ايلنا از وضعيت اسفبارشاهرگ حياتي گيلان گزارش ميدهد:
تالاب انزلي در باتلاق نابودي
حتي 70 سالهها هم تاكنون اين قدر تالاب انزلي را خشك نديدهاند/ هيچ كس از حريم تالاب انزلي محافظت نميكند/ پسابهاي كارخانهها و كشتارگاهها، آب تالاب انزلي را مسموم كردهاند.
ايلنا- : تالاب انزلي را شايد بتوان آبروي تالابهاي ايران خواند، تالابي كه اگر نگوييم شاهرگ اصلي ولي حداقل يكي از شاهرگهاي اصلي حيات خطه سبز گيلان است.
تالاب انزلي نه تنها يكي از منابع درآمدي براي مردم حاشيهنشين خود بوده، بلكه مأمني براي هزاران پرنده مهاجري است كه در فصول مختلف مهمان اين پهنه سبز-آبي هستند. شايد باورش سخت باشد اما سرما كه آغاز ميشود بيش از 110 هزار بال پرنده خود را از سردترين نقاط سيبري و شمال روسيه به دامن گرم اين تالاب ميرسانند و تمام زمستان را در آن به سر ميبرند. اردك، قو، چنگر، خوتكا،طاوسك، قرقاول، كبك، آبيا، آبچرار، غوصا، تنجه، عقاب دم سفيد، آكراس، غاز پيشاني سفيد كوچك تنها بخشي از صدها گونه پرندهاي است كه تالاب انزلي پناهگاهشان است كه در ميان آنها، قو، طاوسك، تنجه، عقاب دم سفيد، آكراس، غاز پيشاني سفيد كوچك و فيل وش (نوعي مرغابي) جز گونههاي شكار ممنوع و حفاظت شده است.
اما تالاب انزلي، اكنون تنها نامش تالاب است و 16 سال است كه در مسير خود را به سراشيبي مردابي شدن آغاز كرده است و اگر بخواهيم واقعبينانه نگاه كنيم، دير زماني است كه مرگ تدريجي تالاب شاه ايران آغاز شده است.اين را حتي كساني كه براي نخستين بار تالاب را ميبينند با اندكي دقت در مييابد، عرصه تالاب آرام و آرام كوچكتر ميشود و آب، جاي خود را به نيزار و نيزار جاي خود را به زمين خشك ميدهد.
مجموعهاي از عوامل دست به دست هم دادهاند تا تالاب را مرداب كنند و اوليناش كاهش نزولات آسماني است. حتي 70 ساله ها هم تاكنون اين قدر تالاب انزلي را خشك نديدهاند ابراهيم پورمجيب، مسئول پناهگاه حياتوحش سلكه كه سالهاي سال است كه زندگياش با تالاب گره خورده است،ميگويد: در حال حاضر بيسابقهترين كاهش آب را در تالاب شاهد هستيم به طوري كه 70 سالهها هم چنين خشكسالي را به ياد ندارد. او اضافه ميكند: اواخر فصل پاييز بايد حداكثر بارندگي را داشته باشيم اما امسال نه تنها باراني نيامده بلكه گرمي هوا هم بيسابقه است. 200
هزار هكتار وسعت كل تالاب آرامآرام كوچك و كوچكتر ميشود و چه بيرحماند مردماني كه تنها براي چند متر زمين بيشتر تالاب را ميخشكانند. دست درازي حاشيه نشينان به حريم تالاب داستان تازهاي نيست از زماني كه تالاب بوده، تصرف و تجاوز به حريم تالاب هم بوده است. كاشتن درخت در همه جا تلاشي براي آباداني است اما اينجا هر درختي كه در حريم آبي تالاب كاشته ميشود امضايي است در تومار نابودي تالاب. ماجرا از اين قرار است كه حاشيه نشينان تالاب در قسمتهايي از حريم تالاب كه آب عقب رفته و تبديل به نيزار شده اقدام به كاشت درخت ميكنند و با اين ترفند هم به خشك شدن سريعتر اين مناطق كمك ميكنند و هم به بهانه اينكه با درختكاري سبب آباداني شدهاند اين نقاط را به زمينهاي كشاورزي خود اضافه ميكنند.
آيا به درستي اين مردمان نميدانند كه حاصلخيزي زمينهاي كشاورزيشان را مديون تالابند و اگر تالابي نباشد اين زمينهاي پربار و محصول نيز وجود نخواهد داشت؟ هيچ كس از حريم تالاب انزلي محافظت نميكند شايد به ذهن اين سوال خطور كند كه مگر حريم تالاب مشخص نيست تا به واسطه آن كسي مجاز نباشد در محدوده آن دخل و تصرف كند؟ پاسخ اين است كه حريم تالاب به خوبي مشخص است اما كسي نيست كه از آن محافظت كند البته به گفته پورمجيب در اطراف برخي پناهگاهها براي جلوگيري از تصرفات كانالهايي حفر شده است اما اين كانالهاي مختصر در برابر 20 هزار هكتار وسعت حريم تالاب انزلي هيچ است.
پسابهاي كارخانهها و كشتارگاهها، آب تالاب انزلي را مسموم كردهاند از خشكسالي و تصرفات حاشيه نشينان كه بگذريم ورود انواع فاضلاب و پسآب شهري و صنعتي كه از طريق رودهاي ورودي به تالاب، آب تالاب را مسموم كرده است مشكلي است كه قدمتش از خشكسالي نيز بيشتر است پساب چندين كارخانه و كارگاه صنعتي از طريق رودخانههايي مانند ثوفيان ده، هندخاله، راستهخاله، پيربازار، گوهررود، زرجوب و سياه درويشان به تالاب سرازير ميشود كه در اين ميان پيربازار آلودهترين اين رودخانههاست. شب هنگام هم كشتارگاهها و مرغداريها به طور مخفيانه پسابهاي خود را در اين تالاب بينظير رها ميكنند انگار كه نميدانند كه اين پسابها و پسماندها چه بر سر طبيعت ميآورد و آلودگي ناشي از آن نه فقط حياط وحش تالاب بلكه همه كساني كه به نوعي با تالاب سرو كار دارند را به مخاطره مياندازد.
تالاب انزلي ميهمان ناخواندهاي هم دارد كه سالهاست مانند بختك از سرنوشتش سايه افكنده است اين مهمان ناميمون آزولا است. آزولا سالها پيش براي اين در تالاب رها شد تا به واسطه رشد خوب و ارزش تغذيهاي بالا به عنوان علوفه براي دامها استحصال شود اما نه تنها آزولا منفعتي براي دامداران حاشيه تالاب نداشت بلكه همچون طنابي در گردن تالاب شد كه راه نفس كشيدن را بر آن بست. عدم وجود رقيب غذايي و دشمن طبيعي براي آزولا كه از جنوب شرقي آسيا آمده بود، موجب شد تا در چشم بر هم زدني تمام عرصه آبي تالاب پوشيده از آزولا شود و وجود فاضلاب و غني بودن آب شرايط را براي شكوفايي و رشد بيش از حد آن محيا ساخت. آزولا، آبزيان تالاب انزلي را به ورطه نابودي كشانده است پوشيده شدن سطح آب از آزولا، لايهاي نفوذناپذير را به وجود آورد كه تبادل اكسيژن را بين هوا و آب تالاب مختل كرد در نتيجه آبزيان تالابي با كمبود اكسيژن مواجه شدند و بسياري از اين آبزيان مانند انواع ماهي مانند اردك ماهي، سوف، سيم در اثر كمبود اكسيژن تلف شدند. سالها قبل گرفتن اردك ماهي و سوف براي ماهيگيران امري عادي بود اما اكنون معجزه است.
ميگويند حكم توقيف ميان گذرانزلي را گرفتهاند و كار ساخت و ساز آن متوقف شده است بشنويد ولي باور نكنيد كنارگذر، روگذر، زيرگذر، ميانگذر انزلي اسمش هرچه كه هست زماني براي اين كلنگ احداث آن زده شد تا مسير دسترسي به انزلي را كوتاهتر كند اما اين گذرگاه تنها عمر تالاب انزلي را كوتاهتر كرد واقعيت اين است كه بيرحمي توسعه ناپايدار به خوبي در ميانگذر انزلي نمود پيدا ميكند.ميگويند حكم توقيفش را گرفتهاند و كار ساخت و ساز آن متوقف شده است بشنويد ولي باور نكنيد. سنمبه وزارت راه آنقدر پر زور است كه سازمان حفاظت محيطزيست با آن اندام نحيفش ياراي برابري با آن را ندارد.
ميگويند كنارگذر انزلي است نه ميانگذر ولي حقيقت اين است كه اين گذرگاه همان ميانگذر قبلي است كه فقط اسمش كنارگذر شده است، داستان ميانگذر تالاب انزلي هم داستان غريبي است. به جد ميتوان گفت كه حتي يك ضابطه زيستمحيطي هم در ساخت آن رعايت نشده است شايد بهتر بود اول تالاب را خشك ميكردند و بعد با خيال راحت گذرگاه را ميساختند چون اكنون هم به وسيله خاكريزي تالاب خشك شده و هم براي ميانگذر پايه زده شده، اين خاكريزي چيست و آن پايهگذاري چيست، كسي نميداند. ولي هر چه كه هست احداث آن موجب شده كه تبادل آب ميان دو قسمت تالاب انزلي تا حد زيادي قطع شود و همين، روند خشك شدن تالاب را تسريع كردهاست.
تالاب انزلي آبروي تالابهاي ايران است، نگذاريم تالابهاي ايران بيآبرو شوند بايد دست مريزاد گفت به ما انسانهايي كه خوب ياد گرفتهايم نمك بخوريم و نمكدان بشكنيم خوب بلد شدهايم طبيعتي كه بدون هر بخل و تنگنظري نعمتهايش را در اختيار ما قرار داده است استفاده كنيم و بعد دخلش را بياوريم يقين بدايند اگر طبيعت هم ما را ببخشد آيندگان ما را نخواهند بخشيد. مرثيهسرايي كافي است حال چه بايد كرد حال نزار تالاب انزلي را ديد و دست روي دست گذاشت تا تالاب انزلي هم مانند بختگان، پريشان، كمجان، شادگان و... بميرد و آنگاه برنامه احيا تالاب اجرا كنيم. هرچه زودتر بايد چارهاي بانديشيم مگر از آبرو مهمتر هم هست؟ تالاب انزلي آبروي تالابهاي ايران است، نگذاريم تالابهاي ايران بيآبرو شوند.
گزارش: حسين جمشيديان
1389/9/26 - 12:07 کد خبر : 167739
1389/9/26 - 12:07 کد خبر : 167739
0 نظرهای شما:
Post a Comment