80 سالگی و خاطرات هانيبال الخاص درگفتگو با نقاش؛
هانيبال هم مانند خيلي از بزرگان؛ براي هنر ايران زيست
فهرست فعاليتهاي نقاش بزرگ آشوري به گستردگي ذهنيات نقاش آرام و پير امروزي است. الخاص كه نه حقوق بازنشستگي نه بيمهي درماني در كشورش دارد و از اين رو آمريكا را خانه خود قرار داده تا حقوقي دريافت كند و تن رنجورش را گاهگاه مداوا كند، از هيچ چيز گله ندارد. ميگويد: آثار جوانان را بسیار دوست دارم.
فهرست فعاليتهاي نقاش بزرگ آشوري به گستردگي ذهنيات نقاش آرام و پير امروزي است. الخاص كه نه حقوق بازنشستگي نه بيمهي درماني در كشورش دارد و از اين رو آمريكا را خانه خود قرار داده تا حقوقي دريافت كند و تن رنجورش را گاهگاه مداوا كند، از هيچ چيز گله ندارد. ميگويد: آثار جوانان را بسیار دوست دارم.
ایلنا- : هانیبال الخاص در سال 1309 از پدر و مادری، آشوری در کرمانشاه متولد شده. تاکنون بیش از 100 نمایشگاه انفرادی و بیش از 200 نمایشگاه گروهی در ایران، اروپا، کانادا، آمریکا و استرالیا برپا کرده است. الخاص فهرست بلندبالايي از آثار و فعاليتهاي خود بجا گذاشته است: در سال 1956 لیسانس هنرهای تجسمی از انستیتوی هنر شیکاگو و در سال 1958 فوق لیسانس هنرهای تجسمی از همین دانشگاه را کسب نمود.
الخاص چه با سبک منحصربه فردش و چه با فعالیت های گستردهاش از استادی دانشگاه تا نمایشگاههای مختلف هنری، بر نسلی از هنرمندان ایران تأثیر زیادی گذاشته است. او هنرهای تجسمی ایران را با آثارش که همیشه مملو از رنگها با سوژههایی از انسان، اساطیر کهن و چهرههای زن و مرد همراه بود؛ با فضایی متفاوت روبرو کرد. الخاص درباره نقدهايش كه براي چند سال در روزنامههاي مختلف چاپ ميشد،ميگويد: در روزنامه کیهان درباره نمایشگاههای هنری و سبکهای مختلف، مطلب نوشتم که هنوز برخی، این نوشتهها را نگه داشتهاند. یکی از تابستانهایی که هنرستان تعطیل بود و منهم نقد نمینوشتم؛ تصمیم گرفتم کارنامهای برای هنرمندان مختلف درست کنم و به آنها ازنظر طراحی، رنگ، میزان فروش و... نمره بدهم. یادم است خانم ایران درودی از نظر میزان فروش کارهایش؛ نمره 20 گرفت اما بقیه نمرههايش صفر شد. وی که آغازگر طراحی فیگوراتیو در نقاشی نوگراست، تاکنون بیش از ۱۰۰ نمایشگاه اختصاصی و بیش از ۲۰۰ نمایشگاه گروهی در ایران، اروپا، کانادا، آمریکا و استرالیا داشتهاست. او برای دهها کتاب هم روی جلد کشیده و شعر مصور کرده است. ۴ کتاب هم در آموزش هنری تالیف کردهاست. علاوه بر این به زبان آشوری، هزاران بیت، دوبیتی، هایکو، قصیده، منظومه و غزل سروده و ۱۵۰ غزل حافظ را به آشوری با حفظ وزن و قافیه و معنا و طنز ترجمه کرده است. از نیما یوشیج، ایرج میرزا، میرزاده عشقی و پروین اعتصامی نیز آثاری را به آشوری برگرداندهاست. الخاص، دوسال مدیر نگارخانه گیلگمش(از نخستین نگارخانههای معاصر ایران) بود. هانیبال در نمایشگاههایش با طنز و ابتکارهای مختلفي مانند: برقراری هپنینگها، انتخاب محیط انبار برای نمایشگاه، نقاشیهای پر از هزلیات عبید زاکانی و مولوی کوشیده تا سلیقهٔ نمایشگاهروهای مقرراتی را بههم بزند. بهجز هزاران تابلوی کوچک و بزرگ الخاص، ۳۰۰ متر مربع نقاشی دیواری، ۳ پردهٔ ۱۵ قطعهای و ۴ پردهٔ ۸ قطعهای از آثار اوست. یکی از مهمترین آثار هانیبال هم تابلوی ۱۵ قطعهای آفرینش است. از وي جملات جالبي نقل ميشود كه بيانگر شخصيتهاي دروني اوست: "غرب را بیفرهنگانه تقلید نکنید."، "آخرین ایسم مهمترین یا بادوامترین شیوه نیست."، "دروغ کم گفتهام و این بزرگترین دروغم است!"، "از سوسیالیستی که پس از مرگ عموی ثروتمندش میفهمد پول حلال مشکلات است؛ خوشم نمیآید. ، "در نقاشی خود را رنگشناس میدانم. "،" از کسانی که واژههای دهاتی و عمله را بهجای ناسزا بهکار میبرند؛ بیزارم. "، "اگر من در اروپا ۶۰ سال یک نانوای موفق بودم، احتمالاً برای بزرگداشت من؛ دکانی را با تنوری زیبا هدیه میدادند! " ، "بیایید لا اقل در ارومیه از ساختمانهای خرابهتان یا زمینهای متروک، ۴ دیواری دورش بکشید و تابلوهای مرا آنجا بگذارید، من تابلوهای زیادی دارم که به آنجا هدیه کنم. " امروز الخاص 80 ساله شده است و شاگردانش برايش در خانه هنرمندان جشن تولد گرفتهاند. ايلنا هم درآستانه 80 سالگي سراغش رفت.
*این روزها را چگونه میگذرانید؟ ــ این روزها برای من روزهای متفاوتی است چه ازنظر نقاشی و چه ازنظرگذران سن 80 سالگی. من تصمیم دارم در آینده به کارهای ناتمام خود برسم. تصورم بر ایناست که در این سن و سال آثارم به آن پختگی رسیده که مانند کودکان پنجساله نقاشی میکشم. البته ازنظر من؛ زمانی یک نقاش به اوج دوران کاری خود میرسد که مانند کودکان سه تا پنج ساله نقاشی کند زیرا فقط در آن زمان است که از روی فطرت پاک آثار خلق میشود و به حتم بهترین نقاشیها خواهند بود. وقتی نقاش همه چیز را به دست احساسات خود بسپارد و از روی حقیقت همراه صداقت و به دور از مادیات کار کند؛ حتماً موفق خواهد بود و آثار برای ماندگاری شانس بیشتری دارند.
* همیشه در آثارتان قصهای برای روایت کردن دارید. این قصهها چگونه به آثارتان راه مييابند؟ ــ من عاشق قصه گفتن هستم و همیشه در تابلوهایم قصهای برای تعریف کردن دارم. این شاید از این نکته سرچشمه بگیرد که من آشوریزاده هستم و آشوریها تاریخ بسیار خشن و پر زد و خوردی داشتند. درضمن باسواد هم بودند. آنها حماسههای بسیار حیرتانگیزی دارند مانند حماسه گیلگمش که من در کارهایم آن را تصویر کردهام و این پیشزمینههای تاریخیاست که مرا وادار به قصه گفتن و استفاده از اسطورهها در تابلوهایم میکند. من اسطورهها را امروزی کرده و در تابلوهایم ترسیم میکنم. اسب و دست ازجمله مواردی است که در کارهایم زیاد دیده میشود. اسب را غم زمانه مدرن میدانم و بهنظرم اسب امروزی از ارزش و اعتباری که فردوسی در شاهنامه به آن داده؛ نزول کرده. من به شاگردانم کشیدن دست را توصیه میکردم زیرا اگر بتوانند دست را درست بکشند موضوعهای دیگر را به راحتی نقاشی میکنند. طراحی از دست؛ کار مشکلی است. دستها حرف میزنند و پیامها را منتقل میکنند یک راه برای آموختن طراحی از دست؛ تمرین است باید تند و بلافاصله طراحی کرد و اگر دستها را خوب بکشند؛ طراح خوبی میشوند.
*نقاشیهای شما دنیایی از رنگهاست و این درحالیاست که در این روزگار در تابلوهای نقاشان؛ رنگها کمتر خودنمایی میکنند؟ ــ نقاشی با رنگ متولد میشود و من سالهای سال است که از رنگهای اصلی و ترکیبی باتوجه به سوژه در خلق آثارم بهره میبرم. پالتهای رنگی من گاه شادند و هیجانآور و گاه سرد و ملول. واقعیت در اینست که دنیای پیرامون ما هیچگاه خالی از رنگ نیست. رنگها از مینیاتورهای ایرانی، نقاشیهای قدیمی، رنگ برجستهها و نقاشیهای قهوهخانهای، دنیای پیرامون یا حتی آثار سرخپوستان آمریکا و سیاهپوستان آفریقا به کارهایم نفوذ کردهاند.
*يكي از مولفههاي مطرح در نقاشیهای شما؛ انسان است. چرا؟ ــ اگر بتوانید انسان را خوب بکشید، همه چیز را خوب میکشید و بعداز آن، کشیدن منظره برایتان آسان میشود. طبیعت بیجان هم کشیدهام. پس از آن دوست داشتم مانند مینیاتور نقاشی بکشم و این چیزی بود که به آن رسیدم یعنی راوی باشم. پدر و عموهایم از معروفترین شاعرهای معاصر آشوری بودند. آنها خیلی شعر نمیگفتند اما شعرهای خیلی قشنگی داشتند. میتوانم بگویم من 10 برابر آنها شعر، غزل، دو بیتی و روی(یک قالب آشوری) سرودهام.
*چه شد كه از بين نقاشي و شعر، نقاشی را انتخاب کردهاید؟ ــ نقاشی؛ کار روزانه من است مثل همان کاری که در کارخانه انجام میدادم. وقتی نقاشی میکنم برای تفریح و استراحت هم شعر میگویم. من عاشق قافیه هستم و در گفتن آن خیلی قویام. امکان ندارد قافیهای پیدا نکنم. در ضمن دوست دارم شعرهای کودکان بنویسم چون خیلی از نویسندگان ما خیلی کم برای بچهها شعر نوشتهاند. من هم زیاد نوشتهام.
*نظرتان درباره مینیاتورهای ایرانی چیست؟ ــ مینیاتورهای ایرانی پرسپکتیوهای بسیار زیبایی دارند. تمام اجزای تابلو نزدیک است مثل اینکه نقاش ذرهبینی در دست گرفته باشد و همه چیز را با چشمان مصلح و با تمام جزئیات بنگرد. پنجرهای دخترکی تمام قد داخل پنجره در مینیاتور حتی چشم و ابرو و چینهای لباس دخترک هم با تمام جزئیات خلق شدهاند و این خود یک کوبیسم عجیب و غریب است. من در خلق آثارم از مینیاتور ایرانی بسیار الهام گرفتهام.
*روزی چند ساعت نقاشی میکشید؟ ــ من اکنون بیمارم ولی حدود روزی هشت ساعت نقاشی میکشم. گاهی به ده ساعت هم میرسد. یک تابلوی بزرگ چند لت حدود شش سال طول کشید تا آن را تمام کردم. در آن دوران اگر مریض هم بودم روزی شش ساعت در غیر اینصورت روزی دوازده ساعت هم روی آن تابلو کار کردهام. الان هم در آمریکا یک اتاق دارم که گاهی شاید تا روزی 14 ساعت در آن نقاشی ميكنم.
*شما بيشتر بهعنوان يكي از اساتيد مطرح و پيبشگامان هنر نقاشي مطرح هستيد كه تعداد زيادي از هنرمندان بزرگ و اساتيد مطرح ايران را آموزش دادهايد. شيوه آموزشتان چگونه است؟ ــ همیشه به شاگردانم میگفتم فرمولی از اسکلت را بکشند. پاها را که حالت پرانتزی داشتند، باید میکشیدند و اینها نکاتی بود که وقتی طراحی میکردند، فکر میکردم دقت کردهاند و دارند یاد میگیرند. وقتی به بهمن بروجنی و نسل او؛ درس میدادم، فهمیدم چیزهای زیادی راجع به طراحی نمیدانند. وقتی بهمن برای اوقات فراغت به شهر خودش ـ بروجن ـ رفت، کلی تمرین کرده بود چون اصولا من کمیت را به کیفیت ترجیح میدادم. بعداز سه ماه با یک گونی وارد خانهام شد. وقتی گونی را باز کرد کارهای بسیار کوچک از دهقانان، همسایههایش تا کارهای بزرگ در آن بود. مجبور شدم بگویم کارها را تقسیم کند. بعد آنها را کنار هم چسباندم که یک تابلوی بزرگ درست کردیم. بروجنی یکی از شاگردانی بود که خیلی خوب به شیوه من جواب داد. در آن موقع در یک انجمن هم تدریس میکردم و گاهی کارهای شاگردانم را نمایش میدادم. به مردم میگفتم این آثار را بخرید. آنها هم میخریدند و پولها را نقدا به شاگردان میدادم.
*آثار جوانان نقاش را چگونه ارزیابی میکنید؟ ــ زمانی که ایران هستم؛ سعی میکنم از اکثر نمایشگاههایی که دعوتم میکنند، بازدید کنم. آثار امروز جوانان را بسیار دوست دارم. کارها بسیار امیدوارکننده است. گاهی توانمندیهایی میبینم که باورم نمیشود. بنظرم اگر نقاش در ارایه آثارش صداقت داشته باشد حتماً موفق خواهد شد.
*چرا در سن 80 سالگی آمریکا را برای زندگی انتخاب کردید؟ ــ عاشق ایرانام ولی در ایران؛ حقوقی دریافت نمیکنم و بیمه درمان ندارم. من از بیماریهای مختلف رنج ميبرم. در کشور آمریکا هرماه حقوق بازنشستگی دریافت میکنم و تمام هزینههای بیمارستانیام رایگان است.
*برنامههايتان برای آینده چیست؟ ــ امیدوارم بهترین آثاری هنریام را خلق کنم و بهترین دوره کاریام باشد. هنوز هم قصههای ناتمام بسیاری دارم که دوست دارم آنها را نقاشی کنم.
1389/3/26 - 12:24:56
*این روزها را چگونه میگذرانید؟ ــ این روزها برای من روزهای متفاوتی است چه ازنظر نقاشی و چه ازنظرگذران سن 80 سالگی. من تصمیم دارم در آینده به کارهای ناتمام خود برسم. تصورم بر ایناست که در این سن و سال آثارم به آن پختگی رسیده که مانند کودکان پنجساله نقاشی میکشم. البته ازنظر من؛ زمانی یک نقاش به اوج دوران کاری خود میرسد که مانند کودکان سه تا پنج ساله نقاشی کند زیرا فقط در آن زمان است که از روی فطرت پاک آثار خلق میشود و به حتم بهترین نقاشیها خواهند بود. وقتی نقاش همه چیز را به دست احساسات خود بسپارد و از روی حقیقت همراه صداقت و به دور از مادیات کار کند؛ حتماً موفق خواهد بود و آثار برای ماندگاری شانس بیشتری دارند.
* همیشه در آثارتان قصهای برای روایت کردن دارید. این قصهها چگونه به آثارتان راه مييابند؟ ــ من عاشق قصه گفتن هستم و همیشه در تابلوهایم قصهای برای تعریف کردن دارم. این شاید از این نکته سرچشمه بگیرد که من آشوریزاده هستم و آشوریها تاریخ بسیار خشن و پر زد و خوردی داشتند. درضمن باسواد هم بودند. آنها حماسههای بسیار حیرتانگیزی دارند مانند حماسه گیلگمش که من در کارهایم آن را تصویر کردهام و این پیشزمینههای تاریخیاست که مرا وادار به قصه گفتن و استفاده از اسطورهها در تابلوهایم میکند. من اسطورهها را امروزی کرده و در تابلوهایم ترسیم میکنم. اسب و دست ازجمله مواردی است که در کارهایم زیاد دیده میشود. اسب را غم زمانه مدرن میدانم و بهنظرم اسب امروزی از ارزش و اعتباری که فردوسی در شاهنامه به آن داده؛ نزول کرده. من به شاگردانم کشیدن دست را توصیه میکردم زیرا اگر بتوانند دست را درست بکشند موضوعهای دیگر را به راحتی نقاشی میکنند. طراحی از دست؛ کار مشکلی است. دستها حرف میزنند و پیامها را منتقل میکنند یک راه برای آموختن طراحی از دست؛ تمرین است باید تند و بلافاصله طراحی کرد و اگر دستها را خوب بکشند؛ طراح خوبی میشوند.
*نقاشیهای شما دنیایی از رنگهاست و این درحالیاست که در این روزگار در تابلوهای نقاشان؛ رنگها کمتر خودنمایی میکنند؟ ــ نقاشی با رنگ متولد میشود و من سالهای سال است که از رنگهای اصلی و ترکیبی باتوجه به سوژه در خلق آثارم بهره میبرم. پالتهای رنگی من گاه شادند و هیجانآور و گاه سرد و ملول. واقعیت در اینست که دنیای پیرامون ما هیچگاه خالی از رنگ نیست. رنگها از مینیاتورهای ایرانی، نقاشیهای قدیمی، رنگ برجستهها و نقاشیهای قهوهخانهای، دنیای پیرامون یا حتی آثار سرخپوستان آمریکا و سیاهپوستان آفریقا به کارهایم نفوذ کردهاند.
*يكي از مولفههاي مطرح در نقاشیهای شما؛ انسان است. چرا؟ ــ اگر بتوانید انسان را خوب بکشید، همه چیز را خوب میکشید و بعداز آن، کشیدن منظره برایتان آسان میشود. طبیعت بیجان هم کشیدهام. پس از آن دوست داشتم مانند مینیاتور نقاشی بکشم و این چیزی بود که به آن رسیدم یعنی راوی باشم. پدر و عموهایم از معروفترین شاعرهای معاصر آشوری بودند. آنها خیلی شعر نمیگفتند اما شعرهای خیلی قشنگی داشتند. میتوانم بگویم من 10 برابر آنها شعر، غزل، دو بیتی و روی(یک قالب آشوری) سرودهام.
*چه شد كه از بين نقاشي و شعر، نقاشی را انتخاب کردهاید؟ ــ نقاشی؛ کار روزانه من است مثل همان کاری که در کارخانه انجام میدادم. وقتی نقاشی میکنم برای تفریح و استراحت هم شعر میگویم. من عاشق قافیه هستم و در گفتن آن خیلی قویام. امکان ندارد قافیهای پیدا نکنم. در ضمن دوست دارم شعرهای کودکان بنویسم چون خیلی از نویسندگان ما خیلی کم برای بچهها شعر نوشتهاند. من هم زیاد نوشتهام.
*نظرتان درباره مینیاتورهای ایرانی چیست؟ ــ مینیاتورهای ایرانی پرسپکتیوهای بسیار زیبایی دارند. تمام اجزای تابلو نزدیک است مثل اینکه نقاش ذرهبینی در دست گرفته باشد و همه چیز را با چشمان مصلح و با تمام جزئیات بنگرد. پنجرهای دخترکی تمام قد داخل پنجره در مینیاتور حتی چشم و ابرو و چینهای لباس دخترک هم با تمام جزئیات خلق شدهاند و این خود یک کوبیسم عجیب و غریب است. من در خلق آثارم از مینیاتور ایرانی بسیار الهام گرفتهام.
*روزی چند ساعت نقاشی میکشید؟ ــ من اکنون بیمارم ولی حدود روزی هشت ساعت نقاشی میکشم. گاهی به ده ساعت هم میرسد. یک تابلوی بزرگ چند لت حدود شش سال طول کشید تا آن را تمام کردم. در آن دوران اگر مریض هم بودم روزی شش ساعت در غیر اینصورت روزی دوازده ساعت هم روی آن تابلو کار کردهام. الان هم در آمریکا یک اتاق دارم که گاهی شاید تا روزی 14 ساعت در آن نقاشی ميكنم.
*شما بيشتر بهعنوان يكي از اساتيد مطرح و پيبشگامان هنر نقاشي مطرح هستيد كه تعداد زيادي از هنرمندان بزرگ و اساتيد مطرح ايران را آموزش دادهايد. شيوه آموزشتان چگونه است؟ ــ همیشه به شاگردانم میگفتم فرمولی از اسکلت را بکشند. پاها را که حالت پرانتزی داشتند، باید میکشیدند و اینها نکاتی بود که وقتی طراحی میکردند، فکر میکردم دقت کردهاند و دارند یاد میگیرند. وقتی به بهمن بروجنی و نسل او؛ درس میدادم، فهمیدم چیزهای زیادی راجع به طراحی نمیدانند. وقتی بهمن برای اوقات فراغت به شهر خودش ـ بروجن ـ رفت، کلی تمرین کرده بود چون اصولا من کمیت را به کیفیت ترجیح میدادم. بعداز سه ماه با یک گونی وارد خانهام شد. وقتی گونی را باز کرد کارهای بسیار کوچک از دهقانان، همسایههایش تا کارهای بزرگ در آن بود. مجبور شدم بگویم کارها را تقسیم کند. بعد آنها را کنار هم چسباندم که یک تابلوی بزرگ درست کردیم. بروجنی یکی از شاگردانی بود که خیلی خوب به شیوه من جواب داد. در آن موقع در یک انجمن هم تدریس میکردم و گاهی کارهای شاگردانم را نمایش میدادم. به مردم میگفتم این آثار را بخرید. آنها هم میخریدند و پولها را نقدا به شاگردان میدادم.
*آثار جوانان نقاش را چگونه ارزیابی میکنید؟ ــ زمانی که ایران هستم؛ سعی میکنم از اکثر نمایشگاههایی که دعوتم میکنند، بازدید کنم. آثار امروز جوانان را بسیار دوست دارم. کارها بسیار امیدوارکننده است. گاهی توانمندیهایی میبینم که باورم نمیشود. بنظرم اگر نقاش در ارایه آثارش صداقت داشته باشد حتماً موفق خواهد شد.
*چرا در سن 80 سالگی آمریکا را برای زندگی انتخاب کردید؟ ــ عاشق ایرانام ولی در ایران؛ حقوقی دریافت نمیکنم و بیمه درمان ندارم. من از بیماریهای مختلف رنج ميبرم. در کشور آمریکا هرماه حقوق بازنشستگی دریافت میکنم و تمام هزینههای بیمارستانیام رایگان است.
*برنامههايتان برای آینده چیست؟ ــ امیدوارم بهترین آثاری هنریام را خلق کنم و بهترین دوره کاریام باشد. هنوز هم قصههای ناتمام بسیاری دارم که دوست دارم آنها را نقاشی کنم.
1389/3/26 - 12:24:56
0 نظرهای شما:
Post a Comment