بررسي هيوم و رابطه ذهن و بدن در انجمن حكمت و فلسفه
تز فلسفي هيوم، ذهن را جز ادارك نميداند
انجمن حكمت و فلسفه ايران؛ عصر روز چهارشنبه ميزبان علاقمندان به تفكر فلسفي هيوم بود و مجيد داوودي با بحث روي خودتنها انگاري هيوم؛ موضوع تز فلسفي هيوم كه ذهن را جز ادارك نميداند؛ را مورد بحث قرار داد.
ایلنا- : در نشست انجمن حكمت و فلسفه ايران كه روز چهارشنبه(1ول ارديبهشت) برگزار شد، بحث هيوم و رابطه ذهن و بدن مورد بحث و بررسي قرار گرفت. در اين نشست؛ مجيد داوودي(دانشجوي دكتراي رشته فلسفه) ضمن اشاره به فلسفه هيوم به خودتنها انگاري اين فلسفه پرداخت و پايه بحث خويش را روي جمله معروف دكارت كه: من فكر ميكنم؛ پس هستم، نهاد.
وي با بيان اين مطلب به فلسفه دكارت كه در خود اين مفهوم را پروريده است، اشاره كرد كه ميگويد: “جدا از اين دانشي كه من بدان احاطه دارم تصور جوهر مادي امكان ندارد. در اين راستا خودم ميتوانم انديشههاي خود را درك كنم.” داوودي سپس ادامه داد: با فرض اينكه ذهن و بدن را دو جوهر موجود در طبيعت بدانيم حال چگونگي ارتباط اينها مسالهاي بغرنج است. به عبارت ديگر باپذيرفتن دوئاليسم در ارتباط بين اين دو جا ميمانيم. اين دانشجوي فلسفه گفت: بعداز دكارت و دوئاليستها، مونيستها آمدند كه معتقد بودند كه در دنيا دو جوهر وجود ندارد و تنها يك جوهر وجود دارد كه آن يا ذهن است يا بدن. وي به تفسير كوآين در اين زمينه اشاره كرد و گفت: در مونيسم جملهبنديها و ادراك به نحوي شكل ميگيرند كه به جهان Mental نميرسيم. داوودي سپس به تز فلسفي هيوم به عنوان اينكه ذهن را جز ادراكات نميدانست، پرداخت و گفت: در اين فلسفه اگر از جوهر مادي بحثي به ميان ميآيد به اين علت است كه با ماده در ارتباطيم. وي همچنين مساله FAP= First Hand Access Principle را زير ذرهبين گرفت و افزود: در فلسفه هيوم بر اين باورند كه دسترسي درجه اول فرد به ايدههاي ذهني خويشتن است و در اين راستا ماهيت و تركيب اشياء مبهم مينمايد، همه مقولات پيرامون حدس است و اگر غير از اين باشد دچار تناقض فاحش شدهايم. تناقض در اينجا بدان معناست كه انسجام ذهنيمان را به هم ريخته باشيم. سخنران نشست هيوم و رابطه ذهن و بدن، ادامه داد: تنها ايده وجود يك چيز يا يك شيء يا مقوله، منجربه وجود آن ميشود و اينگونه است كه هيوم هرجا صحبت از Mind ميكند مساوي با self است. وي ادامه ميدهد: از ديدگاه هيوم دانش انسان پايه دانشهايي ديگر است و دانش را فراتر از سطح تجربيات و مشاهدات نميداند و هرچه را كه تجربه به دست ميآورد جزء دانش ميداند و غير از آن شامل هر مقوله متافيزيك و ماوراءالطبيعه را از قلمرو دانش خارج ميكند. داوودي افزود: به عقيده هيوم دانش انساني جز كشف اصولي كلي كه قوه تخيل را به حركت درآورد نيست و اين جز با مولفههاي مشابهت و مجاورت و ... به دست آمدني نيست. وي به جمعبندي فلسفه هيوم پرداخت كه در سه بخش خلاصه ميشود: 1ـ
هيچ صحبتي از يك ذهن شخصي جامع در اين فلسفه نميشود به ديگر سخن نه ذهني وجود دارد و نه بدني كه پي ارتباط آنها باشند و ديگر “خود” در مركزيت جهان نيست. 2ـ humes Naturalism كه ميگويد دانش تجربي، جهان را به من ميشناساند و اين به سان يك كيك دونات است كه ميان خالي است.-3 ـ احتياج نيست بدانيم جهاني وجود دارد كه هويتهاي ديگر را در پي داشته باشد. وي در پايان خاطر نشان كرد: ما در فلسفه به دنبال يقين نيستيم چراكه يقين مرگ فلسفه را به دنبال خواهد داشت.
1389/2/2 - 09:54 کد خبر : 119040
0 نظرهای شما:
Post a Comment