تقدير از تومانيان، تقوايي، خردمند و قاليباف،
گزارش ايسنا از گراميداشت روز ملي سينما و وعدهي ساخت فيلمناتمام «چايتلخ» ناصر تقوايي
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما 1388/06/28 09-19-2009 13:11:35 خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
اهالي سينماي ايران شامگاه گذشته ـ 27 شهريور ماه ـ طبق روال هر ساله براي گراميداشت روز ملي سينما گردهم آمدند و اينبار برخلاف هر سالهي جشن خانه سينما، فقط به گراميداشت روز ملي سينما و تقدير از 3 هنرمند پيشكسوت و محمدباقر قاليباف اختصاص داشت.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم طبق وعدهاي كه از قبل داده شده بود از ناصر تقوايي، نيكو خردمند، ديگران تومانيان از هنرمندان پيشكسوت و محمدباقر قاليباف شهردار تهران تقدير شد. در اين مراسم كه با حضور سيد محمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، محمدباقرقاليباف شهردار تهران و محمدرضا جعفريجلوه معاون سينمايي و جمعي از سينماگران در هتل استقلال برپا بود، علي معلم اجراي برنامه را برعهده داشت.
معلم در سخناني ضمن خيرمقدم به حاضران اين برنامه را جانشيني براي سيزدهمين جشن سينماي ايران معرفي کرد.
در ابتداي برنامهي با كليپي از درگذشتگان سينماي ايران در يكسال گذشته با نام «يادياران»، از هنرمندان چون پروين سليماني، مهري مهرنيا،علي ميري، احمدآقالو، فرخلقا هوشمند، پيمان ابدي و سيفالله داد و.... كه در يكسال گذشته از دنيا رفتند، ياد شد.
گزارش متفاوت دبير جشن سيزدهم
سپس فرهاد توحيدي دبير اين جشن گزارش دبير جشن سيزدهم سينماي ايران را قرائت كرد، گزارشي كه متفاوت از روال معمول بود. در متن گزارش توحيدي آمده است: «همان گونه که شرف عرض سروران گرانقدر رسيد، قرار بود که در اين بخش گزارش دبير جشن به خاک پاي مبارک عرضه شود، اما با کمال تاسف بايد به استحضار برساند که شخص نامبرده از چند روز پيش مفقود شده و اثري از وي در دست نيست. طبق اخبار واصله خانواده، ماموران انتظامي، بيمارستانها، پزشکي قانوني، پايانههاي مسافري، ماموران مرزهاي زميني و هوايي گزارشي مبني بر رويت وي ثبت نکردهاند. گويي چنين کسي از اول نبوده است.
معذالک شايعاتي حاکي از آن دست که نامبرده به دليل قصور در انجام وظايف و ناتواني از ايفاي مسئوليت، توسط مقامات عاليه خانه سينما از کار برکنار شده و عليرغم اصرار مقامات در مورد ارائه بيلان کار از اين امر استنکاف ورزيده و از خوف پيگيري ناپديد شده است. شايعاتي حاکي از آن دست که وي با اختلاس پنج ميليارد تومان بودجه جشن به طور غيرقانوني از کشور خارج شده است. متعاقباً به اينجانب ماموريت داده شد تا گزارشي از سياهه اعمال او تهيه به پيشگاه مبارک عرضه کند. مسموعات تايي ميدارد که مشاراليه از بدو تقبل مسئوليت به ثبت.
اهالي سينماي ايران شامگاه گذشته ـ 27 شهريور ماه ـ طبق روال هر ساله براي گراميداشت روز ملي سينما گردهم آمدند و اينبار برخلاف هر سالهي جشن خانه سينما، فقط به گراميداشت روز ملي سينما و تقدير از 3 هنرمند پيشكسوت و محمدباقر قاليباف اختصاص داشت.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم طبق وعدهاي كه از قبل داده شده بود از ناصر تقوايي، نيكو خردمند، ديگران تومانيان از هنرمندان پيشكسوت و محمدباقر قاليباف شهردار تهران تقدير شد. در اين مراسم كه با حضور سيد محمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، محمدباقرقاليباف شهردار تهران و محمدرضا جعفريجلوه معاون سينمايي و جمعي از سينماگران در هتل استقلال برپا بود، علي معلم اجراي برنامه را برعهده داشت.
معلم در سخناني ضمن خيرمقدم به حاضران اين برنامه را جانشيني براي سيزدهمين جشن سينماي ايران معرفي کرد.
در ابتداي برنامهي با كليپي از درگذشتگان سينماي ايران در يكسال گذشته با نام «يادياران»، از هنرمندان چون پروين سليماني، مهري مهرنيا،علي ميري، احمدآقالو، فرخلقا هوشمند، پيمان ابدي و سيفالله داد و.... كه در يكسال گذشته از دنيا رفتند، ياد شد.
گزارش متفاوت دبير جشن سيزدهم
سپس فرهاد توحيدي دبير اين جشن گزارش دبير جشن سيزدهم سينماي ايران را قرائت كرد، گزارشي كه متفاوت از روال معمول بود. در متن گزارش توحيدي آمده است: «همان گونه که شرف عرض سروران گرانقدر رسيد، قرار بود که در اين بخش گزارش دبير جشن به خاک پاي مبارک عرضه شود، اما با کمال تاسف بايد به استحضار برساند که شخص نامبرده از چند روز پيش مفقود شده و اثري از وي در دست نيست. طبق اخبار واصله خانواده، ماموران انتظامي، بيمارستانها، پزشکي قانوني، پايانههاي مسافري، ماموران مرزهاي زميني و هوايي گزارشي مبني بر رويت وي ثبت نکردهاند. گويي چنين کسي از اول نبوده است.
معذالک شايعاتي حاکي از آن دست که نامبرده به دليل قصور در انجام وظايف و ناتواني از ايفاي مسئوليت، توسط مقامات عاليه خانه سينما از کار برکنار شده و عليرغم اصرار مقامات در مورد ارائه بيلان کار از اين امر استنکاف ورزيده و از خوف پيگيري ناپديد شده است. شايعاتي حاکي از آن دست که وي با اختلاس پنج ميليارد تومان بودجه جشن به طور غيرقانوني از کشور خارج شده است. متعاقباً به اينجانب ماموريت داده شد تا گزارشي از سياهه اعمال او تهيه به پيشگاه مبارک عرضه کند. مسموعات تايي ميدارد که مشاراليه از بدو تقبل مسئوليت به ثبت.
ضبط روزانه امور پرداخته و با يافتن دفتر روزانه وي ميتوان به دقايق سياهکارياش وقوف يافت. معالاسف معلوم شد که وي قبل از ناپديد شدن اوراق روزانه را به آب شسته است. با يافتن دفتر مزبور، اين کمترين در پيمتخصصان امر به هر سو روان شد تا مگر از ميان کلمات به جا مانده متن کامل را بپردازد. اما گفته آمد دانشجويان متخصص اين امر نيز که روزگاري اسناد ماموران خفيه ممالک اتازوني را بازخواني کردهاند به تير غيب گرفتار آمده و ناپديد گشته اند. لذا منباب خالينبودن عريضه آن مقدار از يادداشتهاي فرد موصوف که قابل قرائت بود عرضه ميشود تا امتثال امر گردد. در اولين صفحه اين دفتر اين عبارت باقي مانده است.
ارديبهشت ماه
آسمان باز امانت نتوانست کشيد قرعه فال به نام من ديوانه زدند در ارديبهشت ماه جلالي دبير شدم. در پروانده پرسنلي آسمان نشاني از دبيري جشن سينما يافت نميشود، اما در پرونده پزشکي من اوراقي حاکي از ديوانگي موجود است و فراخوان داديم. با روساي صنوف و بزرگان سينما جلسه گذاشتيم تا آيين نامهها را بازنگري کنند.
ارديبهشت ماه
آسمان باز امانت نتوانست کشيد قرعه فال به نام من ديوانه زدند در ارديبهشت ماه جلالي دبير شدم. در پروانده پرسنلي آسمان نشاني از دبيري جشن سينما يافت نميشود، اما در پرونده پزشکي من اوراقي حاکي از ديوانگي موجود است و فراخوان داديم. با روساي صنوف و بزرگان سينما جلسه گذاشتيم تا آيين نامهها را بازنگري کنند.
خرداد ماه جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند حواسمان پرت است. از يک طرف بايد آييننامه بنويسيم، داوران را انتخاب کنيم. ناز کنند، ناز بکشيم. فرمها را پر کنيم، دنبال پول بگرديم. طعن و طامات را فراموش کنيم. از طرف ديگر به ستاد کانديداها جواب رد بدهيم. قسم حضرت عباس بخوريم که از طرف پنج هزار عضومان وکالت سياسي نداريم. نميتوانيم از کسي طرفداري کنيم.
شبها هم که به خانه ميرويم تا کپهمام را بگذاريم داد و قال و بوق و ترانه نميگذارد خواب به چشممان بيايد. ديشب با اين جوانهاي که جلوي خانه معرکه گرفته بودند دعوايم شد. گفتم مگر کار و زندگي نداريد. جوابهاي پرت و پلا دادند. مزخرفاتي درباره مردمسالاري سر هم کردند.
شبها هم که به خانه ميرويم تا کپهمام را بگذاريم داد و قال و بوق و ترانه نميگذارد خواب به چشممان بيايد. ديشب با اين جوانهاي که جلوي خانه معرکه گرفته بودند دعوايم شد. گفتم مگر کار و زندگي نداريد. جوابهاي پرت و پلا دادند. مزخرفاتي درباره مردمسالاري سر هم کردند.
نزديک بود از دهانم در برود که بيچارهها برود فکر نان کنيد که خربزه آب است. خوب شد عقل کردم. تعدادشان زياد بود، رگهاي گردنشان هم بيرون زده بود. برگشتم خانه. پنبه در گوش کردم اما دريغ از يک چرت کوتاه تا صبح. خدا خدا ميکنم اين قضايا زودتر تمام بشود، برويم سر کار و زندگيمان. بدبختي همه ماجراها بايد همزمان بشود؛ جشن سيزدهم که باز براي اين سيزده بدنام مضمون کوک کنند. بگذريم. داورها معلوم شدهاند. همين ديروز آمار را هم گرفتم، ديدم 67 انيميشن رسيده، 304 مستند، 332 فيلم کوتاه داستاني و 36 فيلم بلند سينمايي. جدول نمايشها را بستهايم.
جاي نمايشگاه را هم گرفتهايم. مانده آيين گشايش داوري. آن را هم گذاشتهايم بعد از انتخابات، 24 خرداد. بگذار همه سروصداها بخوابد. بعد مينشينيم سر فرصت فيلم تماشا ميكنيم و داوري ميکنيم. تير ماه ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرويم چون ره آدم خاکي به يکي دانه زدند تف بر اين بخت واژگون. هرچه به گوش اين جوانان پند گفتيم، ملال شمردند. کاسه کوزهها به هم ريخته. حاميان مالي جا زدهاند. فقط يکي مانده به يک ميليارد و نيم. گفتيم جهنم. شروع ميکنيم اما همه نصيحت ميکنند زمان نداريم. آنقدر دست دست کردهايد که هشت هفته زمان براي داوري نمانده. آن را هم جور ميکنيم با داورين چه کنيم؟ جلسه پشت جلسه با شوراي سياستگزاري هيئت مديره، روساي صنوف، ريش سفيدها. به داوران تلفن ميزنيم جواب نميدهند. پيامکها قطع است. پست الکترونيک کميتش لنگ است. فقط کبوتران نامه بر در شهر ميروند و ميآيند.
همين ديروز از جناب حافظ نامه رسيد که : عقاب جورگشادست بال در همه شهر/ کمان گوشهنشيني و تيرآهي نيست. اين حضرت حافظ بعد از اين همه سال هنوز درست نشده و باز هم چپ ميزند. به روي خودم نياوردم و جوابي ندادم. ميپرسند ميخواهيد جشن را برگزار کنيد؟ نه ميتوانم بگويم بله. نه ميتوانم بگويم نه. اگر بگويم بله، ميان خيل همکاران انگشت نما ميشوم. اگر بگويم نه در اين وانفساي حراج تهمت و افترا ميگويند فلاني قصد معارضه دارد. يادنامه قبلي حضرت حافظ ميافتم نوشته بود: جريده رو که گذرگاه عافيت تنگ است/ پيالهگير که عمر عزيز بيبدل است/ نه من ز بي عملي در جهان ملولم و بس/ ملالت علما هم زه علم بيعمل است، قربان دهنش. جشن را تعطيل نکرده ميگويند شعبه کنسولگري انگليسيد. ميگويند ضدانقلاب و فاسق و تاجريد. واي به روزي که تعطيلش کنيم. بايد دست همکاران را يک به يک ببوسم. مجيزشان را بگويم که مرا با اين جماعت درنيندازند. غلط کردم. به خدا بعد از اين ديگر دبير نميشوم. مرداد ماه شکر ايزد که ميان من و او صلح افتاد/ قدسيان رقص کنان ساغر شگرانه زدند بالاخره يک جوري مساله را به غمزه رد کرديم. جوري حرف زديم که نه سيخ بسوزد و نه کباب. گفتيم آقاجان نمي شود جشن بگيريم. نه که نخواهيم، پول نداريم. وقت نداريم. حال نداديم را بروز ندادم. نگفتم که هي سيخوک مي زنند که مگر مي شود توي شهر اين همه بگيرند و ببندند . زبانم لال بکشند و بعد ما با خيال راحت بنشينيم و فيلم تماشا کنيم و هم به اين و آن تنديس بدهيم. بدهيم که چه بشود. اين دفتر لعنتي را هم بايد زودتر پاره پوره کنم که گزک دست کسي نيافتد. چرا به خاطر حرف ديگران من تاوان بدهم. شهريور ماه بالاخره کار خودشان را کردند. تازه راحت شده بودم. گفتند حالا که رقابت نداريم، ميرويم توي سينما با مردم فيلم مي بينيم. مي خواهيم خودمان با خودمين همگرا بشويم. مثلاً زودتر از اينها نميتوانستيد بشويد؟ پوستر چاپ کردند مردم و سينما و سينماي مردمي. ميدانم مي خواهند بروند توي سينماها هرچه از دهنشان در آمد به مردم بگويند. دهنشان که چاک و بست ندارد. بعد هم خر بيار و باقالي بار کن. همه کاسه کوزهها را سر من ميشکنند. خيال کردند. من از همه شان زرنگترم به کسي نميگويم که کجا مي روم. ميروم يک جايي گم و گور ميشوم تا آبها از آسياب بيافتد. مي گويند تا الان شش هزار نفر بفهمي نفهمي رفتهاند توي سينماها فيلم ببينند.
خلاصه رسم روزگار همين است. مردم طناب مفت هم گير بياورند خودشان را دار ميزنند. آخرش از دست اين مردم ميميرم... از اينجا به بعد در دفتر دبير مفقودالاثر معلوم الحال کلمهاي به چشم نميخورد. زياده عرضي نيست.»
تقدير هارون يشايايي از ديگران تومانيان
سپس مراسم نكوداشتهاي گراميداشت روز ملي سينما با نكوداشت ديگران تومانيان پيشكسوت لابراتوار آغاز شد. هارون يشايايي تهيهكننده سينما كه براي اهداي تنديس اين پيشكسوت لابراتوار به روي سن آمده بود، در سخناني اظهار داشت: نكوداشت ديگران تومانيان، قدرداني از همه دستاندركاران سينماست. كساني كه براي سينماي ملي زحمت ميكشند و ديده نميشوند. تومانيان هم با قدرداني از خانه سينما، باعث افتخارش دانست كه در كنار «نيكو خردمند» و «ناصر تقوايي» از او تجليل ميشود.
تقدير رويا تيموريان از نيكو خردمند
سپس رويا تيموريان بازيگر سينماي ايران به دعوت علي معلم بهروي صحنه آمد و گفت: از «نيكو» بانو ميخواهم امشب را براي من به يادماندني بكند و من جايزهاش را به او بدهم. نيكو خردمند كه با همراهي آهو خردمند خواهرش به روي صحنه آمد، در سخناني كوتاه گفت: دلم ميخواست خيلي بيشتر با شما صحبت ميكردم، اما فعلا توانايياش را ندارم و از همه كساني كه اين جشن را برگزار كردند سپاسگزارم.
تقدير كيميايي از ناصر تقوايي
در ادامهي برنامه براي نكوداشت ناصر تقوايي كليپي با حضور عباس گنجوي، بهرام بيضايي، عليرضا زريندست، مسعود كيميايي، كيانوش عياري و جمشيد مشايخي پخش شد كه درباره اين فيلمساز به اظهارنظر پرداختند.
كيميايي: يك سوال مطرح است، چرا ناصر فيلم نميسازد؟
مسعود كيميايي كه براي اهداي تنديس او به روي صحنه رفته بود تقوايي را يكي از نزديكترين دوستاناش طي 50 سال فيلمسازياش دانست و گفت: يا بايد براي ناصر زياد گفت و يا اصلاً نگفت. اگر بخواهيم وارد اقيانوس ناصر شويم بايد خيلي چيزها بگويم. در اين 50سال فيلمسازيام دوستاني داشتهام که ناصر يکي از نزديکترين آنها است و ناصر چند سالي است که فيلم نساخته، سکوت اين سالهاي ناصر کمتر از فيمسازياش نيست. اما يک سوال مطرح ميشود چرا ناصر فيلم نميسازد؟
او يادآور شد: يازده ماه پيش آقاي جعفريجلوه فيلمنامهاي را از من گرفت تا با حمايت فارابي آنرا بسازم، اما طي اين مدت به دنبال آن هستم. عمر كاري ما آنقدر نيست كه چنين وقتي را به دنبال فيلم ساختن باشيم. البته شكل فيلم ساختن من با ناصر فرق ميكند و به هر طريق فيلمم را ميسازم.
ناصر تقوايي: اگر سخن گفتنم، اثرگذار باشد، دربارهي دلايل فيلمنساختنم خواهم گفت
ناصر تقوايي هم با بيان اينكه علت فيلم نساختناش سر دراز دارد و روزي كه ببيند صحبت كردن دربارهي آن اثرگذار است، سخن خواهم گفت. او ادامه داد: ايرانيها در دو مورد معمولا خيلي غُلو ميكنند وقتي يكي را دوست داشته باشيم يا يكي را دوست نداشته باشيم كه البته الان دوست داشتن شامل حال من شده است. وي ادامه داد: امروز واژهي هنرمند به راحتي به كسي داده ميشود، اما بايد توجه داشت حرمت آن بيشتر است و شايد هركسي لايق آن نباشد. هنرمند فردي است كه وقتي كاري ميكند، مردم از آن بهره ببرند و از شما سپاسگزارم كه فرض ميكنيد، من چنين جايگاهي دارم و خودم را شايسته آن نميدانم.
بعد از صحبتهاي تقوايي صحنههايي از فيلم ناتمام «چاي تلخ» به كارگرداني او پخش شد كه بعد از آن عسگرپور، مديرعامل خانه سينما خبر از ساخت باقيمانده اين فيلم را داد.
عسگرپور در سخناني گفت: چند سال پيش آقاي تقوايي از من خواستند پا در مياني كنم تا اين فيلم ادامه پيدا كند كه البته آن موقع مسووليتي در سينما نداشتم و دوست داشتم موقعيتي فراهم شود تا اين كار را بكنم. وي افزود: چند روز پيش با آقاي حاجيميري، تهيهكننده اين فيلم صحبت كردم و 50 درصد ازسوي ايشان حل شده است و اميدوارم 50 درصد آقاي تقوايي هم حل شود و اين كار كه 60 دقيقه آن مونتاژ شده است، ادامه پيدا كند و از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و شهردار تهران هم كه اينجا هستند، ميخواهم حمايت كنند.
تقدير از محمد باقر قاليباف
به گزارش ايسنا، آخرين بخش برنامهي گراميداشت روز ملي سينما اختصاص داشت به جايزهي يادبود سيفاله داد كه از امسال به يكي از شخصيتهايي كه به سينما خدمت كرده است، اهدا ميشود. با پخش كليپي كه در آن عزتالله انتظامي، داريوش ارجمند، داوود رشيدي، مرتضي شايسته، كيومرث پوراحمد، غلامرضا موسوي، رويا تيموريان، مسعود رايگان، آتيلا پسياني، احمدرضا درويش و فاطمه معتمدآريا صحبت كردند، مشخص شد اين تنديس به محمد باقر قاليباف شهردار تهران اهدا ميشود و از عسگرپور دعوت شد تا براي دادن اين جايزه به روي سن بيايد.
قاليباف: طبق لايحهاي هيچ مجموعهي فرهنگي در كشور تحت مديريت شهرداري نخواهد ماند
قاليباف گفت: كار اندكي براي سينما كردهام اما قدرشناسي شما من را موكلف كرد با انگيزه و تلاش بيشتر در خدمت شما باشم. وي اعتلاي سينماي ايران را يك ضرورت انكارناپذير در كشورمان دانست و اظهار داشت: بنده هم وظيفه دارم اين تلاش را داشته باشم. البته نبايد انتظار نرمافزاري از من داشت و وظيفهام توسعه فضاي كالبدي فرهنگ و هنر است.
شهردار تهران با اشاره به صحبتهاي علي معلم كه اجراي مراسم را برعهده داشت، در خصوص لزوم واگذاري مكانهاي دولتي به بخش خصوصي خاطرنشان كرد: به قول امام (ره) «كاري كه مردم ميتوانند انجام دهند دولتيها نبايد دخالت كنند.» در همين راستا لايحهاي را در كميسيون فرهنگي شوراي شهر به تصويب رسانديم و اگر نهايي شود، هيچ مجموعهي فرهنگي در كشور تحت مديريت شهرداري نخواهد ماند و همه را واگذار خواهيم كرد.
وي افزود: امروز بالغ بر سه ميليون مترمربع فضاي فرهنگي در سطح شهر كه حدود 5 هزار ميليارد هزينه آن ميشود، دردست احداث است. مانند باغ موزه كه دهه فجر افتتاح ميشود و بزرگترين سالن كشور با پنج هزار و پانصد نفر ظرفيت كه در تپههاي عباسآباد افتتاح خواهد شد و سالني منحصربه فرد در دنيا خواهد بود. اميدوارم جشن سال آينده در اين سالن برگزار شود. قاليباف از بهرهبرداري فضاهاي فرهنگي تهران تا سه سال آينده خبر داد.
در حاشيه:
محمدرضا جعفريجلوه، هادي ايازي، اكبر نبوي، محمدحسن پزشك، مسعود رايگان، مرتضي و مصطفي شايسته، رضا ميركريمي، رويا تيموريان، عليرضا دبير، داوود رشيدي، سيد هادي منبتي، سامان مقدم، محمود رضوي، مجيد جوزاني، منوچهر محمدي، ايرج نقيپور، محمدرضا شرفالدين، جمال ساداتيان، سعيد راد، محمد سرير، محمدرضا سكوت، محمدعلي نجفي، امير اثباتي، احمدرضا معتمدي، وحيد موساييان، مهدي كرمپور، مهتاب نصيرپور، حبيب رضايي، محمد پيرهادي و.... از جمله حاضران دراين مراسم بودند.
** اصغر شاهوردي صدابردار حادثه ديده سينما به همراه خانوادهاش در اين مراسر حاضر بود.
*** علي معلم هنگام بزرگداشت تقوايي با اشاره به برخي كارگردانها، گفت: برخي 6 فيلم ساختهاند كه مردم هم آنها را دوست ندارند و اكران هم نشده است ولي باز هم كار ميكنند، اما امثال تقوايي فيلم نميسازند.
*** معلم در هنگام تقدير از محمدباقرقاليباف يادآور شد: زمان افتتاح سينما آزادي بنده اجراي برنامه را برعهده داشتم و همان روز مجلهي دنيايتصوير توقيف شد و حالا كه دوباره آقاي قاليباف را ميبينم قرار است اين مجله ظرف چند روز آينده منتشر شود. البته جريان متوقف شدن انتشار دنياي تصوير هيچ ارتباطي به آقاي قاليباف ندارد!
*** كليپ دو روز نمايش فيلمها در سينما پخش شد و در طول برنامه بامداد بيات ـ فرزند بابك بيات ـ موسيقي اجرا كرد.
جاي نمايشگاه را هم گرفتهايم. مانده آيين گشايش داوري. آن را هم گذاشتهايم بعد از انتخابات، 24 خرداد. بگذار همه سروصداها بخوابد. بعد مينشينيم سر فرصت فيلم تماشا ميكنيم و داوري ميکنيم. تير ماه ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرويم چون ره آدم خاکي به يکي دانه زدند تف بر اين بخت واژگون. هرچه به گوش اين جوانان پند گفتيم، ملال شمردند. کاسه کوزهها به هم ريخته. حاميان مالي جا زدهاند. فقط يکي مانده به يک ميليارد و نيم. گفتيم جهنم. شروع ميکنيم اما همه نصيحت ميکنند زمان نداريم. آنقدر دست دست کردهايد که هشت هفته زمان براي داوري نمانده. آن را هم جور ميکنيم با داورين چه کنيم؟ جلسه پشت جلسه با شوراي سياستگزاري هيئت مديره، روساي صنوف، ريش سفيدها. به داوران تلفن ميزنيم جواب نميدهند. پيامکها قطع است. پست الکترونيک کميتش لنگ است. فقط کبوتران نامه بر در شهر ميروند و ميآيند.
همين ديروز از جناب حافظ نامه رسيد که : عقاب جورگشادست بال در همه شهر/ کمان گوشهنشيني و تيرآهي نيست. اين حضرت حافظ بعد از اين همه سال هنوز درست نشده و باز هم چپ ميزند. به روي خودم نياوردم و جوابي ندادم. ميپرسند ميخواهيد جشن را برگزار کنيد؟ نه ميتوانم بگويم بله. نه ميتوانم بگويم نه. اگر بگويم بله، ميان خيل همکاران انگشت نما ميشوم. اگر بگويم نه در اين وانفساي حراج تهمت و افترا ميگويند فلاني قصد معارضه دارد. يادنامه قبلي حضرت حافظ ميافتم نوشته بود: جريده رو که گذرگاه عافيت تنگ است/ پيالهگير که عمر عزيز بيبدل است/ نه من ز بي عملي در جهان ملولم و بس/ ملالت علما هم زه علم بيعمل است، قربان دهنش. جشن را تعطيل نکرده ميگويند شعبه کنسولگري انگليسيد. ميگويند ضدانقلاب و فاسق و تاجريد. واي به روزي که تعطيلش کنيم. بايد دست همکاران را يک به يک ببوسم. مجيزشان را بگويم که مرا با اين جماعت درنيندازند. غلط کردم. به خدا بعد از اين ديگر دبير نميشوم. مرداد ماه شکر ايزد که ميان من و او صلح افتاد/ قدسيان رقص کنان ساغر شگرانه زدند بالاخره يک جوري مساله را به غمزه رد کرديم. جوري حرف زديم که نه سيخ بسوزد و نه کباب. گفتيم آقاجان نمي شود جشن بگيريم. نه که نخواهيم، پول نداريم. وقت نداريم. حال نداديم را بروز ندادم. نگفتم که هي سيخوک مي زنند که مگر مي شود توي شهر اين همه بگيرند و ببندند . زبانم لال بکشند و بعد ما با خيال راحت بنشينيم و فيلم تماشا کنيم و هم به اين و آن تنديس بدهيم. بدهيم که چه بشود. اين دفتر لعنتي را هم بايد زودتر پاره پوره کنم که گزک دست کسي نيافتد. چرا به خاطر حرف ديگران من تاوان بدهم. شهريور ماه بالاخره کار خودشان را کردند. تازه راحت شده بودم. گفتند حالا که رقابت نداريم، ميرويم توي سينما با مردم فيلم مي بينيم. مي خواهيم خودمان با خودمين همگرا بشويم. مثلاً زودتر از اينها نميتوانستيد بشويد؟ پوستر چاپ کردند مردم و سينما و سينماي مردمي. ميدانم مي خواهند بروند توي سينماها هرچه از دهنشان در آمد به مردم بگويند. دهنشان که چاک و بست ندارد. بعد هم خر بيار و باقالي بار کن. همه کاسه کوزهها را سر من ميشکنند. خيال کردند. من از همه شان زرنگترم به کسي نميگويم که کجا مي روم. ميروم يک جايي گم و گور ميشوم تا آبها از آسياب بيافتد. مي گويند تا الان شش هزار نفر بفهمي نفهمي رفتهاند توي سينماها فيلم ببينند.
خلاصه رسم روزگار همين است. مردم طناب مفت هم گير بياورند خودشان را دار ميزنند. آخرش از دست اين مردم ميميرم... از اينجا به بعد در دفتر دبير مفقودالاثر معلوم الحال کلمهاي به چشم نميخورد. زياده عرضي نيست.»
تقدير هارون يشايايي از ديگران تومانيان
سپس مراسم نكوداشتهاي گراميداشت روز ملي سينما با نكوداشت ديگران تومانيان پيشكسوت لابراتوار آغاز شد. هارون يشايايي تهيهكننده سينما كه براي اهداي تنديس اين پيشكسوت لابراتوار به روي سن آمده بود، در سخناني اظهار داشت: نكوداشت ديگران تومانيان، قدرداني از همه دستاندركاران سينماست. كساني كه براي سينماي ملي زحمت ميكشند و ديده نميشوند. تومانيان هم با قدرداني از خانه سينما، باعث افتخارش دانست كه در كنار «نيكو خردمند» و «ناصر تقوايي» از او تجليل ميشود.
تقدير رويا تيموريان از نيكو خردمند
سپس رويا تيموريان بازيگر سينماي ايران به دعوت علي معلم بهروي صحنه آمد و گفت: از «نيكو» بانو ميخواهم امشب را براي من به يادماندني بكند و من جايزهاش را به او بدهم. نيكو خردمند كه با همراهي آهو خردمند خواهرش به روي صحنه آمد، در سخناني كوتاه گفت: دلم ميخواست خيلي بيشتر با شما صحبت ميكردم، اما فعلا توانايياش را ندارم و از همه كساني كه اين جشن را برگزار كردند سپاسگزارم.
تقدير كيميايي از ناصر تقوايي
در ادامهي برنامه براي نكوداشت ناصر تقوايي كليپي با حضور عباس گنجوي، بهرام بيضايي، عليرضا زريندست، مسعود كيميايي، كيانوش عياري و جمشيد مشايخي پخش شد كه درباره اين فيلمساز به اظهارنظر پرداختند.
كيميايي: يك سوال مطرح است، چرا ناصر فيلم نميسازد؟
مسعود كيميايي كه براي اهداي تنديس او به روي صحنه رفته بود تقوايي را يكي از نزديكترين دوستاناش طي 50 سال فيلمسازياش دانست و گفت: يا بايد براي ناصر زياد گفت و يا اصلاً نگفت. اگر بخواهيم وارد اقيانوس ناصر شويم بايد خيلي چيزها بگويم. در اين 50سال فيلمسازيام دوستاني داشتهام که ناصر يکي از نزديکترين آنها است و ناصر چند سالي است که فيلم نساخته، سکوت اين سالهاي ناصر کمتر از فيمسازياش نيست. اما يک سوال مطرح ميشود چرا ناصر فيلم نميسازد؟
او يادآور شد: يازده ماه پيش آقاي جعفريجلوه فيلمنامهاي را از من گرفت تا با حمايت فارابي آنرا بسازم، اما طي اين مدت به دنبال آن هستم. عمر كاري ما آنقدر نيست كه چنين وقتي را به دنبال فيلم ساختن باشيم. البته شكل فيلم ساختن من با ناصر فرق ميكند و به هر طريق فيلمم را ميسازم.
ناصر تقوايي: اگر سخن گفتنم، اثرگذار باشد، دربارهي دلايل فيلمنساختنم خواهم گفت
ناصر تقوايي هم با بيان اينكه علت فيلم نساختناش سر دراز دارد و روزي كه ببيند صحبت كردن دربارهي آن اثرگذار است، سخن خواهم گفت. او ادامه داد: ايرانيها در دو مورد معمولا خيلي غُلو ميكنند وقتي يكي را دوست داشته باشيم يا يكي را دوست نداشته باشيم كه البته الان دوست داشتن شامل حال من شده است. وي ادامه داد: امروز واژهي هنرمند به راحتي به كسي داده ميشود، اما بايد توجه داشت حرمت آن بيشتر است و شايد هركسي لايق آن نباشد. هنرمند فردي است كه وقتي كاري ميكند، مردم از آن بهره ببرند و از شما سپاسگزارم كه فرض ميكنيد، من چنين جايگاهي دارم و خودم را شايسته آن نميدانم.
بعد از صحبتهاي تقوايي صحنههايي از فيلم ناتمام «چاي تلخ» به كارگرداني او پخش شد كه بعد از آن عسگرپور، مديرعامل خانه سينما خبر از ساخت باقيمانده اين فيلم را داد.
عسگرپور در سخناني گفت: چند سال پيش آقاي تقوايي از من خواستند پا در مياني كنم تا اين فيلم ادامه پيدا كند كه البته آن موقع مسووليتي در سينما نداشتم و دوست داشتم موقعيتي فراهم شود تا اين كار را بكنم. وي افزود: چند روز پيش با آقاي حاجيميري، تهيهكننده اين فيلم صحبت كردم و 50 درصد ازسوي ايشان حل شده است و اميدوارم 50 درصد آقاي تقوايي هم حل شود و اين كار كه 60 دقيقه آن مونتاژ شده است، ادامه پيدا كند و از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و شهردار تهران هم كه اينجا هستند، ميخواهم حمايت كنند.
تقدير از محمد باقر قاليباف
به گزارش ايسنا، آخرين بخش برنامهي گراميداشت روز ملي سينما اختصاص داشت به جايزهي يادبود سيفاله داد كه از امسال به يكي از شخصيتهايي كه به سينما خدمت كرده است، اهدا ميشود. با پخش كليپي كه در آن عزتالله انتظامي، داريوش ارجمند، داوود رشيدي، مرتضي شايسته، كيومرث پوراحمد، غلامرضا موسوي، رويا تيموريان، مسعود رايگان، آتيلا پسياني، احمدرضا درويش و فاطمه معتمدآريا صحبت كردند، مشخص شد اين تنديس به محمد باقر قاليباف شهردار تهران اهدا ميشود و از عسگرپور دعوت شد تا براي دادن اين جايزه به روي سن بيايد.
قاليباف: طبق لايحهاي هيچ مجموعهي فرهنگي در كشور تحت مديريت شهرداري نخواهد ماند
قاليباف گفت: كار اندكي براي سينما كردهام اما قدرشناسي شما من را موكلف كرد با انگيزه و تلاش بيشتر در خدمت شما باشم. وي اعتلاي سينماي ايران را يك ضرورت انكارناپذير در كشورمان دانست و اظهار داشت: بنده هم وظيفه دارم اين تلاش را داشته باشم. البته نبايد انتظار نرمافزاري از من داشت و وظيفهام توسعه فضاي كالبدي فرهنگ و هنر است.
شهردار تهران با اشاره به صحبتهاي علي معلم كه اجراي مراسم را برعهده داشت، در خصوص لزوم واگذاري مكانهاي دولتي به بخش خصوصي خاطرنشان كرد: به قول امام (ره) «كاري كه مردم ميتوانند انجام دهند دولتيها نبايد دخالت كنند.» در همين راستا لايحهاي را در كميسيون فرهنگي شوراي شهر به تصويب رسانديم و اگر نهايي شود، هيچ مجموعهي فرهنگي در كشور تحت مديريت شهرداري نخواهد ماند و همه را واگذار خواهيم كرد.
وي افزود: امروز بالغ بر سه ميليون مترمربع فضاي فرهنگي در سطح شهر كه حدود 5 هزار ميليارد هزينه آن ميشود، دردست احداث است. مانند باغ موزه كه دهه فجر افتتاح ميشود و بزرگترين سالن كشور با پنج هزار و پانصد نفر ظرفيت كه در تپههاي عباسآباد افتتاح خواهد شد و سالني منحصربه فرد در دنيا خواهد بود. اميدوارم جشن سال آينده در اين سالن برگزار شود. قاليباف از بهرهبرداري فضاهاي فرهنگي تهران تا سه سال آينده خبر داد.
در حاشيه:
محمدرضا جعفريجلوه، هادي ايازي، اكبر نبوي، محمدحسن پزشك، مسعود رايگان، مرتضي و مصطفي شايسته، رضا ميركريمي، رويا تيموريان، عليرضا دبير، داوود رشيدي، سيد هادي منبتي، سامان مقدم، محمود رضوي، مجيد جوزاني، منوچهر محمدي، ايرج نقيپور، محمدرضا شرفالدين، جمال ساداتيان، سعيد راد، محمد سرير، محمدرضا سكوت، محمدعلي نجفي، امير اثباتي، احمدرضا معتمدي، وحيد موساييان، مهدي كرمپور، مهتاب نصيرپور، حبيب رضايي، محمد پيرهادي و.... از جمله حاضران دراين مراسم بودند.
** اصغر شاهوردي صدابردار حادثه ديده سينما به همراه خانوادهاش در اين مراسر حاضر بود.
*** علي معلم هنگام بزرگداشت تقوايي با اشاره به برخي كارگردانها، گفت: برخي 6 فيلم ساختهاند كه مردم هم آنها را دوست ندارند و اكران هم نشده است ولي باز هم كار ميكنند، اما امثال تقوايي فيلم نميسازند.
*** معلم در هنگام تقدير از محمدباقرقاليباف يادآور شد: زمان افتتاح سينما آزادي بنده اجراي برنامه را برعهده داشتم و همان روز مجلهي دنيايتصوير توقيف شد و حالا كه دوباره آقاي قاليباف را ميبينم قرار است اين مجله ظرف چند روز آينده منتشر شود. البته جريان متوقف شدن انتشار دنياي تصوير هيچ ارتباطي به آقاي قاليباف ندارد!
*** كليپ دو روز نمايش فيلمها در سينما پخش شد و در طول برنامه بامداد بيات ـ فرزند بابك بيات ـ موسيقي اجرا كرد.
0 نظرهای شما:
Post a Comment