تنهايي خودت روبرو شو
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: نگاهي به وبلاگها
انسانها در زندگي فعاليتهاي زيادي انجام ميدهند تا از مواجههي با خود و مواجهه با تنهايي ِ خود بگريزند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني http://social-me.blogfa.com آمده است: كار، عشق، تفريح، پول، تلويزيون، دور هم نشستن و ساعتها حرف زدن و ... همگي كارهايي هستند كه ما براي فرار از مواجهه با خودمان انجام ميدهيم و اين وابستگي به چيزهاي بيروني باعث آسيب پذيري و شكنندگي روح و شخصيت آدميميشود. چرا كه هيچ كدام از آنها نميتوانند مخاطب هستي ِ حقيقي آدمي باشند. به قولهايدگر در وجود آدمي «من»ي هست كه همواره ميكوشد از آنچه هست فراتر برود. ما همواره از آنچه هستيم فراتر ميرويم.
نه عشق و نه پول هيچكدام نميتوانند آن دغدغه بنيادين آدميرا پاسخ بدهند. شور و هيجان هر كدام از آنها پس از مدتي ته نشست ميكند و ميل به فراتر رفتن از آنها در وجود ِ آدميشعله ميكشد.
و اينجاست كه باز ما ناچارا مجبوريم كه با خودمان روبرو شويم و چيز ديگري را جايگزين كنيم.
پس به نظر ميرسد كه نخست بايد با بزرگترين ترس وجوديمان روبرو گرديم و آن همانا مواجه شدن با خود است.
بايد بازگرديم به خودمان و براي نخستين بار با تنهايي ِ خودمان روبرو شويم.
بايد آنقدر قوي باشيم كه بتوانيم بدون وابستگي به چيزي آرام باشيم.
اگر با همه وجود به اين فهم برسيم كه انسان ذاتا تنها است، از آن زمان به بعد دوست داشتن ديگري، كار، فعاليت براي داشتن رفاه و پول بيشتر و تلاش براي كسب موقعيت اجتماعي بهتر و... هيچكدام براي فرار از تنهايي مان نخواهند بود.
در آن لحظه است كه ميتوانيم حقيقتا ديگري را به خاطر خودش دوست بداريم و عشقي پايدار به وجود آوريم، از پرستش خدا وجودمان گرم و آرام شود و از زندگي در اين جهان با تماميمشكلات و مسائلش خسته نشويم و همچنان آرام و اميدوار باشيم و اين زندگي در سطح بالاتري است.
انسانها در زندگي فعاليتهاي زيادي انجام ميدهند تا از مواجههي با خود و مواجهه با تنهايي ِ خود بگريزند.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در وبلاگي به نشاني http://social-me.blogfa.com آمده است: كار، عشق، تفريح، پول، تلويزيون، دور هم نشستن و ساعتها حرف زدن و ... همگي كارهايي هستند كه ما براي فرار از مواجهه با خودمان انجام ميدهيم و اين وابستگي به چيزهاي بيروني باعث آسيب پذيري و شكنندگي روح و شخصيت آدميميشود. چرا كه هيچ كدام از آنها نميتوانند مخاطب هستي ِ حقيقي آدمي باشند. به قولهايدگر در وجود آدمي «من»ي هست كه همواره ميكوشد از آنچه هست فراتر برود. ما همواره از آنچه هستيم فراتر ميرويم.
نه عشق و نه پول هيچكدام نميتوانند آن دغدغه بنيادين آدميرا پاسخ بدهند. شور و هيجان هر كدام از آنها پس از مدتي ته نشست ميكند و ميل به فراتر رفتن از آنها در وجود ِ آدميشعله ميكشد.
و اينجاست كه باز ما ناچارا مجبوريم كه با خودمان روبرو شويم و چيز ديگري را جايگزين كنيم.
پس به نظر ميرسد كه نخست بايد با بزرگترين ترس وجوديمان روبرو گرديم و آن همانا مواجه شدن با خود است.
بايد بازگرديم به خودمان و براي نخستين بار با تنهايي ِ خودمان روبرو شويم.
بايد آنقدر قوي باشيم كه بتوانيم بدون وابستگي به چيزي آرام باشيم.
اگر با همه وجود به اين فهم برسيم كه انسان ذاتا تنها است، از آن زمان به بعد دوست داشتن ديگري، كار، فعاليت براي داشتن رفاه و پول بيشتر و تلاش براي كسب موقعيت اجتماعي بهتر و... هيچكدام براي فرار از تنهايي مان نخواهند بود.
در آن لحظه است كه ميتوانيم حقيقتا ديگري را به خاطر خودش دوست بداريم و عشقي پايدار به وجود آوريم، از پرستش خدا وجودمان گرم و آرام شود و از زندگي در اين جهان با تماميمشكلات و مسائلش خسته نشويم و همچنان آرام و اميدوار باشيم و اين زندگي در سطح بالاتري است.
0 نظرهای شما:
Post a Comment