امید به کانونهای مدنی
عماد افروغ
قانون اساسی ظرفیتهای قانونی خوبی برای مواجهه با نیازها و حقوق مردم در شرایط بحرانی دارد. هدف از تدوین چنین ظرفیتهایی پاسداشت حقوق مردم در شرایط ویژه است اما متأسفانه با وجود برخورداری از قوانین خوب، به قانون عمل نمیشود چرا که راهکارهای مواجهه با مردم از سوی اصحاب قدرت در قالب ظرفیتهای قانون اساسی به خوبی تفسیر نمیشود.
در حالی که اگر به این ظرفیتها توجه میشد و درک جامعهشناختی مناسبی از وقایع غیرعادی جامعه صورت میگرفت امروز شاهد این اتفاقات در سطح کشور نبودیم. نباید با چشمها و گوشهای بسته وقایع جامعه را تحلیل کرد.
چشمها و گوشهای خود را نباید بست. امروز در جامعه ما یک بحران بیاعتمادی ایجاد شده و نباید به این صورت با واقعیت پیشرو برخورد کرد چراکه در جامعه یک بحران بیاعتمادی ایجاد شده است و این بیاعتمادی به این برمیگردد که واقعه اخیر به خوبی تحلیل نشد و یک تفسیر رادیکال از یک اعتراض ساده مردمی صورت گرفت. ا
چشمها و گوشهای خود را نباید بست. امروز در جامعه ما یک بحران بیاعتمادی ایجاد شده و نباید به این صورت با واقعیت پیشرو برخورد کرد چراکه در جامعه یک بحران بیاعتمادی ایجاد شده است و این بیاعتمادی به این برمیگردد که واقعه اخیر به خوبی تحلیل نشد و یک تفسیر رادیکال از یک اعتراض ساده مردمی صورت گرفت. ا
لبته از بیاعتمادی به اصحاب قدرت نباید نگران بود به خصوص اینکه اگر صاحب قدرت درک صحیحی از قانون اساسی و انقلاب نداشته باشد باید مورد بیاعتمادی قرار گیرد.
نگرانی من متوجه اصل حاکمیت نظام و جمهوری اسلامی است که آسان به دست نیامده و یک عده «سطحیاندیش» و بیتوجه به جوهره انقلاب اسلامی، متأسفانه با عملکرد خود بیاعتمادی را به تمام ارکان نظام تسری میدهند و همین بیاعتمادی موجب میشود که اصل جمهوری اسلامی آسیب ببیند.
حال اگر صاحبان قدرت در قالب ظرفیتهای قانون اساسی با مردم برخورد میکردند بحران بیاعتمادی به وجود نمیآمد اما به خاطر درک غلط از شرایط اجتماعی در حالحاضر شاهد هستیم که بحران بیاعتمادی اصل نظام را نشانه رفته است و تمام کسانی که در ایجاد این بیاعتمادی نقش ایفا کردند باید جوابگوی این بحران بیاعتمادی باشند چرا که این مسئله گناهی نابخشودنی است، به خصوص اینکه این بحران بیاعتمادی شروع شده و در حال گسترش میباشد و افرادی با تفسیرهای غلط و نسبتهای ناروا به آن مرتب دامن میزنند و همین رویکرد موجب شده که بحران بیاعتمادی نه تنها به انقلاب و جمهوری اسلامی آسیب برساند بلکه به عرصه عمومی و مدنی جامعه نیز تسری مییابد و این مسئله هشدار جدی محسوب میشود چراکه تمام تلاش روشنفکران این است که این بیاعتمادی از بین برود و در جامعه محبت و مودت ایجاد شود که البته در حالحاضر چنین مسئلهای وجود ندارد.
درست است که صداوسیما اجازه نمیدهد تحلیلها به گوش جامعه برسد اما این بیاعتمادی در سراسر جامعه وجود دارد حال اگر مودت و محبتی در جامعه به وجود آید این اعتماد نسبت به اصحاب قدرت شکل نخواهد گرفت و همین «فقدان بیاعتمادی» شکاف بین دولت و ملت را افزایش خواهد داد که در نهایت شاید منجر به کودتا و انقلاب شود. هرچند صاحبان قدرت معترضان را مرتب به انقلاب مخملین متهم میکنند اما باید از این افراد پرسید کدام انقلاب مخملین؟ چراکه انقلابهای مخملین مختص کشورهای سوسیالیستی است اما اگر این سیاستهای غلط همچنان ادامه پیدا کند، انقلاب مخملین در آینده رخ خواهد داد بنابراین درکها و تفسیرهای غلط نباید مانع از این شود که واقعیتها به خوبی تحلیل نشود چراکه مصلحت گروهی خاص موجب شده که چیزهایی به مردم نسبت داده شود که در ذهن آنها نگنجد.
به هر حال از هر زاویهای که بحرانهای اخیر مورد بررسی قرار میگیرد ما شاهد هستیم که در حق مردم جفا شده است، چراکه برخوردی قهرآمیز و اشتباه با مردم صورت گرفت در حالی که برخوردی از جنس اعتراض مردم باید با آنها انجام میشد البته ما ظرفیتهای خوبی در جامعه داریم که در عرصه مدنی محقق نشده است، به خصوص اینکه پس از انقلاب عدهای با تفسیر غلط از انقلاب تلاش کردند که همه تخممرغها در یک سبد گذاشته شود. اما بعد از حوادث اخیر کانونهای مدنی احساس خطر کردند و تلاش نمودند که صدای خود را به گوش حاکمیت برسانند اما با این حال ما نگرانی خود را اعلام میکنیم که چرا این ظرفیتهای بالقوه، بالفعل نمیشود. هرچند این امید وجود دارد که کانونهای مدنی بیش از پیش به خود بیایند و اعتراض خود را به گوش اصحاب قدرت برسانند.
نگرانی من متوجه اصل حاکمیت نظام و جمهوری اسلامی است که آسان به دست نیامده و یک عده «سطحیاندیش» و بیتوجه به جوهره انقلاب اسلامی، متأسفانه با عملکرد خود بیاعتمادی را به تمام ارکان نظام تسری میدهند و همین بیاعتمادی موجب میشود که اصل جمهوری اسلامی آسیب ببیند.
حال اگر صاحبان قدرت در قالب ظرفیتهای قانون اساسی با مردم برخورد میکردند بحران بیاعتمادی به وجود نمیآمد اما به خاطر درک غلط از شرایط اجتماعی در حالحاضر شاهد هستیم که بحران بیاعتمادی اصل نظام را نشانه رفته است و تمام کسانی که در ایجاد این بیاعتمادی نقش ایفا کردند باید جوابگوی این بحران بیاعتمادی باشند چرا که این مسئله گناهی نابخشودنی است، به خصوص اینکه این بحران بیاعتمادی شروع شده و در حال گسترش میباشد و افرادی با تفسیرهای غلط و نسبتهای ناروا به آن مرتب دامن میزنند و همین رویکرد موجب شده که بحران بیاعتمادی نه تنها به انقلاب و جمهوری اسلامی آسیب برساند بلکه به عرصه عمومی و مدنی جامعه نیز تسری مییابد و این مسئله هشدار جدی محسوب میشود چراکه تمام تلاش روشنفکران این است که این بیاعتمادی از بین برود و در جامعه محبت و مودت ایجاد شود که البته در حالحاضر چنین مسئلهای وجود ندارد.
درست است که صداوسیما اجازه نمیدهد تحلیلها به گوش جامعه برسد اما این بیاعتمادی در سراسر جامعه وجود دارد حال اگر مودت و محبتی در جامعه به وجود آید این اعتماد نسبت به اصحاب قدرت شکل نخواهد گرفت و همین «فقدان بیاعتمادی» شکاف بین دولت و ملت را افزایش خواهد داد که در نهایت شاید منجر به کودتا و انقلاب شود. هرچند صاحبان قدرت معترضان را مرتب به انقلاب مخملین متهم میکنند اما باید از این افراد پرسید کدام انقلاب مخملین؟ چراکه انقلابهای مخملین مختص کشورهای سوسیالیستی است اما اگر این سیاستهای غلط همچنان ادامه پیدا کند، انقلاب مخملین در آینده رخ خواهد داد بنابراین درکها و تفسیرهای غلط نباید مانع از این شود که واقعیتها به خوبی تحلیل نشود چراکه مصلحت گروهی خاص موجب شده که چیزهایی به مردم نسبت داده شود که در ذهن آنها نگنجد.
به هر حال از هر زاویهای که بحرانهای اخیر مورد بررسی قرار میگیرد ما شاهد هستیم که در حق مردم جفا شده است، چراکه برخوردی قهرآمیز و اشتباه با مردم صورت گرفت در حالی که برخوردی از جنس اعتراض مردم باید با آنها انجام میشد البته ما ظرفیتهای خوبی در جامعه داریم که در عرصه مدنی محقق نشده است، به خصوص اینکه پس از انقلاب عدهای با تفسیر غلط از انقلاب تلاش کردند که همه تخممرغها در یک سبد گذاشته شود. اما بعد از حوادث اخیر کانونهای مدنی احساس خطر کردند و تلاش نمودند که صدای خود را به گوش حاکمیت برسانند اما با این حال ما نگرانی خود را اعلام میکنیم که چرا این ظرفیتهای بالقوه، بالفعل نمیشود. هرچند این امید وجود دارد که کانونهای مدنی بیش از پیش به خود بیایند و اعتراض خود را به گوش اصحاب قدرت برسانند.
عضو هیأت علمی دانشگاه
0 نظرهای شما:
Post a Comment