ايران و ترکيه، دو رقيب يا دو رفيق

مقايسه سفر احمدي نژاد و اردوغان به لبنان؛

ایران و ترکیه، دو رقیب یا دو رفیق

روزنامه ابتکار- فعاليت هاي ديپلماتيک ايران و ترکيه در منطقه مدت‌هاست که زير ذره‌بين تحليلگران و کارشناسان خاورميانه قرار گرفته است.

اين دو کشور که در سال‌هاى اخير بيش از هر سالى به يکديگر نزديک شده‌اند و در بسيارى پرونده‌ها به خوبى از يکديگر حمايت مى‌کنند در نظر برخى تحليلگران در بسيارى از پرونده‌هاى ديگر باهم در رقابتند.سفر محمود احمدى‌نژاد، به لبنان که نزديک به يک ماه پيش انجام شد و سفر رجب طيب اردوغان، به لبنان که اواخر هفته گذشته صورت گرفت و به فاصله دو روز پس از آن، سفر نخست‌وزير لبنان به ايران مورد توجه بسيارى از روزنامه‌هاى عربى قرار گرفته است.

از جمله روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن که در يادداشتى به بررسى اين موضوع پرداخته است.در اين يادداشت آمده است:سفر رجب طيب اردوغان به لبنان سفر عادى‌اى از نوع سفرهاى سنتى‌اى که ميان کشورها صورت مى‌گيردنبود. به خصوص ابعاد و برداشت‌هايى که از استقبال مردمى‌اى که از اردوغان شد نزد بسيارى اين تصور را ايجاد کرد که وى ميراث‌دار “امپراطورى عثمانى”‌ است که نزديک به يک قرن پيش لبنان تحت حاکميتش بود. علاوه بر آن جايگاه مردمى‌ که رجب طيب اردوغان در ميان اعراب منطقه و لبنان به دست آورده که ناشى از مواضع عموما “خشمگينش” از اسرائيل است، باعث شد تا سفر اردوغان سفرى متفاوت از ديگر سفرهايش به کشورهاى منطقه باشد. اما طبيعى است که ناظران نتوانند اين سفر و تاثيراتش را بر عرصه سياسى لبنان با سفر محمود احمدى‌نژاد مقايسه کنند.

سفرى که چند هفته پيش رئيس جمهورى ايران به لبنان انجام داد که آن نيز يک سفر عادى نبود به خصوص اين که استقبال مردمى که از او شد و نطق‌هايى که در ميان جمعيت طرفدارانش در لبنان انجام داد و اظهار نظرها و بازتاب‌هايش همگى نشان مى‌داد که اين سفر سفرى استثنائى براى رئيس جمهورى ايران است. اما پرسشى که اين دو سفر به وجود آورده اين است که آيا ترکيه و ايران در لبنان يا منطقه رقابت مى‌کنند؟ يا اين لبنانى‌ها و رهبران آنها هستند که مى‌خواهند ايران و ترکيه هر کدام به شيوه خود و در ميان جريان‌هاى رقيب لبنانى در اين کشور رقابت کنند؟هيئت حاکمه جديد ترکيه اصرار بسيار دارد که نشان دهد از هر موضعى که از آن برداشت رقابت ترکيه با ايران شود، اجتناب مى‌کند.

ترکيه حتى تاکيد کرده است که در منازعات هسته‌اى ايران در کنار تهران ايستاده است که نمونه بارز آن را در حضور اردوغان به همراه رئيس جمهورى وقت برزيل در تهران ديديم. همه مى‌دانند که ترکيه به دلايل بسيار پافشارى مى‌کند که بهترين روابط را با همسايه بزرگش ايران داشته باشد ولى هم‌زمان خواهان اين نيز هست که در بعد “سياست‌هاى عربى‌اش” از اين هم فراتر رود و چندان هم بدش نمى‌آيد که دوران همسايگى تاريخى‌اش با اروپا و غرب را نيز احيا کند شايد بدين ترتيب زمينه‌هاى انضمام خود به اتحاديه اروپا را فراهم سازد.اين مسئله باعث شده تا بسيارى بر اين باور باشند که ترکيه با ايران به خاطر لبنان يا سوريه يا هر کشور ديگرى يا محور عربى وارد نزاع نخواهد شد ولى ايران را در جنگ با غرب و ايالات متحده يا حتى شعار “محو اسرائيل” نيز همراهى نخواهد کرد، بلکه تلاش مى‌کند که ميان مصالح ملى سياسى‌ و اقتصادى‌ خاورميانه‌اى‌اش و هم‌پيمانى‌اش با غرب يا ايالات متحده و “همکارى‌اش” با اسرائيل موازنه ايجاد کند.

کسى چه مى‌داند شايد هم روزى نقش واسطه را ميان سوريه و اسرائيل بازى کرد؟!از سوي ديگر در گرايش قومى يا اقليمى‌اى که عراق جديد از آن تبعيت مى‌کند، پس از خروج نيروهاى امريکايى از عراق، ترکيه ميان کفه ثقل قومى عربى در منطقه يا کفه ثقل ايرانى يکى را انتخاب خواهد کرد. بى‌شک ترکيه، عراق قومى عربى را بر عراقى که ايران بر آن حکم‌رانى کند يا تجزيه شده باشد، ترجيح مى‌دهد چرا که هزاران کرد در جنوبش زندگى مى‌کنند و نمى‌خواهد بدين واسطه آنها تحريک شوند. مساله کردى هم‌زمان عامل رقابت ميان ايران و ترکيه در عراق نيز محسوب مى‌شود از اين رو اوج يا افول کردها در عراق اهميت بسيارى براى آنکارا دارد، همان طور که در مقابل در حال حاضر عامل نزديکى استراتژيک دو کشور شده است.

رقابت حقيقى ميان اين دو کشور در عراق در حال حاضر اين است که در اين کشور کدام نگرش حکومت کند، نگرش ايرانى اسلامى دينى – مذهبى اصولى انقلابى در حال توسعه يا نگرش ترکى دموکراتيک اسلامى معاصر که به واقعيت‌ها اعتماد دارد و جامعه بين‌المللى را به رسميت مى‌شناسد و مى‌خواهد با آن همکارى داشته باشد.ترکيه به خوبى مى‌داند “محو اسرائيل از نقشه” در ظرفيت و اوضاع دنياى کنونى امرى شبه محال است اما اين را هم خوب مى‌داند که کليد قلب‌هاى اعراب و مسلمانان قضيه فلسطين است و با همين ديدگاه به انتقاد از اسرائيل و سياست‌ها و مواضعش نسبت به روند صلح مى‌پردازد ولى هم‌زمان به جبهه مقاومت نيز نمى‌پيوندد بلکه تلاش مى‌کند – تلاشى که از سوى غرب هم حمايت مى‌شود – که نقش واسطه را ميان اعراب و اسرائيل بازى کند.

در حالى که چنين موقعيتى براى ايران که شعار “به دادگاه کشاندن اسرائيل” را سر داده بسيار متفاوت است و برايش مشکل است که بخواهد از اين شعار عقب‌نشينى کند.بسيارى از لبنانى‌ها از اين که ميهنشان به عرصه تصفيه حساب‌هاى عربى – ايرانى – اسرائيلى – بين‌المللى تبديل شود، نگرانند ولى هم‌زمان معتقدند که خلاصى از اين وضعيت هم دست آنها نيست بلکه در دست قدرت‌هاى منطقه‌اى و بين‌المللى که رقابت سختى با يکديگر دارند، است. اما درباره سفرهايى که رهبران کشورهاى خارجى و خاورميانه‌اى – از جمله سفر روسا و رهبران لبنانى به خارج – انجام مى‌دهند مى‌توان گفت که اين سفرها مى‌تواند باعث گشايش دروازه‌ها يا بسته شدن آنها در تعيين مسير سرنوشت لبنانى‌ها باشد.

0 نظرهای شما: