جان مردم چقدر ارزش دارد؟

جان مردم چقدر ارزش دارد؟

وزير راه و ترابري حتي بابت بروز اين سانحه از مردم عذرخواهي هم نکرد و پيام تسليتي هم براي مصيبت ديدگان صادر نکرد.




وزير راه و ترابري که در زمان انتصاب، بي خبر و ناگهاني به بازديد از فرودگاه امام (ره) يا پروژه آزاد راه تهران شمال مي رفت - البته با حضور خبرنگاران -
پس از سقوط هواپيماي کاسپين حتي زحمت رفتن به قزوين و بازديد از محل سقوط هواپيما را که فقط يک ساعت و نيم ...طي ده روز، دو هواپيماي مسافربري در کشور ما دچار سانحه شدند و بيش از 180 نفر از هموطنان ما بر اثر اين حوادث کشته يا زخمي شدند.
درباره فرسودگي هواپيماهاي روسي که عامل اصلي وقوع سوانح هوايي در کشور ماست يا ضعف ساختاري صنعت هوايي در ايران که موجب شده ايران در صف اول کشورهاي مواجه با سوانح هوايي قرار گيرد، که اين ده روز- و البته در زمان وقوع رخدادهاي مشابه در سالهاي اخير که تعداد آن کم نبوده- مطالب متعددي در رسانه ها منتشر شده است
.

اما صرف نظر از دلايل افزايش وقوع سوانح هوايي در ايران، يک نکته ديگر قابل ذکر به نظر مي رسد و آن اينکه جان مردم چقدر ارزش دارد؟ در اين نکته ترديدي نيست که عدم توجه به ضعف هاي صنعت هوايي کشور و عدم تلاش براي رفع معايب آن، خود مصداق بارزي از اين ادعا است.
طرح اين ادعا هم که تعداد کشته شدگان تصادفات رانندگي بسيار بيشتر از سوانح هوايي است و نبايد سوانح هوايي را بزرگنمايي کرد عذر بدتر از گناه است. چرا که اولا وقوع تصادفات رانندگي هم، خود معضلي است که بايد براي رفع آن چاره اي انديشيد و ثانيا اثرات رواني وقوع سوانح هوايي بسيار بيشتر از تصادفات رانندگي است و به طور گسترده اي مورد توجه قرار مي گيرد. چرا که مثلا تصادفات رانندگي موجب نمي شود شما از مسافرت زميني صرف نظر کنيد اما وقوع سوانح هوايي، نوعي وحشت عمومي از سفربا هواپيما ايجاد مي کند.
اما نکته ديگري که در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد، نوع برخورد رسانه ها با اين موضوع است. چندي پيش يکي از دوستانم که به يکي از کشورهاي نه چندان نزديک سفر کرده بود برايم تعريف مي کرد که يک روز با تعجب ديده تمامي شبکه هاي تلويزيوني در حال پخش تصاوير زنده اي از يک سانحه بوده اند و عصر همان روز هم روزنامه ها، اين حادثه را تيتر اول خود کرده و به تشريح واکاوي زواياي مختلف آن پرداخته اند.
کنجکاو شده که چه حادثه مهم و عجيبي رخ داده و بعد فهميده که فقط يک اتومبيل با يک کودک تصادف کرده است!
آنها اين حادثه را که براي ما کوچک به نظر مي رسد به طور گسترده اي بازتاب مي دهند اما وقوع سانحه هوايي در کشور ما وقتي براي دومين بار طي 10 روز تکرار مي شود،گويا در اولويت اول و دوم خبرهاي راديو و تلويزيون هم قرار نمي گيرد
وزير راه و ترابري که در زمان انتصاب، بي خبر و ناگهاني به بازديد از فرودگاه امام (ره) يا پروژه آزاد راه تهران شمال مي رفت - البته با حضور خبرنگاران - پس از سقوط هواپيماي کاسپين حتي زحمت رفتن به قزوين و بازديد از محل سقوط هواپيما را که فقط يک ساعت و نيم با محل کار وزير محترم فاصله داشت به خود نداد و طبيعتا پس از سانحه در مشهد نيز که هواپيماي ايران نبود و تعداد کشته شدگان آن به مراتب کمتر از حادثه قزوين بود و فاصله محل وقوع آن با تهران بيشتر، چنين انتظاري از وزير راه نداشتيم. اما وزير راه و ترابري حتي بابت بروز اين سانحه از مردم عذرخواهي هم نکرد و پيام تسليتي هم براي مصيبت ديدگان صادر نکرد. اين حداقل کارهايي بود که وزير راه و ترابري مي توانست انجام دهد. البته انتظاري براي استعفاي وزير راه هم نداريم، چرا که اين در کشورهاي ديگر است که مسوولان پس از وقوع حوادثي به مراتب کوچکتر از اين، به نشانه عذرخواهي استعفا مي دهند; نه در کشور ما. اميد است همه دست اندرکاران ارزش بيشتري براي جان مردم قائل باشند
.نويسنده:حميدرضا شکوهي


همصدا

0 نظرهای شما: