاكله مجموعه‌هايي كه براي دفاع تشكيل شدند، بعد از وقوع جنگ فراهم شدند. البته در اوايل جنگ، ارتش به دليل سابقه تاسيسي‌اش نظام‌مند‌تر بود و عكاساني نيز در ارتش وجود داشتند. اما در طول جنگ حجم گسترده‌اي از عمليات‌ها برعهده سازمان‌هاي سپاه، بسيجي و نهادهاي مردمي قرار داشت. اين دسته از سازمان‌ها عموما براساس ضرورت و نياز شكل گرفتند و در جنگ حضور پيدا كردند، بنابراين در بدو شروع جنگ چندان عكاسي در آنها نبود. ولي به مرور و در سال‌هاي بعد ضرورت وجود كارهاي فرهنگي و رسانه‌اي روشن شد و چنين فعاليت‌هايي ازجمله عكاسي جنگ و نشر و حفظ آثار به وقوع پيوست. اما بخش ديگر عكاسي جنگ به اشخاصي برمي‌گردد كه با انگيزه شخصي به جبهه‌ها مي‌رفتند و با اين باور كه بايد از كشورشان دفاع كنند‏، معتقد بودند كه گام نهادن در راه عكاسي جنگ از اسلحه به دست گرفتن كاربرد بيشتري دارد. بنابراين به‌عنوان عكاس پا در ميدان جنگ نهادند. اين دسته از عكاسان عمدتا آموزش‌هاي كلاسيك عكاسي را نديده بودند اما احساس‌شان آنان را واداشته بود كه عكاسي جنگ كنند. شايد تاثيرگذارترين عكس‌هاي جنگ را هم اين دسته از عكاسان گرفته باشند به دليل اينكه عكاسان سازماني وظيفه‌هاي محوله خاصي داشتند و كارشان كمتر برخواسته از دل و انگيزه‌هاي شخصي بود و كمتر در مناطق بحراني و پرخطر حاضر مي‌شوند. در عكس‌هاي سازماني، اولويت نمايش سلاح‌ها وادوات است اما در عكس‌هاي عكاسان دفاع مقدس كه با انگيزه‌اي شخصي عكاسي مي‌كردند، اولويت اول نمايش روابط و تعاملات انساني رزمندگان با يكديگر بود. چنين رويكردي بعدها به يك سبك تبديل شد و از آن به‌عنوان سبك عكس‌هاي ايراني ياد مي‌كنند. اين عكاسان روابط و عواطف انساني را جايگزين ادوات و سلاح‌هاي جنگي كردند. البته در اوايل جنگ برخي عكس‌ها از سوي عكاسان آموزش ديده كه با متد عكاسان جهاني كار مي‌كردند گرفته شد كه به صورت مقطعي نظر‌ها را به خود جلب كرد. اما با حضور عكس‌هايي كه روابط و عواطف رزمندگان را به تصوير مي‌كشيدند، اين گونه عكس‌ها تاثيرگذاري خود و نقش خود را از دست دادند. چون عكس‌هايي كه با متد جهاني گرفته مي‌شد چندان با فرهنگ ما هم‌خواني نداشت. به عنوان مثال اينكه رزمندگان آستين‌هاي خود را به شكل تكاوري بالا بزنند و... در كشور ما و در بين مردم ايران رواج نداشت.
آيا عراق هم از عكاسان جنگ بهره مي‌برد؟
ــ محمدحسين حيدري: بله! البته عكاسان عراقي اغلب يا سازماني و نظامي بودند يا خبري. عكاسي جنگ به گونه‌اي مردمي، طوريكه برتافته از انگيزه‌هاي روحي و شخصي باشد و به شكلي كه در عكاسان ايراني بود، در بين عكاسان عراقي وجود نداشت.
ــ اسماعيل داوري(عكاس جنگ و مدير وقت بخش عكاسي ارتش جمهوري اسلامي ايران):‌ ما بايد بپذيريم كه عكاس براي عكاسي كردن علاوه بر دانش و خلاقيتي كه دارد از فرهنگ و زاويه ديد خود به سوژه‌ها نگاه مي‌كند و عكس مي‌گيرد. فرهنگ جنگ در ايران با فرهنگ جنگ‌هاي ديگر متفاوت بود. در بين رزمندگان ما روابط انساني حرف اول را مي‌زد و مباحثي از قبيل ايثار و شهادت‌طلبي دغدغه ذهني رزمندگان بود. بنابراين ابزار عكاس نمي‌تواند براين فرهنگ جاري و ساري غالب شود. نيروهاي نظامي ما در طول جنگ تحميلي آرايش و نظام‌بندي خاصي مبتني بر اصولي كه در ارتش‌هاي جهاني وجود دارد، نداشتند ولي افراداي كه در اين جنگ حضور داشتند، فرهنگشان، مناسك و عباداتشان و عقايد مذهبي‌شان، فضايي منحصر به فرد و ويژه بوجود آورده بود. به‌عنوان مثال در تمام دنيا معمولا هيچ كشوري از تلفات و كشته‌هاي خودش فيلمبرداري و عكاسي نمي‌كند. آنها معتقد هستند چنين كاري باعث تضعيف روحيه نظاميان مي‌شود. درحاليكه شرايط در جنگ تحميلي بالعكس بود و شهادت و شهادت‌طلبي در سطح كلان ترويج مي‌شد. ما عكس شهدايمان را در ابعاد بزرگ چاپ مي‌كنيم و حتي به آنها افتخار مي‌كنيم. بنابراين تفاوت فرهنگ و عقايد مذهبي و انساني رزمندگان ما با نظاميان جهان باعث شده بود شرايط و فضاهايي متفاوت و منحصر به فرد بوجود آيد و اين ويژگي‌ها لاجرم در عكاسي جنگ نيز تاثيرگذار بود.
ــ ميرهاشمي: اگر بخواهيم عكاسي جنگ را تجزيه كنيم، ابتدا بايد ديد كدام عكاس توانسته واقعيت را منعكس كند. عكاساني كه در جبهه‌ها حضور مستمر داشتند و با رزمنده‌ها زندگي كردند، عكاس‌هاي موفق‌تري بودند.
عكاسي جنگ چه تاثيري در ديگر حوزه‌هاي هنري از قبيل فيلمسازي گذاشت؟
ــ ميرهاشمي: عكاسي در ايران جايگاه خود را در زمان انقلاب پيدا كرد و در دوران جنگ جهش چشمگيري داشت. عكاس‌ها هميشه بايد در صحنه باشند. بنابراين نمي‌توانستند زياد از تخيل استفاده كنند. طبيعي بود كه ديگر اقشار هنري در زوايه نگاه اينان حوادث جنگ را متصور مي‌شدند. به‌عنوان مثال؛ بسياري از نقاشي‌هايي كه با سوژه دفاع مقدس كشيده شد، برگرفته از عكس‌هاي جنگ بود. بسياري از عكاسان جنگ نيز به علت تجربيات و نگاهشان پس از جنگ در حوزه‌هاي ديگر با اقتدار حضور پيدا كردند و فعاليت‌هايشان را در زمينه‌هايي ديگر ادامه دادند.
خانم‌هاي عكاس هم در جنگ حضور داشتند؟
ــ ميرهاشمي: فكر مي‌كنم محدوديتي براي حضور خانم‌ها وجود نداشت. وقتي آن دوران را مرور مي‌كنيم، مي‌بينيم كه خانم‌ها تا پشت خاكريزهاي جبهه‌ها نيز رفته‌اند و در اوايل جنگ در حوزه امداد و پشتيباني و راهنمايي منطقه نقش داشته‌اند. بنابراين مي‌توانستند در حوزه عكاسي هم حضور پيدا كنند. اما اين حضور چندان گسترده نبود. در اين بين بيشتر فاطمه نواب صفوي در حوزه عكاسي جنگ فعال بود و چند نفر ديگر كه از طرف دانشكده‌ها اعزام شدند و بعداز چند روز برگشتند.
ــ‌ اسماعيل داوري: حضور زنان به طور كلي در سال‌هاي ابتدايي جنگ وجود داشت و بعد از آن در تمام حوزه‌ها اين حضور كاهش پيدا كرد. حتي خانم‌هاي امدادگر نيز همينطور! يادم مي‌آيد كه شهيد صياد شيرازي، شب‌ها خانم‌هاي امدادگر را داخل يك سنگر مي‌فرستاد و تعدادي سرباز نيز براي نگهباني آنان مي‌گماشت. به هر حال فضا، فضاي مردانه بود. اگر براي زنان در جبهه‌ها اتفاقي مي‌افتاد اين شبهه پيش مي‌آمد كه نيروهاي ايراني مرد كم آورده‌اند و از زنان در جنگ استفاده مي‌كنند. اگر هم خدايي نكرده اسير مي‌شدند تا مدت‌ها درگير بوديم كه زنان را آزاد كنند. چون مسائل ناموسي در ايران بسيار حساس و مهم است.
بعد از اتمام جنگ براي حفظ عكس‌ها سازماني تشكيل شد؟
ــ اسماعيل داوري: حتي با وجود موسسات مطبوعاتي و فرهنگي اگر زحمات انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس نبود، هيچ چيزي باقي نمانده بود. اگر سري به آرشيو مطبوعات بزنيد، متوجه مي‌شويد كه ديگر هيچ چيزي باقي نمانده است.
ــ ميرهاشمي: ما بايد رك حرف بزنيم. وقتي جنگ شروع شد طبيعي بود كه از حواشي انقلاب هنوز فاصله نگرفته بوديم. بنابراين سازمان‌هاي تازه تاسيس هنوز نظام خاصي نداشتند و نمي‌شود انتظار داشت كه در آن دوران سازمان خاصي براي عكاسان تشكيل مي‌شد. اما ‌اي كاش از همان ابتداي انقلاب يك سازمان تشكيل مي‌شد و عكاسان را هدايت مي‌كرد. درحال حاضر عكس‌هايي وجود دارد كه هيچ اطلاعاتي درمورد عكاس، زمان عكس و مكان آنها وجود ندارد و ما نمي‌توانيم اين عكس‌ها را تفكيك كنيم. براي اينكه يك عكس تاثيرگذار باشد بايد اطلاعات پيراموني آن نيز وجود داشته باشد. بعدها ستاد تبليغات جنگ شروع به كاركرد و به اعزام عكاس پرداخت و مقداري از اين عكس‌ها را نگهداري مي‌كرد و باعث شد يگان‌ها به فكر تشكيل بخش‌هاي سمعي و بصري بيفتند و از عكاسان استفاده كنند. از اين جهت خوب بود ولي بازهم در زمان جنگ، بحران‌هاي موجود اين ستاد را دچار نقصان مي‌كرد و در مقابل برنامه مدون و روشني در طول جنگ از سوي اين ستاد جريان نداشت. بعد از اتمام جنگ نيز اين كمبودها و نارسايي‌ها شدت بيشتري پيدا كرد. با مرور سال‌هاي جنگ متوجه مي‌شويم كه ما ضعف‌هاي زيادي داشتيم. حتي پس از آن نيز اين ضعف‌ها پوشش داده نشد. اين ضعف‌ها چند قسم هستند؛ هم رسانه‌ها، هم عكاسان و هم سازمان‌هاي ذي‌ربط در اين خصوص مقصر هستند و جالب اينكه هنوز هم جرات بازنگري به اشتباهات گذشته در بين مسوولان امر وجود ندارد. وقتي به ايام سوم خرداد يا هفته دفاع مقدس مي‌رسيم، مطبوعات فعاليت‌هاي خود را با چاپ ويژه‌نامه‌ها شروع مي‌كنند. به اعتقاد من آن‌ها تنها درپي پركردن صفحات و رفع تكليف هستند. اين قصور بسيار بزرگي است و من فكر نمي‌كنم وظيفه خبرنگار‌ها تنها همين باشد. اين خلاء هميشه وجود داشته و متوليان و مسوولان بايد جوابگوي آن باشند. گويا يادمان مي‌رود كه اين عكس‌ها از بزرگ‌ترين واقعه تاريخي انقلاب اسلامي گرفته شده و ما وظيفه داريم به طور شايسته به آنها بپردازيم و به مردم به طور صحيح انتقال بدهيم. متاسفانه معنا و اهميت عكس‌ها شناخته شده نيست و مسوولان امر به اين مساله توجهي ندارند كه اين عكس‌ها روز به روز درحال از بين رفتن هستند. نگاتيوها درحال فرسايش و خراب شدن هستند. بسياري از اين نگاتيوها حكم فشنگ‌هاي شليك نشده را دارند كه در طول زمان خراب شده‌اند و قابل استفاده نخواهند بود. آن وقت هيچ چيزي به جز حسرت براي ما باقي نخواهند ماند. اين انتقاد به صداوسيما هم وارد است زيرا اين سازمان نيز تنها در آستانه مناسبت‌ها نگاهي به اين حوزه دارد و بيشتر تب آنتن باعث مي‌شود كه برنامه‌هايي پيرامون جنگ و عكس‌هاي جنگ ساخته شود. وزارت ارشاد و بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس هم آنطور كه بايد و شايد عمل نكرده‌اند و اين كوتاهي‌ها قطعا در آينده جبران‌پذير نخواهند بود. نبايد تنها از نگاه مناسبتي و در روزهايي خاص به اين موارد بپردازيم. عكاسي جنگ يك مقوله است كه بايد به صورتي پيوسته و دائم به آن پرداخته شود. بايد مساله حفظ و نگهداري اين نگاتيوها و عكس‌ها به صورت تحقيقي پيگيري شود و از مسوولان خصوصا وزارت ارشاد بخواهيم كه پاسخگو باشد و بودجه‌ها و اعتبارات موجود را به صورت هدفمند براي رفع اين مشكلات بكار گيرد. متاسفانه در پروژه‌هاي فرهنگي هميشه اين مشكل بوده كه متولي و برنامه‌ريزي خاص وجود ندارد و اينكه در چه فاصله زماني بايد به اهداف دست پيداكرد، اصلا مطرح نيست. اين انجمن هم حدود يك ميليون فريم عكس دفاع مقدس جمع‌آوري كرده است و مشغول احيا و ساماندهي آنهاست. اما اين تلاش‌ها واقعا كفايت نمي‌كند ما نياز به يك عزم ملي داريم. هنوز هم جوانان ما با حقايق دفاع مقدس بيگانه‌اند. اين وظيفه تصوير و عكس است كه اين مفاهيم را به آنان انتقال دهد. بنابراين ضرورت حفظ و ساماندهي عكس‌هاي باقي مانده از جنگ تحميلي كاملاً روشن است.
بعد از جنگ وضعيت عكاسان جنگ چگونه شد. آيا مسوولان جايگاه مناسبي براي آنان قائل شدند؟
ــ محمدحسين حيدري: عكاسان يگان‌ها كه جايگاه سازماني داشتند، پس از جنگ نيز جايگاه‌هاي خود را داشتند. اما قسمتي از عكاسان بودند كه وارد موضوع دفاع مقدس شدند و بعد از اتمام جنگ عمده آنان فضاي كارشان نيز تغير كرد و در گرايش‌هاي ديگري از عكاسي مشغول شدند. متاسفانه اگر مجموعه ساختارمندي پس از جنگ بوجود نيايد كه عكاساني كه 8 سال در دفاع مقدس تجربه كسب كرده بودند را دورهم جمع كند و از دانش و تجربيات آنان استفاده كند؛ همه چيز ازبين مي‌رود. چند سالي هست كه انجمن عكاسان انقلاب و دفاع مقدس تاسيس شده است اما ما هم بضاعت چنداني نداريم تا همه عكاسان را جذب كنيم. تنها بخش معدودي از اين دوستان در اين انجمن گردهم آمده‌اند. بايد بگويم ما كار چنداني در حوزه كارآفريني نتوانسته‌ايم براي آنها انجام دهيم. ما فقط داريم به مجموعه‌ها و سازمان‌ها يادآوري مي‌كنيم كه باوجود رديف بودجه و اعتباراتي كه دراختيار دارند، مي‌توانند در انتقال مفاهيم و حقايق جنگ تحميلي درقالب عكس‌هاي جنگ تاثيرگذار باشند. ما درحال حاضر برنامه‌هايي در انجمن داريم كه عكاسان نسل اول را به همراه تعدادي از عكاسان نسل سوم به مناطق مي‌فرستيم تا تجربيات عكاسان جنگ به عكاسان جوان‌تر انتقال داده شود. سعي مي‌كنيم به عكاسان پيشكسوت كه از فضاهاي جنگ فاصله گرفتند يادآوري كنيم كه هنوز هم مي‌توانند در بخش آموزش تاثيرگذار باشند. بسياري عكاسان، مجموعه‌هايي دارند كه قابليت انتشار دارند اما بضاعت انجمن محدود است. چاپ چنين مجموعه‌هايي ازسوي كشورهايي كه جنگ را تجربه كرده‌اند، بسيار مرسوم و رايج بوده است. مثلاً در جنگ 6 روزه اعراب و اسراييل براي اين 6 روز 54 جلد كتاب تصويري توسط اسرائيل منتشر شد. به‌گونه‌اي كه انگار اصلا جنگ اتفاق افتاده تا اين كتاب‌ها منتشر شوند. از جنگ 8 ساله ما 6 جلد كتاب عكس از سوي سازمان‌هاي مختلف چاپ شد كه 2 جلد هم به تازگي ازسوي انجمن منتشر شده است. حداكثر 15 تا 20 جلد كتاب هم توسط خود عكاسان منتشر شده است. آيا بضاعت و ظرفيت‌هاي 8 سال دفاع مقدس اين است؟! ما اگر مي‌خواهيم فرهنگ دفاع را به نسل‌هاي آينده انتقال دهيم، از انتشار و اشاعه اين تصاوير ناگزيريم زيرا مفاهيمي كه در يك عكس وجود دارد؛ بسيار فراوان است و حتي با نوشتن چندين صفحه مكتوبات نمي‌توان آنهارا بيان كرد. شايد يك جلد كتاب عكس به اندازه صد جلد كتاب مكتوب تاثيرگذار باشد اما ما داريم اين امكان را ازدست مي‌دهيم. پايان پيام

0 نظرهای شما: