اين پول را صرف رفع سرخوردگي
جوانان خودمان بكنيم
حسين مهرورز
تابناک - در چند روز گذشته مهرداد بذرپاش، جوان نمونه دولت نهم و دهم كه به تازگي پس از حضور در شركت صنعتي خودروسازي به نهادي فرهنگمحور و اجتماعي سازمان ملي جوانان منتقل شده، از اختصاص بيست ميليارد تومان براي افشاي سرخوردگي جوانان آمريكا خبر داد. اين اختصاص بودجه و اظهارنظرهاي پيرامون آنها دربردارنده نكات مهمي است كه بايد به آن توجه كرد؛ چرا كه صرف چنين بودجه هنگفتي براي افشاي سرخوردگي جوانان آمريكا از داخل ايران(!) مهمتر است تا اينكه اين بودجه صرف رفع مشكلات جوانان كشورمان شود!
آيا براستي اختصاص بيست ميليارد تومان از پول بيتالمال براي سرافرازي جوانان كشور مهمتر نيست؟
با توجه به مشكلات گوناگون و روزافزون جوانان برومند كشورمان ـ كه آيندهسازان كشور هستند ـ از جمله بيكاري، اعتياد، افزايش سن ازدواج، خدمت مقدس سربازي و موارد ديگر، آيا اختصاص چنين رقمي براي رفع اين مشكلات ـ هرچند باز هم عملي نيست، ولي دست كم شرايط كنوني جوانان كشورمان را بهبود ميبخشد ـ مهمتر است، يا نشان دادن سرخوردگي، بدبختي، فلاكت و از داخل تهي شدن جوانان آمريكايي؟!
آيا ديگر چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام نيست؟
آيا شايسته است اين بودجه هنگفت كه ميتواند دست كم هزاران نفر را شاغل كند، هزاران نفر را به ازدواج و تشكيل زندگي مشترك برساند، هزاران نفر را صاحب مسكن و زندگي كند، هزاران نفر از جوانان كشورمان را از دام بلاي خانمانسوز اعتياد برهاند، صدها زنداني مالي و ديهاي (به ويژه جوانان) را از زندان آزاد سازد، فرصت تحصيل را براي هزاران نفر از محرومان جامعه ـ كه استعدادهاي فراواني در ميان آنهاست ـ فراهم نمايد، به ارايه صدها دستاورد علمي و تحقيقاتي كشور كمك كند، اتومبيلدار كردن صدها جوان، اختصاص برخي خودروهاي توليدي سايپا به عنوان ماشين عروس، و دهها مورد ديگر را سروسامان بخشد، صرف نشان دادن بدبختي و سرخوردگي جوانان آمريكايي شود و اين جمله را بر سر زبان جوانان كشورمان بيندازد كه: «پس همين هم كه داريم خدا را شكر!»؟
البته ممكن است سازمان ملي جوانان كه هزينهها و بودجه فراوان و گستردهاي خرج تبليغ تلويزيوني و روزنامهاي و رسانهاي خود ميكند، آنقدر بودجه براي حل مشكلات جوانان كشورمان و سرافرازي و رفع سرخوردگي آنان داشته باشد كه صرف رقم ناقابل(!) بيست ميليارد تومان براي افشاي سرخوردگي جوانان آمريكايي، چيز مهمي نباشد!
البته ناگفته نماند که این بیست میلیارد تومان ممکن است صرف چندین پروژه و تحقیق کاغذی نیز بشود!
و در پايان باز هم تأكيد ميكنم كه: «چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام است».
آيا براستي اختصاص بيست ميليارد تومان از پول بيتالمال براي سرافرازي جوانان كشور مهمتر نيست؟
با توجه به مشكلات گوناگون و روزافزون جوانان برومند كشورمان ـ كه آيندهسازان كشور هستند ـ از جمله بيكاري، اعتياد، افزايش سن ازدواج، خدمت مقدس سربازي و موارد ديگر، آيا اختصاص چنين رقمي براي رفع اين مشكلات ـ هرچند باز هم عملي نيست، ولي دست كم شرايط كنوني جوانان كشورمان را بهبود ميبخشد ـ مهمتر است، يا نشان دادن سرخوردگي، بدبختي، فلاكت و از داخل تهي شدن جوانان آمريكايي؟!
آيا ديگر چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام نيست؟
آيا شايسته است اين بودجه هنگفت كه ميتواند دست كم هزاران نفر را شاغل كند، هزاران نفر را به ازدواج و تشكيل زندگي مشترك برساند، هزاران نفر را صاحب مسكن و زندگي كند، هزاران نفر از جوانان كشورمان را از دام بلاي خانمانسوز اعتياد برهاند، صدها زنداني مالي و ديهاي (به ويژه جوانان) را از زندان آزاد سازد، فرصت تحصيل را براي هزاران نفر از محرومان جامعه ـ كه استعدادهاي فراواني در ميان آنهاست ـ فراهم نمايد، به ارايه صدها دستاورد علمي و تحقيقاتي كشور كمك كند، اتومبيلدار كردن صدها جوان، اختصاص برخي خودروهاي توليدي سايپا به عنوان ماشين عروس، و دهها مورد ديگر را سروسامان بخشد، صرف نشان دادن بدبختي و سرخوردگي جوانان آمريكايي شود و اين جمله را بر سر زبان جوانان كشورمان بيندازد كه: «پس همين هم كه داريم خدا را شكر!»؟
البته ممكن است سازمان ملي جوانان كه هزينهها و بودجه فراوان و گستردهاي خرج تبليغ تلويزيوني و روزنامهاي و رسانهاي خود ميكند، آنقدر بودجه براي حل مشكلات جوانان كشورمان و سرافرازي و رفع سرخوردگي آنان داشته باشد كه صرف رقم ناقابل(!) بيست ميليارد تومان براي افشاي سرخوردگي جوانان آمريكايي، چيز مهمي نباشد!
البته ناگفته نماند که این بیست میلیارد تومان ممکن است صرف چندین پروژه و تحقیق کاغذی نیز بشود!
و در پايان باز هم تأكيد ميكنم كه: «چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام است».
0 نظرهای شما:
Post a Comment