كودكان كار يا خياباني با دستاني کوچک اما نان آور

كودكان كار يا خياباني با دستاني کوچک اما نان آور
گزارشي از وضعيت کودکان کار در زنجان؛
کار کردن کودکان زير 18 سال ممنوع است

1388/09/10 12-01-2009 11:04:05 خبرگزاري دانشجويان ايران - زنجان سرويس: شهرستان‌ها
مظلومانه شانه‌هاي کوچکش، چرخ سنگين زندگي را بي آنکه دنياي کودکي را بشناسد و طعم بازي‌هاي کودکانه را بچشد، به دوش مي‌کشد، او نمي‌تواند هم‌چون برخي همسن وسالان خود به تفريح و شادي بپردازد و بنا به دلايلي حتي از آموزش نيز باز مي‌ماند. محروميت، فقر و گرسنگي، خشونت‌هاي خانگي و در نهايت آوارگي آينده‌اي است كه منتظر اوست
. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه زنجان، به هنگام قدم زدن در خيابان و يا زماني‌که پشت فرمان ماشين از طولاني بودن چراغ قرمز گلايه مي‌كنيم، چشمان‌مان به کودکاني مي‌افتد که سر برخي چهارراه‌ها ايستاده‌اند و با هر چراغي که قرمز مي‌شود، بين ماشين‌ها راه مي افتند و با دود کردن اسفند و فروختن شکلات، آدامس و گاهي هم دسته‌هاي گل، عاجزانه به سراغ سرنشينان خودروها مي‌روند. گاهي راننده‌اي پيدا مي‌شود که دلش مي‌سوزد و چيزي از آنها مي‌خرد، همين حرکت باعث مي‌شود بچه‌هاي ديگر که از اين موهبت بي‌نصيب مانده‌اند، به سراغ اين راننده بيايند و با اصرار و گاه التماس براي فروش آن‌چه دارند، تلاش كنند اما آيا به راستي تاكنون انديشيده‌ايم كه اين کودکان از کجا آمده‌اند و به کجا باز مي‌گردند و حتي آنها را چه مي‌توان ناميد، کودکان کار يا کودکان خياباني!!
*فقري که فقر مي‌آفريند*
در يک نگاه به اين کودکان متوجه مي‌شوي که اغلب آنان کمتر از 15 سال سن دارند. پسري 12 ساله که در يكي از تقاطع شهر به فروش آدامس و فال حافظ مشغول است، با اولين سوال درباره اوضاع درس و مدرسه اش و با بهت و تعجب مي‌گويد: اسمم مهدي است، کلاس پنجم هستم و در يک خانواده 8 نفري زندگي مي‌کنم و گاهي اوقات غير از اين كار، بارکشي مي‌کنم.
کمي که با او صميمي مي‌شوم، خودش بدون پرسيدن سوال ادامه مي‌دهد: پدرم در ميدان تره‌بار کارگر است و درآمد کافي نيز ندارد. به همين دليل من را مجبور به کار مي کند علاوه بر من برادران ديگرم نيز کار مي کنند و خواهرانم نيز در خانه قالي مي‌بافند.
با تمام زجري که مي‌کشد و اين نيز از چهره خسته‌اش مشهود است، ادامه مي‌دهد: به اين کار عادت کرده‌ام و ديگر برايم سختي ندارد اگر اين کارها را نکنيم، شکم‌مان را نمي‌توانيم سير كنيم.
*فقر، علت اصلي پديده كودكان كار*
يک کارشناس آسيب‌هاي اجتماعي، علت اصلي کار کردن کودکان را فقر، پر جمعيت بودن آنان، بي سرپرست و هم‌چنين بد سرپرست بودن آنها مي‌داند و به خبرنگار ايسنا مي‌گويد: کودکان کار به افراد زير 18 سال دختر و پسر که در شهرهاي بزرگ براي بقاي زندگي خود، خانواده و به منظور امرار معاش کار مي کنند، گفته مي‌شود.
ناهيد خلفي با بيان اينکه اين کودکان به دليل داشتن وضعيت اقتصادي نامطلوب به کارهايي از قبيل فروش آدامس، گل و کار در کارخانه به کسب و کار مشغول هستند، معتقد است: محروم بودن از بهداشت، داشتن سوء تغذيه، نداشتن سر پناه، تحقير و سوء استفاده جنسي و اعتياد از جمله آسيب‌هايي است که کودکان خياباني را تهديد مي‌کند.
وي مي افزايد: اين کودکان از نظر عاطفي نيز دچار مشکل هستند و با مشکلاتي همانند بي هويتي، اضطراب، افسردگي، هيجان پذيري بالا و داشتن احساس گناه روبرو مي‌شوند و به لحاظ شخصيتي نيز متزلزل شده و تمايل فراوان نيز به پيشرفت مادي و تخريب پيرامون خود دارند.
*آينده‌اي نامعلوم در انتظار کودکان کار*
کار در کارگاه‌هاي صنعتي با شرايط سخت، دست فروشي در اماکن عمومي و چهارراه‌هاي شهر، گمارده شدن به کارهاي غير قانوني در اغلب موارد هم‌چون دزدي و گدايي، از جمله کارهايي است که کودکان در شرايط سخت جوي و زماني مجبور به انجام آنها هستند.
بيشتر اين کودکان که به نظر كارشناسان آينده‌اي تيره و تار در انتظار آنان است، بر اين باورند که به دنيا آمده‌اند تا با سختي‌هاي روزگار، دست و پنجه نرم کنند. اين کودکان به علت آن‌که در کودکي به دليل فقر والدين مجبور به کار کردن بوده‌اند، در آينده خود و فرزندانشان نيز فقر را احساس مي‌كنند.
در اين راستا يکي از همين کودکان به نام فرهاد، 15 ساله و دانش آموز سال اول دبيرستان كه بعدازظهرها به همراه پدر، باربري مي‌کند و او هم نظير کودکان کار، روزهاي سختي را تجربه کرده است، مي‌گويد: پدرش روزانه 3 تا 4 هزار تومان درآمد دارد و او براي کمک به پدر، همراهش مي‌شود، بدون اين‌که درآمدي جداگانه داشته باشد. برادر فرهاد هم گاهي اوقات به کمک او مي‌آيد تا در کنار يکديگر از سنگيني بار پدر بکاهند.
يك نوجوان ديگر نيز در همين زمينه به خبرنگار ايسنا مي‌گويد: 16 سال دارم و تا سال اول راهنمايي درس خوانده‌ام پدرم 5 سال است که فوت کرده شغل او کارگري بود.
او از روزهاي سخت زندگي‌اش پس از فوت پدر و از مادري که به علت بيماري سرطان، چند سالي است که زمين گير شده، سخن مي‌گويد و مي‌افزايد: يك خواهر و 4 برادر دارم که همه ما کار مي‌کنيم و اگر همه حقوقمان را روي هم بگذاريم، در ماه جمعاً 500 هزار تومان هم نمي‌شود.
عباس با چشماني اشک آلود در حالي‌که چرخ دستي خود را محکم چسبيده، از داروهاي گران قيمت مادرش مي‌گويد و اينکه هميشه عاشق مدرسه بوده و دوست داشته در آينده يک معلم شود، اما هيچکدام از آرزوهايش برآورده نشده است.
*كار از روي اجبار و فشار*
معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي زنجان، يکي از دلايل کار کودکان را اجبار و فشار خانواده‌هاي آنان مي‌داند و معتقد است: کودکان کار اغلب به کارهاي قاليبافي، تراشکاري، کار در کارگاه‌هاي زيرزميني مشغول هستند و در فصل تابستان نيز به دليل تعطيلي مدارس به کارهاي بيشتري از قبيل آدامس و گل فروشي در چهارراه‌ها و باربري نيز مشغول مي‌شوند.
حميد حاج عليلو مي‌گويد: کار کردن اين کودکان عواقب سوء اجتماعي بر جاي مي‌گذارد و مشکلات جبران ناپذيري بر خانواده، جامعه و خود آنها وارد مي‌کنند.
وي با بيان اينکه بر اساس قانون، کار کردن کودکان زير 18 سال ممنوع است، مي‌افزايد: پايين بودن سطح تحصيلات والدين، مهاجرت افراد از روستا به شهر و نداشتن وضعيت اقتصادي مناسب خانواده‌ها، از جمله علل گرايش کودکان به کارهاي فصلي و موقتي است.
حاج عليلو، آگاهسازي والدين را نسبت به مسائل عاطفي و رواني کودکان‌شان امري مهم مي‌داند و معتقد است: کار کردن کودکان در اغلب موارد به عنوان اعتياد تلقي مي‌شود، به گونه‌اي که اگر کسي در کودکي خود آسيب ببينند، در آينده نيز با مشکلات خاصي روبرو مي‌شود که در اين ميان، البته خانواده‌ها نيز نقش خاصي در اين زمينه دارند.
*آمار دقيقي از کودکان کار وجود ندارد*
حدود 250 ميليون کودک زير 14 سال در جهان در انواع عرصه‌هاي اقتصادي مشغول به کار هستند که البته نيمي از اين کودکان در آسيا و حدود يک سوم آنها در آفريقا به سر مي‌برند. برخي کارشناسان تعداد کودکان کار در کشور را حدود 500 هزار نفر و برخي ديگر جمعيت آنان را تا يک ميليون نفر نيز تخمين زده‌اند که به صورت کلي مي‌توان گفت آمار دقيقي از اين کودکان وجود ندارد. البته تعداد کودکان خياباني در استان‌هاي مختلف متفاوت است، به گونه‌اي كه استان‌هاي تهران، خراسان، فارس و گيلان داراي بيشترين کودکان خياباني هستند.
در همين راستا معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي با بيان اينکه آمار درستي از کودکان کار در استان وجود ندارد، به خبرنگار ايسنا مي‌گويد: در 8 ماه اول سال گذشته با اجرايي طرحي با کمک کلينيک مددکاري، 3 کودک خياباني در سازمان بهزيستي پذيرش شده‌اند، اما در سال‌جاري، سازمان بهزيستي پذيرش جديدي نداشته است.
حاج عليلو معتقد است: خوشبختانه تعداد کودکان کار در استان زنجان نسبت به ساير استان‌ها کمتر است که اميدواريم با فعاليتي که از سوي اورژانس اجتماعي(خط 123) در زمينه مددکاري- روانشناسي صورت مي گيرد، آمار اين کودکان روز به روز كاهش يابد که براي اين امر بايد کليه ارگان‌ها تعاملي ويژه‌اي با يکديگر داشته باشند.
هم‌چنين يک کارشناس آسيب‌هاي اجتماعي با بيان اينکه وجود کودکان خياباني يا کودکان کار در سطح استان زنجان چندان چشمگير نيست، مي‌گويد: تعداد کودکان کار در كلان شهرها بيشتر است، اما متأسفانه طي چند سال اخير، اين موضوع به شهرهاي کوچک نيز سرايت کرده است.
خلفي در اين‌باره مي‌افزايد: متأسفانه برخي کودکان نيز به کارهاي پنهاني از قبيل قاليبافي، تراشکاري و کارهاي زيرزميني در سطح جامعه مشغول هستند که اين امر، باعث شده که آمار کودکان کار مشخص و دقيق نباشد.
*کودکان کار به حمايت واقعي نياز دارند*
معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي با تأکيد بر اينکه ساماندهي اين کودکان بايد از سوي ارگان‌هاي خاصي از قبيل وزارت کار و امور اجتماعي، وزارت بهداشت و آموزش پزشکي، سازمان تأمين اجتماعي، جمعيت هلال احمر، کميته امداد و بهزيستي صورت پذيرد، معتقد است: اين ارگان‌ها بايد با تعامل با يکديگر، زمينه آموزش والدين را فراهم آورند و با ارائه تسهيلات ويژه به خانواده‌هاي نيازمند، بر مشکلات آنان غلبه کنند.
حاج عليلو با اشاره به اين‌که اين کودکان به دليل کمبود درآمد خانواده‌هايشان از سنين 11 تا 15 سالگي کار مي کنند، مي افزايد: با ارائه خدمات ويژه به اين افراد از سوي ارگان‌هاي ذيربط مي‌توان شاهد کاهش اين معضل در جامعه بود.
خلفي نيز در اين‌باره مي‌گويد: برخي افراد به غلط تصور مي‌کنند که ساماندهي کودکان کار يا خياباني تنها به عهده سازمان بهزيستي است، در حالي‌كه در اين ميان استانداري، فرمانداري و دستگاه‌هاي ذيربط نيز نقش خاصي دارند.
وي هم‌چنين تأکيد مي‌کند: با تشکيل کارگروه‌هايي توسط ارگان‌ها و دستگاه‌هاي ذيربط مي‌توان تصميم جدي براي حل اين معضل گرفت به طوري‌که با تشکيل اين کارگروه بايد حق و حقوق کودکان بررسي شود تا حقوق آنان پايمال نشود و اگر نقص قانوني نيز وجود دارد، بايد رفع شود.
کودکاني که در خيابان‌ها کار مي‌کنند، با انواع آسيب‌ها و خطرات جدي در جامعه مواجه هستند و حتي در برخي موارد، مورد بسياري از سوء استفاده‌هاي اخلاقي که مي‌تواند تأثيرات جبران ناپذيري را در آينده از خود باقي گذارد، قرار مي‌گيرند.
متأسفانه اين کودکان نه تنها در جامعه مورد توجه قرار نگرفته‌اند، بلکه براي کاهش مشکلات آنان نيز اقدامات مؤثري نشده است. به عبارت ديگر مي‌توان گفت تا زمانيکه فقر و ناآگاهي در جامعه وجود داشته باشد، هم‌چنان مشکلات اين افراد پابرجاست. به نظر مي‌رسد مشکلات و نيازهاي اين کودکان بايد در جامعه از سوي کارشناسان و تشکل‌هاي مربوطه شناسايي و بررسي شود و هم‌چنين از سوي مسوولين ذي‌ربط نيز خدماتي به اين آسيب ديدگان ارائه شود تا روز به روز شاهد کاهش بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي در سطح جامعه باشيم.

0 نظرهای شما: