سربريدن و خشنونت در بخشهاي خبري مميزي نميشود؟!
نگاهي به رويكرد تلويزيون در انعكاس خبر دستگيري ريگي جنايتكار
1388/12/05 02-24-2010 15:06:26 خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: تلويزيون و راديو
بخشهاي خبري تلويزيون چهارم اسفند ماه، صحنههايي فجيع از جنايات سركرده يكي از گروهكهاي تروريستي را به نمايش گذاشتند كه خشونت اين صحنهها، حتي بخشهاي خبري سيما را به توصيه درخصوص عدم تماشاي اين تصاوير واداشت
بخشهاي خبري تلويزيون چهارم اسفند ماه، صحنههايي فجيع از جنايات سركرده يكي از گروهكهاي تروريستي را به نمايش گذاشتند كه خشونت اين صحنهها، حتي بخشهاي خبري سيما را به توصيه درخصوص عدم تماشاي اين تصاوير واداشت
. به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، خبر دستگيري عبدالمالك ريگي كه دل هر ايراني عاشق وطن را شاد ميكرد، با پخش تصاوير فجيع متعددي از جنايات اين تروريست همراه شده بود كه به اعتقاد روانشناسان ميتواند تاثيرات مخرب رواني بسياري بر بينندگان تلويزيون و خصوصا كودكان داشته باشد.
هرچند توصيه گوينده خبر در خصوص عدم تماشاي اين تصاوير از سوي كودكان ميتوانست تا حدودي راهگشا باشد؛ اما اين خط قرمز در بسياري از تلويزيونهاي جهان به عنوان رسانهاي كه گاه به طور مقطعي و گذرا از سوي مخاطب مورد توجه قرار ميگيرد، وجود دارد كه برخي از تصاوير تقريبا در هيچ شرايطي روي آنتن نميرود.
ضمن اين كه انتشار عام چنين تصاويري براي مخاطبي كه شايد در زمان بيان هشدار از سوي گوينده، اصلا بيننده تلويزيون نبودهاست نه تنها بر كودكان، بلكه ميتواند بر ديگر افراد خانواده، ناخواسته تاثيرات مخرب جبرانناپذير داشته باشد.
در همين ارتباط يك روانشناس با اين اعتقاد كه «پخش اين تصاوير در يك صحن دادگاه شايد توجيهپذير باشد، ولي در افكار عمومي تلويزيون همواره تصويرش غافلگيركننده است» ميگويد: معلوم نيست ما در چه ساعاتي تلويزيون را روشن ميكنيم و از چند دقيقه قبل شروع به ديدن تصاوير ميكنيم.
اين روانشناس در عين حال مثال ميزند: دقيقا فرزند خردسال خودم در صحنهاي كه سربريدن را نشان ميداد و سريع هم شطرنجي شد، به يكباره از اتاق بيرون آمد و اتوماتيك به تلويزيون نگاه كرد؛ اين تصاوير شايد براي او تفسيري نداشته باشد، ولي چون در ناخودآگاه حك ميشود، ميتواند درجايي اتفاق بيافتد.
او خاطرنشان ميكند: رسانه براي اينكه بتواند افكار عمومي را همراه كند يا درجريان قرار بدهد يا مساله را برايشان واضحتر روشن كند، خودبهخود شايد مجبور است كه از صحنههايي با فضاي عاطفي وسيعتري، استفاده كند تا اثر بيشتري روي مخاطب بگذارد و همراهسازي بيشتر مخاطب را همراه داشته باشد. صحنههايي كه از جنايات ريگي نشان داده شد، با اين هدف بود كه براي مردم حجم خشونتهايي كه وي داشتهاست باز شود. ضمن اين كه از آن جا كه اين آدم در جاهايي پوزيشن روشنفكري و آزاديخواهي هم گرفتهاست، مخابره چنين تصاويري از جناياتهاي وي باعث ميشود كه تصوير او مخدوش شده و چهرهي واقعيتري از او نمايش داده شود.
به اعتقاد اين روانشناس« كساني كه تمايل به شرارت دارند يا از قبل در اين مسير هستند يا سابقه دارند، از طريق اين تصاوير خشنتر ميشوند و ميخواهند از ريگي يك پله بالاتر بروند؛ چون بالاخره همانطور كه در نيكي سبقتگرفتن را داريم، در شرارت هم سبقتگرفتن داريم و برخي افراد ميخواهند اثرات شرورانهتري از خود بهجاي بگذارند.»
وي در پايان تاكيد ميكند: صحنههاي خشن از تيراندازي و كشتن افراد حتما تنفر نسبت به ريگي را افزايش ميدهد، ولي اثرات ناخودآگاهي هم خواهد داشت. اين تصاوير شايد باعث شود كه در ذهن كساني كه به لحاظ عاطفي حساستر و آسيبپذيرتر هستند، تصاويري خلق شود كه شايد شبهاي زيادي نتوانند بخوابند. ضمن اينكه ميتواند احساس ناامني اجتماعي را هم ايجاد كند كه و برخي افراد احساس كنند كه ميتوانند در معرض اين آسيبها باشند.
هرچند توصيه گوينده خبر در خصوص عدم تماشاي اين تصاوير از سوي كودكان ميتوانست تا حدودي راهگشا باشد؛ اما اين خط قرمز در بسياري از تلويزيونهاي جهان به عنوان رسانهاي كه گاه به طور مقطعي و گذرا از سوي مخاطب مورد توجه قرار ميگيرد، وجود دارد كه برخي از تصاوير تقريبا در هيچ شرايطي روي آنتن نميرود.
ضمن اين كه انتشار عام چنين تصاويري براي مخاطبي كه شايد در زمان بيان هشدار از سوي گوينده، اصلا بيننده تلويزيون نبودهاست نه تنها بر كودكان، بلكه ميتواند بر ديگر افراد خانواده، ناخواسته تاثيرات مخرب جبرانناپذير داشته باشد.
در همين ارتباط يك روانشناس با اين اعتقاد كه «پخش اين تصاوير در يك صحن دادگاه شايد توجيهپذير باشد، ولي در افكار عمومي تلويزيون همواره تصويرش غافلگيركننده است» ميگويد: معلوم نيست ما در چه ساعاتي تلويزيون را روشن ميكنيم و از چند دقيقه قبل شروع به ديدن تصاوير ميكنيم.
اين روانشناس در عين حال مثال ميزند: دقيقا فرزند خردسال خودم در صحنهاي كه سربريدن را نشان ميداد و سريع هم شطرنجي شد، به يكباره از اتاق بيرون آمد و اتوماتيك به تلويزيون نگاه كرد؛ اين تصاوير شايد براي او تفسيري نداشته باشد، ولي چون در ناخودآگاه حك ميشود، ميتواند درجايي اتفاق بيافتد.
او خاطرنشان ميكند: رسانه براي اينكه بتواند افكار عمومي را همراه كند يا درجريان قرار بدهد يا مساله را برايشان واضحتر روشن كند، خودبهخود شايد مجبور است كه از صحنههايي با فضاي عاطفي وسيعتري، استفاده كند تا اثر بيشتري روي مخاطب بگذارد و همراهسازي بيشتر مخاطب را همراه داشته باشد. صحنههايي كه از جنايات ريگي نشان داده شد، با اين هدف بود كه براي مردم حجم خشونتهايي كه وي داشتهاست باز شود. ضمن اين كه از آن جا كه اين آدم در جاهايي پوزيشن روشنفكري و آزاديخواهي هم گرفتهاست، مخابره چنين تصاويري از جناياتهاي وي باعث ميشود كه تصوير او مخدوش شده و چهرهي واقعيتري از او نمايش داده شود.
به اعتقاد اين روانشناس« كساني كه تمايل به شرارت دارند يا از قبل در اين مسير هستند يا سابقه دارند، از طريق اين تصاوير خشنتر ميشوند و ميخواهند از ريگي يك پله بالاتر بروند؛ چون بالاخره همانطور كه در نيكي سبقتگرفتن را داريم، در شرارت هم سبقتگرفتن داريم و برخي افراد ميخواهند اثرات شرورانهتري از خود بهجاي بگذارند.»
وي در پايان تاكيد ميكند: صحنههاي خشن از تيراندازي و كشتن افراد حتما تنفر نسبت به ريگي را افزايش ميدهد، ولي اثرات ناخودآگاهي هم خواهد داشت. اين تصاوير شايد باعث شود كه در ذهن كساني كه به لحاظ عاطفي حساستر و آسيبپذيرتر هستند، تصاويري خلق شود كه شايد شبهاي زيادي نتوانند بخوابند. ضمن اينكه ميتواند احساس ناامني اجتماعي را هم ايجاد كند كه و برخي افراد احساس كنند كه ميتوانند در معرض اين آسيبها باشند.
0 نظرهای شما:
Post a Comment