اظهارات وزیر امور خارجه روسیه درباره ایران
"سرگی لاوروف" وزیر امور خارجه روسیه در مقاله خود که روز سه شنبه در روزنامه دولتی روسی "راسیسکایا گازیتا" منتشر شد، به تشریح اوضاع بین المللی پرداخت که قسمت هایی از این مصاحبه در رابطه با مسئله هسته ای ایران و اوضاع پس از انتخابات در این کشور در زیر آمده است
شمار بیشتری از شرکا به واقعیت های جدید معترف می شوند؛ در برابر چشمان ما جهانی دارای مراکز قدرت مختلف شکل می گیرد. در جهان پتانسیل قابل توجه تغییرات اندوخته شده است و سیاست جهانی تحت تاثیر آن شروع به کار در سیستم جدید مختصات می کند و تفکر و سیاست "جنگ سرد" را در گذشته باقی می گذارد. در عین حال نمی توان این را ندید که تغییر بسوی بهینه سازی مورد پسند همگان نیست و این مغایرت در سیاست جهانی و یوروآتلانتیک را ایجاد می کند.
نشست های سازمان همکاری شانگهای و BRIC (برزیل، روسیه، هند، چین) که در سطح عالی برگزار شدند، نمونه بارز دیپلماسی چند قطبی و اثباتی بر چند قطبیت بودند، این هرج و مرج و یا رویارویی برنامه ریزی شده قدرت های برتر جهانی نیست. در حال حاضر جذابیت سازمان همکاری شانگهای افزایش می یابد و کشورهای بیشتری خواستار پیوستن به پروژه های آن در عرصه های امنیتی و توسعه می شوند. روابط سازمان همکاری شانگهای با سایر ساختارهای منطقه ای، از جمله سازمان پیمان امنیت مشارکتی، کشورهای مشترک المنافع، مجمع اقتصادی اوراسیا و آسه آن افزایش می یابد. در رابطه با BRIC باید گفت که این هنوز ساختاری برای انجام دیالوگ است، اما مهم چیز دیگری است و آن این که این ساختار استاندارد معین روابطی برابر و مشارکتی را ارائه می دهد. چنین اصولی در اساس فعالیت اتحادهای مختلف منطقه ای در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، جهان عرب و اسلام نیز وجود دارند که روسیه همکاری های متقابلاً سودبخش خود را با آنها ادامه می دهد.
حقیقتاً توسل به زور بعنوان ابزار دستیابی به اهداف در سیاست خارجی نتیجه نمی دهد. این را یکبار دیگر "میخائیل ساآکاشویلی" (رئیس جمهور گرجستان - «ریا نووستی») ثابت کرد که دستور جنایتکارانه قتل را برای حل مسئله حیات سیاسی خود صادر کرد و توافقنامه های بین المللی را پاره کرد که او را متعهد می کردند توافق کند، نه این که بجنگد.
کلید موفقیت در حل مشکلات جهان معاصر، توانایی سازماندهی همکاری بین المللی است. امروزه نمی توان وادار به همکاری کرد، باید اثبات کنی که تو نه بخاطر منافع متکبرانه خود، و بلکه برای سعادت عمومی می جوشی. اگر ثابت نکنی، شرکای جدی با تو کاری نخواهند داشت و امتناع از همکاری برای اینکه هر اقدامی محکوم به شکست شود، کافی است. عراق، نمونه بارز این است که نه جذب مخالفین برای شرکت در این جنگ ممکن نبود و نه "تنبیه" آنان.
در رابطه با ایران باید گفت که ما جایگزین معقولانه ای برای حل سیاسی - دیپلماتیک مشکل برنامه هسته ای آن نمی بینیم. ضمن اینکه این باید راهکاری جامع در محتوای منطقه ای باشد. این به هر جنبه ای از رویکرد تهران هم که مربوط باشد، باز هم بهترین روش تاثیرگذاری از خارج بر شکل گیری مقاصد آن نه منزوی سازی، نه تهدید توسل به زور و بلکه جذب گسترده به همکاری است. تنها بدین طریق می توان در امر حفظ ثبات و امنیت در منطقه مجاور و در کل، در جهان سرمایه گذاری عینی داشت. در ضمن، دورنمای جذب ایران در امور انرژتیک اروپا که بسیاری را نگران ساخته است نیز امکان نگرش مسئولانه و جامع به همه چیز را فراهم می کند. در اینحا باری دیگر انتخاب، بین سناریوی نظامی و آمادگی برای جستجوی موازنه بین منافع همه بازیکنان است.
اوضاع ظریف کنونی در ایران نیز نیازمند جذب است. بویژه که واکنش به رویدادهای پس از انتخاباتی در ایران باری دیگر وا می دارد که درباره انقلاب بعنوان ابزاری برای حل اختلافات اجتماعی و ابزار تغییر جامعه فکر کرد. تاریخ، از جمله تاریخ نه چندان قدیم، نشان می دهد که هرگونه گسسته سازی فضای حقوقی، پیامدهایی غیر قابل پیشبینی و اغلب فاجعه آمیزی را به بار دارد که روند توسعه داخلی را تحریف می کنند و دستیابی به اهدافی که از سوی رهبران جنبش های انقلابی اعلام می شوند را پس می زنند.
حتی "فریدم هاوس" نیز مجبور شد که واپس روی در توسعه دموکراسی در کشورهایی که از به اصطلاح "انقلاب های رنگین" گذر کرده اند را قید کند.
خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 17 شهریور ماه
0 نظرهای شما:
Post a Comment