ايلنا وضعيت امروز روزنامه‌نگاري ايران را روايت مي‌كند


ايلنا وضعيت امروز روزنامه‌نگاري ايران را روايت مي‌كند


نقش دلهره روي‌كاغذ كاهي

روزنامه‌نگار، پس از گرفتن مدرك كارشناسي، در يك روزنامه يا خبرگزاري مشغول مي‌شود، تمام آنچه اتفاق مي‌افتد با تصوارتش فرق مي‌‌كند، سوژه‌هاي جذاب يا از خط‌قرمزها مي‌گذرد و يا عدم پاسخگويي مديران آن‌را قرمز مي‌كند.‌


ایلنا- : 17 مرداد روزي است كه محمود صارمي به شهادت رسيد و مرگش سبب شد تا مسئولان بر آن شوند تا روزي براي گرامي‌داشت خبرنگاران، برگزينند، شهادت محمود صارمي سبب شد تا خبرنگاران در يك روز پس از يك سال گرامي‌داشت تمام انسان‌ها در مقام‌هاي مختلفشان، خود را گرامي دارند و پس از يك سال مشكلات ديگران را فرياد زدن، از مشكلات خود بگويند، اگرچه بايد محمود صارمي مي‌مرد تا مسئولان جايگاه خبرنگاران را جدي بگيرند اما اين سبب شد تا خبرنگاران هم روزي را براي خود داشته باشند.

روزنامه‌نگاري از تصور تا واقعيت روزنامه‌نگاري و خبرنگاري شغلي است كه به علت هيجانات خاص خود، در سنين نوجواني توجه بسياري از نوجوانان را به خود جلب مي‌كند و بسياري از فرزندان ما در اين سنين در روياهاي شبانه خود با كوله‌پشتي، ميان شعله‌هاي جنگ مي‌ايستند و عكاسي مي‌كند و از شجاعت خود و هيجان ناشي از آن لذت مي‌برند،‌ يا اين كه در تخيلاتشان با نوشتن گزارشي از زندگي دختر دستفروشي كه عصر در خيابان التماسش مي‌كرد، زندگي او و خانواده‌اش را نجات مي‌دهد و به خود مي‌بالد.

گاهي حتي فكر سختي‌ها در راه دفاع از عقايد، به اين نوجوانان احساس غرور مي‌دهد و اين مي‌شود كه اگر در دو سه سال قبل از انتخاب رشته كنكور، اتفاق خاصي نيفتد، رشته ارتباطات، شاخه روزنامه‌نگاري انتخاب مي‌شود. چهار سال درس مي‌خواند، اشتياقش براي كار كردن و استفاده از آموخته‌هايش هر روز بيشتر مي‌شود، اشتياقي كه تنها اگر در تهران درس بخواني به علت ازدياد خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها مي‌تواني در حين تحصيل عطش آن را خاموش كني، در غير اين صورت تحصيل روزنامه‌نگاري در ديگر شهرها، محدود به خواندن درس تئوري و فعاليت‌هاي كلاسي است، اين در حالي است كه حرفه روزنامه‌نگاري احتياج به تجربه دارد، كه جز با حضور در محيط‌هاي رسانه‌اي نمي‌شود به آن رسيد و اين فضا در دسترس دانشجويان غيرپايتخت نيست.

در خوشبينانه‌ترين حالت پس از اتمام تحصيل و گرفتن مدرك كارشناسي، در يك روزنامه يا خبرگزاري مشغول مي‌شود، تمام آنچه اتفاق مي‌افتد با تصوارتش فرق مي‌‌كند، سوژه‌هاي جذابش يا از خط‌قرمزها مي‌گذرد و يا عدم پاسخگويي مسئولان آنها را قرمز مي‌كند، زمان كه مي‌گذرد، برخي سخت‌گيري‌ها سبب عدم ارضاي رواني او مي‌شود، اگر حتي در اين شرايط هم به كار خود ادامه دهد، حقوق كم در برابر كار سخت و زمان زيادي كه صرف آن مي‌شود بيش از پيش باعث دلزدگي مي‌شود، طوري كه با گذشت زمان، به خصوص اگر زندگي مشترك تشكيل دهد، ترجيح به تغيير شغل مي‌دهد و يا در صورت توان همزمان در چندين رسانه كار مي‌كند و اينچنين عشق به خبرنگاري تباه مي‌شود.

امروز كمتر خبرنگاري را مي‌توان ديد كه با حقوق يك خبرگزاري يا روزنامه زندگي كند، البته در اين ميان بايد خبرنگاران رسانه‌هاي دولتي را جدا كرد، در واقع در جهان امروز روزنامه‌نگاران و خبرنگاران چه از ديد مقامات مسئول و چه در مجموعه خود زير نگاه از بالا به پايين مديران روزنامه‌ها به درستي و به ميزاني كه بايد مورد حمايت قرار نمي‌گيرند، به همين دليل با گذشت زمان و با رصد آنچه به اولين فارغ‌التحصيلان روزنامه‌نگاري گذشت، گرچه از جذابيت اين رشته كاسته نشد اما تصور مي‌شود،‌ تعداد داوطلبان ورود به اين رشته در دانشگاه‌ها كم شده‌است.

تحريريه‌هاي جوان بدون حضور بيشتر پيشكسوتان حرفه‌اي نمي‌شوند گرچه با سپري شدن سال‌ها بايد عمر تحريريه روزنامه‌ها نيز سپري شود، اما اندك چرخي زدن در تحريريه‌ها نشان از اين ندارد، بدان معنا كه همانطور كه گفته شد خبرنگاران و روزنامه‌نگاران پيشكسوت و يا با سابقه كاري بيشتر و حرفه‌اي يا ترجيح مي‌دهند از كار خبري كناره‌گيري كنند و يا مجبور به اين كار مي‌شوند، آرش خوشخو، سردبير روزنامه‌ «تهران‌امروز» به خبرنگار ايلنا، مي‌گويد: ميانگين سن خبرنگارانش كمتر از 30 سال است و آنها به طور متوسط چهار يا پنج سال سابقه كاري دارند. او معتقد است: در ايران روزنامه‌نگاري محتاج بازپروري و گلچين نيرو است زيرا نيروهاي حرفه‌اي در نشريات مختلف پراكنده هستند و تعداد آنها آنقدر نيست كه كفاف همه روزنامه‌ها را بدهد، پس در تحريريه‌ها از خبرنگاران نيمه حرفه‌اي استفاده مي‌شود.

احمد غلامي، سردبير روزنامه‌ «شرق» نيز در اين باره به خبرنگار ايلنا مي‌گويد: ميانگين سني تحريريه روزنامه شرق 26 تا 30 سال است، كه با حداقل سابقه كاري پنج سال و حداكثر 15 سال مشغول كار هستند. او همچنين علت كمرنگ شدن حضور پيشكسوتان در عرصه روزنامه‌نگاري و خبرنگاري را تعطيل شدن بسياري از روزنامه‌ها و نبودن روزنامه مي‌داند. در سايت خبر آنلاين هم ميانگين سني تحريريه 30 سال است و خبرنگاران اين سايت بين 5 تا 15 سال سابقه كار دارند و محمد مهاجري سردبير اين پايگاه خبري علت جوان بودن تحريريه اين سايت و برخي روزنامه‌ها را جوان بودن عمر رسانه‌ مي‌داند،او مي‌گويد: بايد سراغ روزنامه‌هاي پيرتر رفت،‌ در روزنامه‌هاي پيرتر مثل كيهان و اطلاعات و يا روزنامه جمهوري‌اسلامي خبرنگاراني با سابقه كاري زياد هم حضور دارند، اما علي‌اصغر محكي سردبير روزنامه «همشهري» تحريريه روزنامه‌اش را مانند ديگران توصيف مي‌كند، او ميانگين سني خبرنگارانش را 28 سال مي‌داند و مي‌گويد: سابقه كاري آنها كمتر از هفت سال نيست.

آنچه در عرصه رسانه‌ها با تاكيد بر رسانه‌هاي غيردولتي ديده مي‌شود نيز تاييدكننده سخن سردبيران است، وقتي در حوزه‌هاي خبري همكاران جوان را مي‌بينيم و در تحريريه‌ها مويي سفيد ديده نمي‌شود، از خود مي‌پرسيم، پس پيشكسوتان كجا هستند؟ آيا روند رو به افول كارهاي خبري و رسانه‌‌اي به علت عدم حضور روزنامه‌نگاران باتجربه در تحريريه‌ها نيست؟ مگر نه اينكه خبرنگاران جوان و نيمه حرفه‌اي بايد با ديدن كار حرفه‌اي پيشكسوت‌ها تجربه كسب كنند تا سير روزنامه‌نگاري و خبرنگاري در كشور به سمت حرفه‌اي شدن برود؟! دکتر مهدی فرقانی و استاد ارتباطات دانشگاه در اين باره به خبرنگار ايلنا مي‌گويد: بحث كار نكردن پيشكسوتان را از دو وجه مي‌شود نگاه كرد، يك وجه آن سياست‌زده شدن بيش از حد مطبوعات است، كه خود به خود باعث آسيب‌پذير شدن آنها مي‌شود، يعني وقتي قرار مي‌شود مطبوعات كاركرد احزاب را داشته باشند و نه كاركرد مطبوعات همان آسيب‌پذيري‌هاي سياسي كه در مورد احزاب وجود دارد، به مطبوعات هم رخنه مي‌كند، در واقع در جامعه ما به علت نبود تشكل‌هاي مدني كافي و افتراق نايافتگي تشكل‌ها و كاركردها شاهد نوعي تداخل نقش‌ها و كاركردها هستيم.

اين روزنامه نگار پيشكسوت مي‌افزايد: از طرف ديگر لازمه هر جامعه دموكراتيك وجود مطبوعات آزاد، مستقل و كثرت‌گراست چرا كه رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران بايد به عنوان چشمان ناظر جامعه بر روند امور نظارت داشته باشند، جامعه را نقد و تاييد كنند و در هر حال منصفانه و عادلانه به بررسي و كنكاش و جستجو در امور مختلف بپردازند و ساز و كار خود اصلاحي را در جامعه فعال كنند. او مي‌گويد: در اين ميان نگاهي كه از بالا به پايين به روزنامه‌نگاران و خبرنگاران در جامعه وجود دارد، نيز تعيين‌كننده است. به اين معنا كه چقدر جامعه پذيرش مطبوعات آزاد و مستقل و متنوع را دارد و چقدر حق نظارت روزنامه‌نگاران به رسميت شناخته مي‌شود و چقدر استمرار و ثبات در فعاليت‌هاي روزنامه‌نگاري زمينه فعاليت‌هاي آزاد روزنامه‌نگاران را فراهم مي‌كند، تمام اين‌ها عوامل دخيل در كم و كيف فعاليت در عرصه مطبوعات است.

فرقاني تاكيد مي‌كند: طبيعتا وقتي روزنامه‌نگار هم به لحاظ معيشتي و هم امنيت اجتماعي، فردي و حقوقي تضمين نشده باشد، استمرار و ثبات شغلي‌اش با تهديد روبرو مي‌شود يا روزنامه‌نگار عملا اجازه فعاليت پيدا نمي‌كند و يا خود روزنامه‌نگار خسته مي‌شود و كنار مي‌كشد، در نتيجه مي‌بينيم، بسياري از مطبوعات امروز از نيروهاي حرفه‌اي، باتجربه و پخته مطبوعاتي محروم هستند و همين سبب شده است كه در مجموع كيفيت كار حرفه‌اي در مطبوعات تا حد قابل ملاحظه تنزل پيدا كند، چرا كه در مطبوعات نه فرايند آموزش فعال است و نه نظارت و دقت روي كارها و نه پختگي در امور ديده مي‌شود. او با اشاره به اينكه به اين ترتيب منطقا ضريب خطا در ميان نيروهاي كم‌تجربه و نيمه حرفه‌اي بسيار بالاتر از روزنامه‌نگاران حرفه‌اي است مي‌گويد: به اين دليل كه يكي از معيارهاي روزنامه‌نگاري حرفه‌اي رعايت توازن و تعادل در كار است و اين نيازمند تجربه، دانش و مهارت‌هاي حرفه‌اي است، وقتي اين عنصر نباشد طبيعتا ضريب خطا و اشتباه هم بالا مي‌رود و مطبوعات را آسيب‌پذيرتر مي‌كند و اين دور معيوب ادامه پيدا مي‌كند.

تلخي سانسور توسط ديگران را تنها خبرنگاران مي‌فهمند وقتي از روزنامه‌نگار و خبرنگار صحبت مي‌شود، هر چقدر هم بخواهي خط قرمزها را رد نكني، نمي‌تواني از «سانسور» سخن به ميان نياوري، سانسور شايد تنها معضلي است كه در همه جاي دنيا خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با آن دست به گريبان هستند، گرچه اين موضوع در كشورهاي در حال توسعه بيشتر به چشم مي‌آيد اما در كشورهاي مدعي دموكراسي نيز برخلاف تصور سانسور ديده مي‌شود. ردان فرانسوا ژوليارد دبير اول گزارشگران بدون مرز در انتقاد به اين موضوع مي‌گويد: بايد در همه جاي جهان با قدرت و انتظاري يكسان از آزادي مطبوعات دفاع كرد، نگران‌كنده است كه هر سال شاهد سقوط جايگاه دموكراسي‌هاي غربي و كشورهايي چون فرانسه، ايتاليا و يا اسلواكي در رده‌بندي باشيم. اروپا بايد تلاش كند الگويي براي آزادي‌هاي سياسي باشد. اگر خود قابل سرزنش باشيم چگونه مي‌توانيم نقض حقوق بشر را در جهان محكوم كنيم.

اين در حالي است كه در ميان 174 كشور، كشور فرانسه در رده 43، رده‌بندي جهاني‌ آزادي مطبوعات در سال 2009 قرار دارد و كشورهاي اسلواكي در رده 44 و ايتاليا در رده 49 قرار دارد، البته در اين رده‌بندي تركمنستان، كره‌شمالي و كشور اريتره در آخرين پله‌هاي اين فهرست ديده مي‌شوند. تصويب و به اجرا گذاشتن قوانين جديد توسط دولت‌ها كمترين تهديد براي ايجاد سانسور در رسانه‌ها است، قاچاقچيان مواد مخدر، مافيا، سرويس‌هاي اطلاعاتي غيردولتي خودسر، سازمان‌هاي تبهكاري، جنبش‌هاي استقلال‌طلب، گروه‌هاي شورشي مسلح با نزديك‌شدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران به فعاليت آنها از مدافعان سرسخت سانسور هستند. در ايران خوشبختانه قانوني مبني بر ايجاد سانسور وجود ندارد و حتي قانون‌هاي كشور ما قانون‌هاي بازدارنده هستند،‌ بنا بر اصل 24 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران «نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آنكه مخل مباني اسلام و يا حقوق عمومي باشند.»

در ماده سوم قانون مطبوعات نيز تاكيد شده است كه «مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پيشنهادها، توضيحات مردم و مسئولين را با رعايت موازين اسلام و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند» در ماده چهارم همين قانون آمده است «هيچ مقام دولتي و غيردولتي حق ندارد براي چاپ مطلب يا مقاله‌اي در صدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد و يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت كند.». نداشتن صنف= نبودن تمركز روي مشكلات صنفي روزنامه‌نگاري و خبرنگاري به عنوان يك حرفه پرمخاطره در دنيا از شرايط مطلوبي برخوردار نيست اما در ايران عدم وجود صنفي منسجم اين شرايط را نگران‌كننده‌تر مي‌كند، اين در حالي است كه نخستين تشكل صنفي مطبوعات روزنامه‌نگاران ايران با نام «انجمن مطبوعات» نزديك به 9 دهه پيش در تهران فعاليت خود را آغاز كرده است و روزنامه‌نگاران و خبرنگاران در طول زمان نشان داده‌اند كه با جمع شدن در كنار يكديگر به دور از اختلافات سياسي و عقيدتي و تنها براي خواسته‌هاي صنفي، قدرت زيادي دارند، همان‌طور كه در سال 1357 اعتصاب 70 روزه مطبوعات كه مهم‌ترين اقدام سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات بود توانست دولت شريف امامي را به آزاد كردن روزنامه‌نگاران زنداني و توقف بازداشت نويسندگان مطبوعات وادار كند، اما اين سنديكا در 26 مهرماه 1358 به دلايل مختلف در وضعيت بلاتكليفي قرار گرفت و با گذشت زمان به دست فراموشي سپرده شد.

در اين ميان انجمن‌ها و تعاوني‌هاي زيادي آمدند و رفتند اما هيچ‌يك جامعيت لازم براي تمركز روي مسائل خاص خبرنگاران را نداشتند، تا در مرداد ماه 1377 خبر تشكيل «انجمن صنفي روزنامه‌نگاران» منتشر شد كه در نخستين ماده اساسنامه آن قيد شده بود: «در اجراي ماده 131 قانون كار ايران و به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع قانوني و بهبود وضع اقتصادي نويسندگان، خبرنگاران، عكاسان و گرافيست‌ها، طراحان، كاريكاتوريست‌ها، مترجمان و ويراستاران هيات‌هاي تحريريه و مطبوعات، انجمن صنفي روزنامه‌نگاران تشكيل مي‌شود.» در اين ميان بيشتر اعضاي اين انجمن خواهان پرداخت به مشكلات ناشي از ناامني شغلي خبرنگاران و مسايل رفاهي، بازنشستگي، بيمه و مسكن بودند و بيشترين انتقادات نيز از همين زاويه بود. اما با گذشت زمان همين مسايل در دستور كار وزارت ارشاد قرار گرفت و از نيمه دوم سال 1384 اداره كل امور مطبوعات و خبرگزاري‌هاي داخلي در راستاي تحقق وظايف و اهداف خود مبني بر حمايت سه‌جانبه از مطبوعات، اصحاب مطبوعات و مخاطبان مطبوعات در بند 2،3 و 4 موضوع بيمه خبرنگاران و اصحاب رسانه را در دست اقدام خواندند.

اين در حالي است كه امروز با گذشت پنج سال از اعلام اين خبر، هنوز خبرنگاران و روزنامه‌نگاران زيادي هستند كه بيمه ندارند و بايد تاكيد كرد كه اين موضوع در ميان خبرنگاران محلي بيشتر به چشم مي‌خورد و شامل اكثريت آنها مي‌شود، در تهران نيز اكثر روزنامه‌نگاران و خبرنگاراني كه بيمه هستند، سابقه كاري بيش از سابقه بيمه‌شان دارند. در اين ميان هستند خبرنگاران و روزنامه‌نگاراني كه، براي چندين‌جا حق‌التحرير كار مي‌كند و در هيچ جا بيمه نيستند و در كنار بيمه نيز بحث قرارداد خبرنگاران است كه تقريبا در تمام رسانه‌هاي غيردولتي به يك صورت و بي‌ثابت است، يعني هميشه هستند كساني كه بدون قرارداد كار مي‌كنند و يا ميان پايان يك قرارداد تا آغاز قرارداد بعدي (حتي در يك موسسه واحد) فاصله‌هايي گرچه طولاني مي‌افتد بي‌اينكه خبرنگار بتواند به جايي شكايت ببرد.

كم بودن حقوق خبرنگاران نسبت به سختي كار و زماني كه صرف آن مي‌كند، همان‌طور كه قبلا گفته شد نيز از ديگر مسائل جدي‌اي است كه خبرنگاران و روزنامه‌نگاران ايراني با آن مواجه‌اند، آرش خوشخو، سردبير روزنامه «تهران‌امروز» در اين‌باره مي‌گويد: بيشترين مطالبه صنفي خبرنگاران مسئله دستمزد است، دستمزد بايد جوري باشد كه خبرنگار يك جا كار كند اما متاسفانه اين‌طور نيست و شاهد، چند شغله بودن اكثر خبرنگاران هستيم. علي‌اصغر محكي نيز با تاكيد بر اينكه، وضعيت رسيدگي به مسائل صنفي خبرنگاران مجموعه «همشهري» به علت اينكه يك صنف درون مجموعه دارند، متفاوت است و خبرنگاران با نظام هزينه و فايده حقوق مي‌گيرند و در سود شركت همشهري سهيم مي‌شوند،‌ گفت: بيشترين مشكل مسكن است زيرا چشم‌انداز خانه‌دار شدن با حقوق خبرنگاري بيش از ده سال امكان ندارد.

كم‌بودن حقوق خبرنگاران ثابت از يك طرف و كمي دستمزد حق‌التحريرها از طرف ديگر سبب گرايش خبرنگاران به چند شغل ثابت در يك زمان مي‌شوند و در اين راستا خبرنگاراني خوشبخت هستند كه تمام شغل‌هايشان به روزنامه‌نگاري و خبرنگاري مرتبط باشد. مهدي فرقاني با اشاره به تعطيلي انجمن صنفي روزنامه‌نگاران در سال گذشته مي‌گويد: يكي از اركان‌‌هاي روزنامه‌نگاري حرفه‌اي وجود تشكل‌هاي مستقل است و تا زماني كه چنين تشكل‌هايي وجود ندارد، انتظار اين كه روزنامه‌نگاري پيشرفت كند و حرفه‌اي شود و روزنامه‌نگاران نيز بتوانند به خواسته‌هايشان برسند معقول به نظر نمي‌آيد. بنابراين يا بايد مشكلات حقوقي انجمن فعلي حل شود و انجمن بازگشايي شود و يا اگر اين مشكلات قابل حل نيست، يك تشكل صنفي غيرسياسي مستقل و با مشاركت بدنه مطبوعات تشكيل شود، وگرنه به‌غير از اين راه ديگري وجود ندارد.

نگراني هميشگي،تعطيل شدن يك‌رسانه ناامني شغلي حرفه روزنامه‌نگاري و خبرنگاري يكي از مشكلات اساسي در جوامع در حال توسعه است، بدين‌ معني كه بعد از تغيير يك رئيس، قوانين نيز عوض مي‌شود و متاسفانه اكثر امور اداري، فرهنگي، اقتصادي و سياسي دائما در تغيير و حتي تضاد هستند و تصميمات بيشتر بر اساس سليقه‌هاي فردي است تا بر اساس منطق، تجربه، دانش و روندهاي علمي و عملي يك حرفه. به ويژه اين روزها در عصر ديجيتال نبايد به روزنامه‌نگاري و خبرنگاري از منظر سنتي نگاه كرد، واقعيت اين است كه مرزهاي جغرافيايي در رابطه با توليد و تغذيه اطلاعات مفهومي ندارند و نمي‌توان رسانه ديجيتال را مانند رسانه مكتوب كنترل كرد و وبلاگ‌ها براي هميشه حرفه روزنامه‌نگاري و تبادل اطلاعات را دگرگون كرده‌اند، بنابراين براي از بين نرفتن حرفه روزنامه‌نگاري و خبرنگاري قواعد كهنه بايد جايگزين قواعد به روز و پيشرفته و منطقي بشوند، تا بشود جلوي تعطيلي روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها را گرفت، چه اين روزنامه‌ها به دلايل سياسي تعطيل شده باشند، چه به دلايل اقتصادي.

چرا كه مطبوعات يا از سوي دولت با تعطيلي ناگهاني مواجه مي‌شوند و يا اينكه سرمايه‌گذاري در اين زمينه كشش مالي ندارد و مسئولان مجبور به تعطيل كردن آن مي‌شوند كه اين مورد در نشريات محلي به وفور ديده مي‌شود. احمد غلامي، سردبير روزنامه «شرق» نگراني از عدم امنيت شغلي را اصلي‌ترين دغدغه خبرنگارانش مي‌داند و مي‌گويد: اين دغدغه به اين دليل است كه روزنامه نه تنها منبع درآمد خبرنگاران است بلكه ارضاكننده فكري آنها نيز است و خبرنگاران اين روزنامه هميشه نگران‌اند كه نمي‌دانند اين شرايط چقدر دوام دارد. از ديگر مسائل خبرنگاران، پاسخگو نبودن نهادهاي مسئول است، بدين‌معنا كه هيچ‌ يك از نهادها و مقامات كه پاسخ آنها براي خبرنگاران سنديت دارد خود را ملزم بر پاسخگويي به خبرنگاران نمي‌دانند، خبرنگاران براي پيگيري يك سوژه گاهي به هر در مي‌زنند تا بتواند با يك مسئول صحبت كند، اما موفق نمي‌شوند و وقتي فرار مسئولان از پاسخگويي را در گزارش خود مطرح مي‌كند مورد اعتراض مسئولان قرار مي‌گيرند.

اين يك موضوع همه جايي است يعني هم خبرنگاران شهرستان‌ها از آن رنج مي‌برند، هم خبرنگارهاي سراسري. سردبير روزنامه «همشهري» در اين باره مي‌گويد: مقاومت حوزه‌هاي خبري براي پاسخگويي جدي‌ترين مشكل خبرنگاران است، اينكه هيچ مسئولي خود را موظف به پاسخگويي نمي‌داند و حتي در برخي موارد، براي جلوگيري از كنكاش خبرنگاران، خبرنگار را به طرق مختلف تهديد مي‌كنند. جايگاه خبرنگاران زن در مطبوعات كشور بر اساس آخرين اطلاعات منتشر شده از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از مجموع سه هزار و 420 نشريه منتشر شده طي 30 سال گذشته 143 نشريه با موضوعيت زنان و خانواده بوده است كه اين رقم چهار درصد كل نشريات را شامل مي‌شود، از مجموع نشريات منتشره در سطح كشور 369 نشريه يعني 11 درصد آنها توسط زنان منتشر مي‌شود و تعداد زنان صاحب‌امتياز و مدير مسئول كه بين سال‌هاي 1383 تا 1386 موفق به اخذ مجوز نشريه شده‌اند 249 نفر بوده است كه اين رقم ده درصد كل نشريات است.

تعداد روزنامه‌نگاران و خبرنگاران زن با توجه به عدم وجود انجمني كه اسامي تمام روزنامه‌نگاران را داشته باشد مشخص نيست اما با نگاهي به تحريريه‌ها و حوزه‌هاي خبري ديده مي‌شود كه تعداد زنان بيشتر است، حتي در حوزه‌هايي كه بيشتر مردانه به نظر مي‌رسد و حتي خود حوزه نيز ترجيح به حضور خبرنگاران مرد را مي‌دهد و به علت امكان بروز برخي مسائل در برخي از برنامه‌هاي خود تنها از خبرنگار مرد دعوت مي‌كند، نيز حضور زنان پررنگ‌تر است. فعاليت زنان خبرنگار در چند سا ل اخير نيز پررنگ‌تر شده است، مهدي فرقاني استاد ارتباطات با بيان كه اين روزها هر چه مي‌بيند روزنامه‌نگاران و خبرنگاران زن هستند، مي‌گويد: خوشبختانه شمار روزنامه‌نگاران زن خيلي افزايش پيدا كرده است و اين نسبت در حوزه آموزش روزنامه‌نگاري نيز مشاهده مي‌شود، براي مثال ما در دانشگاه كلاس‌هايي داريم كه بالاي 90 درصد آن دخترها هستند.

به طبع اگر همين نسبت را در نظر بگيريم، اين دختران، بعد از فارغ‌التحصيلي و يا در حين تحصيل در مطبوعات شاغل مي‌شوند و بدنه مطبوعات را تشكيل مي‌دهند، اما اينكه چرا چنين وضيعتي است، نياز به مطالعه و بررسي دارد، البته در بيشتر كشورهاي دنيا زنان به دليل دقت و تيزبيني خاص خود روزنامه‌نگاران خوبي هستند، اما ما در عرصه مطبوعات نياز به حضور هر دو جنس داريم. وي مي‌افزايد: يكي از دلايل حضور پررنگ زنان اين است كه در شرايط فعلي خبرنگاري در ايران، درآمد اين رشته براي مردان كه متكفل هزينه‌هاي زندگي هستند، بسيار كم است و گذراندن معيشت مردان با خانواده‌شان از طريق اين شغل شايد چندان امكان‌پذير نباشد.

او ادامه مي‌دهد: اما جنبه درآمد ناشي از شغل روزنامه‌نگاري براي بسياري از خانم‌ها تنها جنبه كمك هزينه خانواده را دارد و در نتيجه آنها مي‌توانند با درآمد كمتر كار كنند. به علاوه انعطاف‌پذير بودن زن‌ها در مقابل مسائل و مشكلات و سازگاري آنها با شرايط برخلاف مردان كه به اقتضاي طبيعت مردانه‌شان سركش هستند، به حضور پررنگ آنها در عرصه رسانه كمك مي‌كند و اين موضوع در مطبوعات محلي هم ديده مي‌شود. فرقاني با اشاره به تاثيرگذاري حضور زنان در رسانه‌ها مي‌گويد: به طور طبيعي و غير عمد هم در نظر بگيريم حضور پررنگ زنان در عرصه رسانه و در جايي كه مي‌تواند قلم بزنند و عقايد و نظرات خود و ديگران را بازگو كنند، گرايش بيشتر به سمت اين است كه بين زن و مرد تعادل و توازن را برقرار كنند و درباره حقوق زنان، برابري زنان بيشتر بنويسند و طبيعتا تاثير اجتماعي قابل ملاحظه‌اي هم مي‌تواند در دراز مدت داشته باشد.

رسانه‌هاي محلي ناديده گرفته مي‌شوند قرار است رسالت مطبوعات محلي اين باشد كه مشكلات اداري، اجتماعي دور از مركز را مطرح مي‌كند و رسانه‌هاي محلي يك تريبون باشند براي رساندن صداي مردم به پايتخت. اما امروز كاهش حمايت‌هاي دولتي، كمبود كاغذ، نبودن آگهي دولتي و تجاري و كاهش مخاطب تنها بخشي از مشكلات مطبوعات محلي است. وقتي رسانه‌هاي محلي حمايت نمي‌شوند، ميزان كارآيي آنها نيز محدودتر مي‌شود و كار آنها هم غيرحرفه‌اي‌تر مي‌شود. اين در حالي است كه مطبوعات محلي مي‌تواند مشكلات مردم را جدي‌تر و جزئي‌تر مطرح كنند، تمام اين مسايل سبب مي‌شود همكاران مطبوعات به اميد فضايي بازتر و آزادتر از شهرستان‌ها به پايتخت مهاجرت كند.

مهدي سوداگران روزنامه‌نگار روزنامه‌هاي محلي استان فارس و سردبير سابق روزنامه «نيم‌نگاه»، در اين باره به خبرنگار ايلنا مي‌گويد:‌ روزنامه‌نگاران و خبرنگاران محلي به اين دليل كه سند چشم‌انداز خاصي ندارند و صرفا به عنوان يك آلت رسانه‌اي مورد توجه قرار گرفته‌اند و در انتخاب مديران و مسئولان آنها دقتي نشده است دقيقا در روزهايي كه چشم بسته جواب‌گو بودند و كار مي‌كردند، پايان روزنامه‌نگاري محلي را رقم زند. او با اشاره به اينكه روزنامه‌نگاران محلي رسالت توسعه جغرافيايي مشخصي را بر عهده دارند، گفت: اما از آنجايي كه مدير مسئول‌ها، اشتباهي انتخاب شده‌اند و يا به طور عمد اشتباهي انتخاب مي‌شوند،‌خبرنگاران توسعه جغرافيايي محدود را فراموش مي‌كند و روزنامه‌هاي محلي مملوء مي‌شود از اخبار اينترنتي پايتخت.اين حكايتي است كه متاسفانه براي نمايندگان مجلس هم پيش مي‌آيد، يعني وقتي كه به تهران مي‌آيند.

روابط ديپلماسي باعث مي‌شود رسالت جغرافيايي خود را فراموش كند. مهدي سوداگران مي‌گويد:‌روزنامه‌نگاران محلي به اين دليل كه هنوز تازه‌نفس هستند مي‌توانند به رسالت خود بازگردند و جغرافياي خود را مشخص كند و مسير را از ابتدا آغاز كند. او تاكيد مي‌كند: اگر اين اتفاق نيفتد،‌روزنامه‌نگاران محلي، تنها ديكته‌نويس مديران هستند و توسعه جغرافياي مختلف كه اصل و بناي توسعه پايدار است به فراموشي سپرده مي‌شود.

او در پايان از مسئولان و روساي قواي سه‌گانه خواست كه هر از گاهي نگاهي هم به مطبوعات محلي معتبر بيندازند. سعيد نظري، خبرنگار خبرگزاري ايسنا فارس نيز در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا درباره مشكلات خبرنگاري در رسانه‌هاي محلي و جايگاه خبرنگاران محلي مي‌گويد: از آنجايي كه مجوز رسانه‌ها به آدم‌هاي ذي‌نفوذ داده مي‌شود به جاي متخصصان، رسانه‌ها هم سياست مشخصي را پيگيري نمي‌كند و اين باعث جلوگيري از روند توسعه مطبوعات محلي مي‌شود. او نداشتن تخصص را از ضعف‌هاي خبرنگاران محلي مي‌داند و مي‌گويد: روزنامه‌نگاران محلي به علت محدوديت‌هاي مختلف، در حوزه‌اي خاص تخصص ندارند و عمدتا همه‌چيز‌نويس هستند و به آموزش‌هاي تخصصي نياز دارند.

او با اشاره به عدم داشتن امنيت شغلي در روزنامه‌هاي محلي مي‌گويد: در شهرستان‌ها به علت درآمد نداشتن روزنامه‌ها، خبرنگاران هزينه زندگي خود را با رپرتاژ آگهي تامين مي‌كند و اكثر خبرنگاران بيمه نيستند و آنهايي هم كه بيمه ارشاد را دارند به سختي سهميه خود را مي‌پردازند وقتي خبرنگاري 200 هزار تومان حقوق مي‌گيرد، چطور ماهي 60 هزار تومان براي بيمه بپردازد و اين شرايط حتي براي كساني كه با رسانه‌هاي ملي كار مي‌كنند صادق است و در خبرگزاري‌ها به اين دليل كه رپورتاژ آگهي جايي ندارد وضعيت بدتر است.در شهرستان‌ها خبرنگاراني هستند كه ماهي 70 هزار تومان حقوق مي‌گيرند. نظري با اشاره به نداشتن انجمن صنفي مي‌گويد: در شهرستان‌ها هيچ تشكل صنفي ديده نمي‌شود و اداره ارشاد هم كه قرار است متولي حل مسائل صنفي خبرنگاران باشد به اين قشر حتي به عنوان بخشي از حوزه فرهنگ هم نگاه نمي‌كند و مسائل صنفي خبرنگاران را مورد توجه قرار نمي‌دهد.

وي با اشاره به تشكيل خانه مطبوعات براي حل مشكلات اهالي رسانه مي‌گويد: متاسفانه دخالت شديد دولت در اين تشكل باعث عدم كارآيي صحيح آن مي‌شود،‌ ضمن اينكه براي مثال وقتي نشريه‌اي تعداد خبرنگار بيشتري دارد طبيعتا هيات مديره از آن نشريه راي مي‌آورند و از آن بدتر در شهري در راي‌گيري هيات مديره خانه مطبوعات كيوسك‌هاي روزنامه‌فروشي پيروز شدند. وي در پايان به بحران روابط عمومي در شهرستان‌ها اشاره مي‌كند و مي‌گويد: روابط عمومي‌ها در شهرستان‌ها نه تنها به اطلاع‌رساني كمك نمي‌كند، بلكه دسترسي روزنامه‌نگاران را به اطلاعات سخت‌تر مي‌كنند و از آن بدتر بي‌اطلاعي و بي‌آگاهي روابط عمومي‌ها از مسائل داخل سازمانشان است.

مهدي فرقاني جايگاه نشريات محلي را چنين توصيف مي‌كندكه: مطبوعات محلي در كشور ما هنوز از ساختار و اقتدار و سازمان مناسبي برخوردار نيست و به دليل اقتصادي نبودن مطبوعات در خيلي از شهرها و به دليل كمبود نيروي انساني ماهر و مشكلات حرفه‌اي كه در محيط‌هاي كوچك مضاعف مي‌شود، بسياري از مطبوعات محلي، مطبوعات خانوادگي شده‌اند و بخش مهمي از آنها ساختار مهمي ندارند، البته اين بدان معنا نيست كه استثنا وجود ندارد. وي مي‌افزايد: اما بسياري از روزنامه‌هاي محلي به صورت غيرحرفه‌اي اداره مي‌شوند، بدين‌معنا كه خيلي از شاغلانشان يا دريافتي ندارند و يا دريافت‌هاي بسيار اندك و پايين دارند، كه هرگز قادر نيستند به عنوان يك شغل به آن نگاه كنند و خيلي وقت‌ها هم توسط افراد يك فاميل محتوا، توزيع و ساختار اداري روزنامه‌هاي محلي شكل مي‌گيرد.

وي‌ تاكيدمي‌كند: ما نيازمند يك تحول در سطح مطبوعات محلي هستيم، كه حرفه‌‌اي‌گرايي تقويت شود و اين نيازمند اين است كه هم دولت و هم تشكلات مدني بيشتر اجتماعي و سياسي لازم براي اين‌گونه فعاليت‌ها را ايجاد كنند. ... مهدي فرقاني همچنين در گفتگو با خبرنگار ايلنا از سه ويژگي را شاخصه يك خبرنگار خوب مي‌داند، اين استاد روزنامه‌نگاري مي‌گويد: ويژگي اول دانش عمومي در حوزه مختلف به ويژه حوزه تخصصي خود خبرنگار است، متاسفانه بسياري از روزنامه‌نگاران ما دانش عميقي در هيچ حوزه‌اي ندارند و اين به شدت روي شناخت آنها از جامعه و مسايل اجتماعي و روي نحوه انعكاس دادن مسايل تاثير مي‌گذارد.

اين استاد ارتباطات مي‌افزايد: ويژگي دوم داشتن مهارت‌هاي حرفه‌اي است كه به دليل حرفه‌اي نبودن بخش اعظم ساختار مطبوعاتي ما، بسياري از روزنامه‌نگاران از مهارت‌ها و تكنيك‌هاي روزنامه‌نگاري حرفه‌اي بي‌بهره‌اند و در نتيجه توانايي ارائه خوبي ندارند و همين سبب مي‌شود كه نشريات فاقد جذابيت‌هاي لازم براي مخاطب باشد. او ويژگي سوم يك روزنامه‌نگار را شخصيت و اخلاق آن مي‌داند و مي‌گويد: شخصيت منسجم ، مستحكم و شكل گرفته بايد شاخصه‌ روزنامه‌نگار باشد و داشتن اخلاق حرفه‌اي بالا نيز بسار حائز اهميت است، روزنامه‌نگار نه بايد مرعوب شود و نه تسليم تهديدها گردد، نه تطميع شود و نه بخواهد از طريق حرفه روزنامه‌نگاري به منافع خود برسد و يا با كارش تجارت كند.

در برخي موارد روزنامه‌نگاراني ديده مي‌شوند كه به علت دلايلي بسيار راحت با حوزه‌هاي خبري خود وارد بده‌بستان مي‌شوند و اين چيزي است كه از نظر اخلاق حرفه‌اي ممنوع است چرا كه روزنامه‌نگار استهلال حرفه‌اي خود را از دست مي‌دهد و در نتيجه شخصيت قابل احترامي نمي‌ماند. در حالي كه تعداد نشريات موجود در ايران در رديف پانزدهم دنيا است، تيراژ نشريات در رده‌هاي بسيار پايين قرار دارد، تعداد كل نشريات مجوزدار سه هزار و 727 عنوان است كه در گستره محلي، منطقه‌اي و سراسري منتشر مي‌شوند. در اين تعداد بالاي نشريات و سايت‌هايي كه در اين آمار نيست، چند روزنامه‌نگار و خبرنگار مي‌توانند مشغول باشند و بايد به چند نفر 17 مرداد را تبريك گفت.

بيست و هفتم تيرماه وزير فرهنگ و ارشاد گفته است: براي روز خبرنگار خبرهاي خوبي دارد چه خبري مي‌تواند بهتر از حل شدن تنها يكي از مشكلات خبرنگاران باشد، آيا 50 هزار تومان بن كتاب كه هديه هر ساله وزارت ارشاد به خبرنگاران است جبران عدم امنيت شغلي آنها را مي‌كند؟ آيا اين هديه خبرنگاران را در برابر خطراتي كه هر روز با آن مواجه‌اند بيمه مي‌كند؟ خبر خوب براي خبرنگاران چه خواهد بود كه ارضاكننده نيازهاي فكري آنها باشد؟

گزارش: تارا بنياد

1389/5/17 - 10:19:23 کد خبر : 140231

0 نظرهای شما: