شرط ‌بندي برسر چابك‌سواراني كه ناني براي خوردن ندارند

گزارش اختصاصي ايلنا از اجبار كودكان براي رقابت در مسابقات سواركاري
شرط ‌بندي برسر چابك‌سواراني كه
ناني براي خوردن ندارند


با وجود اينكه اسب‌سواري يك ورزش لوكس است،اما حداقل امكانات هم براي بچه‌هاي ورزشكار مهيا نيست/سوء تغذيه‌ي شديد در ظاهر بچه‌ها به وضوح آشكار است/دسترسي به آب آشاميدني و حمام صفر است،آنچان‌كه آب در گالون توزيع مي‌شود
.
ایلنا: - فريد 16 ساله ،تمام شكل و شمايل دنده‌ها و استخوان هايش از روي لباس بيرون زده، 30 كيلو وزن دارد ، همسن و سالانش 43 – 45 كيلو وزن دارند.
انتخاب با خودش بوده، حالا كه نان آور خانواده است و بايد شكم خواهر كوچكش را هم سير كند، چه شغلي بهتر از چابك سواري و نشتن روي تنومند‌ترين اسب‌ها؟! حالا كه اين شغل را انتخاب كرده بايد تا سن 35 سالگي‌اش هم، 30 كيلو بماند اگر بتواند در شرط بندي‌هاي فدراسيون برنده شود كه همچنان با گروه مي‌ماند درغير اين صورت به سادگي كنار گذاشته مي‌شود، در اين شرايط شايد مجدد به تهران برگردد و سر چهار راه فال حافظ بفروشد!
پسربچه‌هاي قد و نيم‌قد همراه با بزرگ‌ترها كه همگي چابك سوار هستند گروه، ‌گروه همراه با يك مربي در يك اتاقك كوچك زندگي مي‌كنند؛ اتاقك‌هايي كنار اصطبل‌هاي اسب، فاقد هرگونه امكانات بهداشتي، و يا رفاهي همراه با بوي تعفن! تا چشم كار مي‌كند پهن اسب ديده مي‌شود...! طي هفته 5 روز دور از خانواده همراه با يك مربي كه خودش از دوران كودكي چابك سوار بوده اما به دليل افزايش سن از چرخه كار خارج شده، زندگي مي‌كنند! اسب‌ها هر چه تنومندتر، نوجوانان استخواني و رنگ پريده‌تر پسربچه‌ها نه به آب آشاميدني دسترسي دارند و نه حمام...!
آب آشاميدني سطل به سطل از نزديك‌ترين شهر جا‌به‌جا مي‌شود و براي حمام هم به اطراف شهر مي‌روند. اتاقك‌ها نه فرش دارند و نه تلويزيون، ‌پسربچه‌ها علاوه بر تمرين و انجام مسابقه موظف به نظافت روزانه فضاي اصطبل هستند، ‌هم به اسب‌ها كاه و يونجه مي‌دهند و هم به سر و روي اسب‌ها شانه مي‌كشند. رسيدگي و تغذيه روزانه اسب‌ها در اولويت است... اسب‌ها هر چه تنومندتر، نوجوانان قدونيم استخواني و رنگ پريده‌تر... اگر زمان برگزاري مسابقات شانس با پسر بچه‌ها باشد، تنها 10 درصد از جايزه يك و نيم تا 2 و نيم ميليوني عايدشان مي‌شود.
با دستمزد ماهانه 150‌هزار تومان دوري از خانواده را تحمل مي‌كنند... به جاي آن سوار بر چابك‌ترين اسب‌ها مي‌شوند و چابك سواري مي‌كنند! جان كندن به كام ذي‌نفعان! قرار بر اين است كه نامي از مكان و شهر سوژه مورد نظر آورده نشود؛ حتي اگر نام محل هم ذكر شود، چه تفاوتي براي ذي‌نفعان اين حرفه دارد؟ سوژه كودكان كار است؛ كودكاني كه خود را پشت زرق و برق‌هاي حرفه خود مخفي كردند؛ نوجوانان و كودكاني كه عليرغم ظاهر خوش آب و رنگ حرفه شان، نه شاد هستند و نه اميدوار!
اينجا آدم‌ها با جانشان بازي مي‌كنند؛ پسربچه‌ها نه مچ‌بند دارن و نه زانو‌بند، پزشكي هم بالاي سرشان نيست كه تغذيه‌شان را كنترل كند.؛ چابك‌سوار‌ها بدون اينكه خيالشان از بابت بيمه راحت باشد، جانشان را كف دستشان مي‌گيرند و روي اسب‌ها مي‌نشينند... تنها زماني بيمه شامل حال شان مي‌شود كه وارد زمين مسابقات مي‌شوند و به نام فدراسيون رقابت مي‌كنند... به نام و به كام فدراسيون!
ياسر يكي از قربانيان كوچكي است كه آخرين بار از روي يكي از اسب‌ها به زمين پرتاب شده، با آنكه خونريزي داخل كرده اما باز اسب‌ها را دوست دارد؛ ياسر بدون داشتن بيمه، دوا-درمان شده؛ ياسر مي‌گويد: «اگر دوباره سوار بر اسب نمي‌شدم خيانت به اسب است!».
آزار دركمين نوجوانان رنگ پريده و 30 كيلويي! به گزارش خبرنگار ايلنا تعدادي از اعضاي «كانون فرهنگي – حمايتي كودكان كار و خيابان»‌ براي بازديد از وضعيت اين پسربچه‌هاي زحمت‌كش اعزام شدند... نگاه هر كدام از اعضا به يكي از چشمان نگران و رنگ پريده چابك سوارها خيره ماند؛ با وجود علاقه‌ي پسربچه‌ها به شغل پرمشقتشان، افسوس فعالان حقوق كودك بي‌فايده است... !
مريم پناهي عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار در بررسي شرايط بچه‌هاي چابك‌سوار به خبرنگار ايلنا مي‌گويد: با وجود اينكه اسب‌سواري يك ورزش لوكس به حساب مي‌آيد، اما مشاهده وضعيت پسر بچه‌هاي چابك‌سوار در شهرهاي دور افتاده ايران واقعيات دردناكي را به همراه داشت. او با اشاره به وزن 30 كيلويي بچه‌ها و اوضاع نابه‌سامان ظاهري آنها ادامه مي‌دهد: دوري آنها از خانواده و شرايط بد زيستي‌شان اثرات جبران‌ناپذيري بر روح و روان بچه‌ها داشته و نگراني فعالان حقوق كودك از شرايط فعلي آنها اين است كه احتمال اعمال خشونت رواني ـ جسمي و جنسي در ميان آنها زياد است.
پناهي تصريح مي‌كند: پسر بچه‌ها از سن 14 سالگي تا 30 سالگي بايد بدون نظارت پزشك 30 كيلو باقي بمانند و گروهي همراه با يك مربي ميانسال زندگي كنند؛ چابك‌سوارها حقوق ناچيز و مختصري دارند و ماهانه با 150 هزار تومان سر مي‌كنند؛ دسترسي به آب آشاميدني و حمام در حد صفر است و آب بهداشتي با گالون به دست بچه‌ها مي‌رسد. اين فعال حقوق كودك از زبان بچه‌ها به سختي كارشان اشاره مي‌كند و مي‌گويد: سوء تغذيه‌ي شديد در ظاهر بچه‌ها به وضوح آشكار بود به طوريكه يك پسر 32 ساله از پشت سر مثل يك بچه 12 ساله به نظر مي‌رسيد! پسر بچه‌هاي 14ـ16 ساله هم با وزن 30 كيلو، استخوان‌هايشان از روي لباس قابل لمس بود ... دوري كوچك‌ترها از شيريني و شكلات بسيار برايشان دردناك بود!
به گفته اين عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار بعضي از پسر بچه‌ها 2 ماه در سال براي انجام كارهاي سخت مثل شاگردي در مغازه‌ها، كارگري يا دست‌فروشي به تهران يا شهرهاي ديگر مي‌آيند و باز با حقوق كم سپري مي‌كنند تا آب و هواي خاص اسب‌سواري در شهرستان خودشان مهيا شود...! پناهي ادامه مي‌دهد: شرايط اسب‌ها در قياس با شرايط بچه‌ها تفاوت زيادي داشت؛ اسب‌ها سرزنده و تنومند با تغذيه عالي؛ نوجوان‌هاي قد و نيم قد افسرده، رنگ پريده و مضطرب...!
نرگس سليماني يكي ديگر از اعضاي ”كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار“ نيز به ايلنا مي‌گويد: متاسفانه شرايط چابك‌سواران ايراني با استانداردهاي جهاني فاصله زيادي دارد؛ همه جاي دنيا سواركاران تحت مراقبت و رژيم خاص غذايي قرار دارند اما چابك‌سواران ايران در شهرستان (ـ) وضعيت اسف‌باري از نظر روحي و رواني دارند و تغذيه و رژيم خاصي هم ندارند . سوء استفاده كارفرما از علاقه نوجوانان رضايت شغلي در ميان چابك‌سواران با وجود دشواري‌هاي شغلي از مواردي بود كه براي فعالان حقوق كودك مثال‌زدني و البته قابل ستايش بود .
نوبهار يكي ديگر از اعضاي كانون به ايلنا مي‌گويد: اگرچه امكانات بهداشتي در اين اصطبل منفي و صفر بود اما بچه‌ها بدون حقارت و احساس منفي كار مي‌كردند و به اسب‌ها علاقه داشتند؛ با اين حال چهره آنها نه تنها شاد نبود بلكه سر زندگي يك نوجوان را هم نداشتند! اين فعال حقوق كودك ادامه مي‌دهد: تمام نوجوانان‌ها بدون استثنا ترك تحصيل كردند و از اين مساله ناراحت بودند؛ اما برخلاف پسربچه‌هايي كه دست فروش هستند، احساس بد و منفي از شغل خود نداشتند.
مريم شيخ يكي ديگر از اعضاي كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا تاكيد مي‌كند: اگرچه ورزش اسب‌سواري در تهران متعلق به افراد مرفه جامعه است اما اين ورزش براي نوجوانان در برخي از شهرستان‌ها به عنوان شغل اصلي و روتين محسوب مي‌شود كه يك نوجوان از سن 15ـ16 سالگي وارد آن مي‌شود. او ادامه مي‌دهد: پسر بچه‌ها عنوان مي‌كنند كه گزينة ديگري براي كار نداشتند و در واقع چابك‌سواري را هم از روي علاقه و هم از سر اجبار براي امرار معاش انتخاب كرده‌اند و به همين واسطه به كمترين‌ها رضايت داده‌اند.
به اعتقاد شيخ، متاسفانه در ايران به دليل تمركز اقتصاد در تهران و كمبود كارآفريني و امكانات در ساير شهرهاي دورافتاده به محروميت و استثمار افراد در اين شهرها دامن زده و به همين دليل كارفرما به خود اجازه مي‌دهد كه با فراهم آوردن سخت‌ترين شرايط اشتغال، كودكان و نوجوانان را به دور از خانواده جذب كار كند. اين فعال حقوق كودك از وضعيت بيمه اين نوجوانان ابراز نگراني كرده و تصريح مي‌كند: متاسفانه تغذيه و رژيم صحيحي پشت وزن كم نوجوان‌ها وجود نداشته و امنيت جسمي و فيزيكي بچه‌ها با وجود نداشتن بيمه اسف‌بار بود؛ حتي حداقل امكانات هم براي بچه‌ها به عنوان يك ورزشكار مهيا نشده و رخت‌كن بچه‌ها تنها يك مخروبه بود!
چابك سواراني كه نان آور خانواده هستند او با اعلام اينكه اكثر نوجوان‌هاي چابك‌سوار، نان‌آور خانواده هستند ادامه مي‌دهد: اين نگراني وجود دارد كه با وجود شرايط بد زيستي آنها، دستخوش خشونت‌هاي جسمي و جنسي قرار داشته باشند و به دليل دور بودن از خانواده و نياز آنها به اين شغل، از آسيب و خشونت‌ها دم نزنند. به گزارش خبرنگار ايلنا نوجوانان چابك‌سوار كه جانشان را كف دست مي‌گيرند و براي مسابقات حاضر مي‌شوند، تنها زمان رقابت و شرط‌بندي‌ها بيمه هستند...
زارع يكي ديگر از اعضاي “كميته‌ هماهنگي شبكه ياري كودكان كار ايران” به خبرنگار ايلنا مي‌گويد: زمين بازي و لباس‌هاي چابك‌سواران استاندارد نيست و بچه‌ها حتي يك كلاه استاندارد ايمني، بازوبند، سينه‌بند و مچ‌بند مخصوص ندارند؛ چابك‌سواران زمان مراقبت از اسب‌ها و حتي تمرين هم بيمه نيستند! زهرا صيادي فعال حقوق كودك مي‌گويد: اكثر چابك‌سواران از سن پايين جذب كار شده بودند و براي مسابقات تربيت شدند؛ بچه‌ها به دليل جثه و وزن كمشان براي اين كار انتخاب شدند و از روي جثه و رنگ پريده‌شان مي‌توانستيم به وضعيت نابه‌سامان تغذيه‌شان پي ببريم!
پول ناچيزي كه عايد چابك سواران نوجوان مي‌شود او به جاي خواب بچه‌ها اشاره مي‌كند و ادامه مي‌دهد: جاي خواب چابك‌سواران كنار اسب‌ها و اصطبل بود و در اتاق بچه‌ها يك پنجره يا فرش مناسب وجود نداشت...! كوشا جعفري يكي ديگر از اعضاي اين كانون به خبرنگار ايلنا عنوان مي‌كند: كسي كه هفته پيش از روي اسب زمين افتاده بود و آسيب ديده بود هم مجدد سوار بر اسب مي‌شد و به اسب‌ها عشق مي‌ورزيد! او با اعلام اينكه با بازديد از شرايط چابك‌سواران تحت تاثير شرايط بد زندگي و جسم‌شان قرار گرفتيم ادامه مي‌دهد: كرامت چابك‌سواران كه روي آنها شرط‌بندي مي‌شد، زير سوال رفته و برد و باخت‌هاي رايج اثرات منفي بر روحيه بچه‌ها دارد.
كاظمي مدير داخلي “كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار” نيز به پوشش اين نوجوانان اشاره كرد و مي‌گويد: چابك‌سواران سلامت روحي، رواني لازم براي انجام مسابقات را هم نداشتند و فدراسيون آنها را تنها براي چابك‌سواري پذيرفته است چرا كه اين چابك‌سواران منبع درآمدي خوبي براي فدراسيون و مربيان به حساب مي‌آيد. او ادامه مي‌دهد: در روز بازديد از اين محل، 18 ميليون بابت يك شرط‌بندي و براي يك دور بازي عايد فدراسيون شد كه تنها 10 درصد از اين مبلغ عايد نوجوانان چابك‌سوار شد...! عشق به كار بهانه‌اي براي سوءاستفاده با وجود آنكه عشق كودكان و نوجوانان چابك‌سوار به اين حيوان نجيب دستمايه‌اي براي بيگاري كشيدن از اين كودكان شده اما سود كلاني كه برخي ذي‌نفعان از كار ارزان چابك‌سواران، غير قابل كتمان است.
نوجوان 16 ساله‌اي كه از روي اسب به پايين پرت شده و خونريزي داخلي كرده، بيمه‌ي درمان مي‌طلبد... تحصيل مي‌خواهد؛ لباس استاندارد و پزشك مي‌خواهد... چشمان رنگ پريده‌شان و استخوان‌هاي بيرون‌زده از پوستشان سوء‌تغذيه را فرياد مي‌زند... زمان شرط‌بندي تنها زمان تشويق چابك‌سواران است...نگاه نگرانشان را دريابيم.
گزارش: سميه جاهدعطائيان

1389/8/16 - 10:57:51 کد خبر : 160264


0 نظرهای شما: