ديدار با لئون ميناسيان هم‌زمان با آغاز سال نو ميلادي

نويسنده‌ي 90ساله‌ي 110 كتاب

ديدار با لئون ميناسيان
هم‌ زمان با آغاز سال نو ميلادي



خبرگزاري دانشجويان ايران - اصفهان سرويس: فرهنگ و ادب - صداي ماشين تايپ قديمي فضاي دو اتاق کوچک از خانه پيرمرد را پر کرده است. معلوم نيست انگشتانش ادامه تاريخ جلفا را تايپ مي‌کنند يا پاسخ پيام‌هاي تبريک آغاز سال 2011 ميلادي را؟
در و ديوار يک خانه قديمي در جلفا با تمام عکس‌ها و نقاشي‌ها که بر ديوارش نصب شده يا روي ميز کار قرار گرفته‌اند، گوياي بخشي از تاريخ اين محله و زندگي ارامنه در اصفهان است.
منزل لئون ميناسيان، نويسنده پيشكسوت ارامنه، به گفته خودش، شبيه يک موزه است که در آن مي‌توان تاريخ جلفا را در لابه‌لاي کتاب‌هايي که او از زندگي ارامنه نوشته است، جست‌وجو کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در اصفهان، لئون ميناسيان متولد سال 1920 ميلادي است كه امروز کارت‌هاي تبريک سال 2011 ميلادي را بر روي ميز کارش چيده است.
ميناسيان در ابتدا ما را مانند شاگردان خود مي‌پذيرد و مي‌گويد: هرچه سؤال داريد و از هرچه نمي‌دانيد، بپرسيد تا پاسخ‌تان را بدهم. اما حافظه اين پير ارمني در پاسخ بسياري از سؤالات، او را ياري نمي‌کند؛ ولي براي نااميد نکردن ما بلافاصله به کتاب‌هايش رجوع مي‌کند.
او با اشاره به کتاب‌هايي که بدون هيچ نظم خاصي در وسط يکي از اتاق‌ها چيده شده است، مي‌گويد: 90 سال سن دارم و 90 کتاب در خصوص ارامنه و جلفا به زبان ارمني و 20 کتاب هم به زبان فارسي نوشته‌ام.
ميناسيان درباره کوچه جلفا مي‌گويد: جلفا در اصفهان تا سال 1936 تنها يک کوچه باريک بود که فقط ارامنه در آن ساکن بودند؛ اما امروز خياباني است با ساختمان‌هاي بلند که تنها چند ساختمان قديمي آن که روزگاري قرار بود موزه ارامنه شود، به دست دانشگاه پرديس سپرده شد و باقي مانده است.
او به مهاجرت دسته‌جمعي ارامنه در سال 1946 از ايران اشاره مي‌کند و ادامه مي‌دهد: امروز در بخش اعظمي از جلفا فارسي‌زبانان زندگي مي‌کنند.
از ميناسيان درباره علت ماندنش در اصفهان و جلفا مي‌پرسيم؛ در حالي‌که پنج فرزند او در آمريکا زندگي مي‌کنند. مي‌گويد: تاکنون دو بار به نزد آن‌ها رفته‌ام؛ اما برخلاف اصرارشان، براي ماندن به اصفهان آمده و گفته‌ام تا هستم و هست، جلفا را دوست مي‌دارم و البته اصفهان را.
ميناسيان از هر گوشه‌اي از اتاقش گفتني‌ها دارد؛ در حالي‌که پشت ماشين تايپش مي‌نشيند، ادامه مي‌دهد: تاريخ جلفا را تا سال 1946، هاروتون درهوهانيان نوشته است و از آن سال تاکنون را من نوشته‌ام؛ اما مي‌ترسم ديگر کسي نگارش اين تاريخ را ادامه ندهد.
او ماشين تايپش را سال 1946 خريداري کرده و تمام نامه‌ها و نوشته‌هايش را به وسيله آن تايپ مي‌کند. مي‌گويد: دستانم مي‌لرزد و وقتي روي کاغذ مي‌نويسم، نمي‌توانم دست‌خط خودم را بخوانم.
آخرين کتابي که ميناسيان مي‌نويسد، درباره انجمن ملي زنان جلفاست.
سه ويولن در گوشه‌اي از اتاق و کنار پنجره قرار گرفته است. لئون ميناسيان در جواني ويولن مي‌نواخته و به گفته خودش، نوازنده خوبي بوده است.
او به نقاشي‌اي که از پدربزرگش کشيده، اشاره مي‌کند و مي‌گويد: من آن زمان، نقاشي، موسيقي، نجاري و... انجام مي‌دادم؛ اما الآن ديگر فقط مي‌نويسم.
ميناسيان در ذهنش اين است که کتاب‌هايش را به ارمنستان بفرستد و در حالي‌که به همه آن‌ها افتخار مي‌کند، مي‌گويد: اگر به ارمنستان بفرستم‌شان، بهتر است.
ميناسيان پس از بازنشستگي هربار مهماني به منزلش مي‌آيد، به دنبال دفتر قهوه‌يي‌رنگي مي‌گردد تا مهمان نام خودش را با تاريخ حضور در منزل او ثبت کند. در اين دفتر نام 500 نفر از جمله فيلم‌ساز، مستندساز، خبرنگار، نويسنده، دانشجويان رشته تاريخ و... را مي‌توان ديد. ما هم نام خود را طبق روال معمول در گوشه‌اي از اين دفتر ثبت و امضا مي‌کنيم.
صداي ماشين تايپ ميناسيان هم‌زمان با شنيدن صداي ناقوس کليسا در جلفا آرام مي‌شود. جلفا يک سال تاريخي ديگر را آغاز مي‌کند و اميدواريم اين تاريخ به دست ميناسيان نوشته شود.

1389/10/11 01-01-2011 11:21:42 8910-06539: كد خبر

0 نظرهای شما: