آيناز فلاح، ياسمن پاكجو و فاطمه خلجي، بازيكنان تيم فوتبال نوجوانان هستند. آنها با حضور در ايلنا از مشكلاتي كه دارند، گفتند. از اين كه هنوز زميني براي تمرين ندارند و مجبورند در پاركها و بدون مربي براي مسابقات بينالمللي آماده شوند.
انگيزهشان قابل ستايش است. هيچ اميدواري به آينده ندارند و اين به خاطر شرايطي است كه دارند. دختران ايران براي فوتباليست شدن، راه دشواري دارند. عمر فوتبال زنان در ايران 10 ساله شده، اما هنوز خانوادهها نپذيرفتهاند كه دخترانشان فوتبال را براي رشته ورزشيشان انتخاب كنند. اين اولين مشكل براي فوتباليست شدن يك دختر ايراني است. اما اين پايان آن نيست. با همه تبليغاتي كه براي فوتبال زنان ميشود تهران، پايتخت ايران هنوز زميني براي تمرين دخترانش ندارد، دختراني كه به مانند پسران آزادانه در هر زمين چمني اجازه بازي دارد. مشكلات حضور در اردوها، وضعيت نگران كننده مالي و... همه دلايلي است كه دختران را قانع ميكنند كه به چيزي غير از فوتبال فكر كنند. جذابيتهاي كه پسران را به فوتبال جذب ميكند، براي دختران به حسرت تبديل نشده، آنها نه جايي در برنامههاي تلويزيوني دارند و نه در تصويرهاي روزنامهها و مجلات. قراردادهاي مالي يك بازيكن فوتبال هم شايد از بودجه يك ساله كل فوتبال زنان ايران بيشتر باشد. با اين حال هستند دختراني كه مشتاقانه از فوتبال حرف ميزنند. آيناز فلاح، ياسمن پاكجو و فاطمه خلجي سه بازيكن تهراني تيم نوجوانان مهمان ايلنا بودند. آنها كه با تيم ايران در المپيك سنگاپور چهارم شدند و در مسابقات مقدماني قهرماني آسيا از گروهشان صعود كردند، منتظر روزهاي خوب هستند. هرچند كه خيلي اميدوار نيستند. چطور شد كه فوتباليست شديد؟ الناز فلاح: من از اول به فوتبال علاقه داشتم، اما خانوادهام خيلي راضي نبودند. ميگفتند كه جو فوتبال خيلي خوب نيست. اما خودم خيلي علاقه داشت و خانودهام راضي شدند كه فوتبال بازي كنم. از اول دبستان تا اول راهنمايي فوتسال بازي كردم. موقعي كه تيم زير 14 سالهها را انتخاب كردند، فوتسال را كنار گذاشتم و فوتباليست شدم.
اين دو با هم فرق دارد، سخت نبود؟ چرا، خيلي سخت بود.
الان خانواده راضي است كه فوتبال بازي ميكني؟ عادت كردهاند.
ياسمن پاكجو: من هم از بچگي خيلي فوتبال را دوست داشتم. در خانهمان يك جاي خالي بود كه با بردارم هميشه فوتبال بازي ميكرديم. شيشه هم خيلي ميشكستيم. سوم دبستان كه بودم فوتسال را شروع كردم. تا اول راهنمايي فوتسال بازي ميكردم كه تيم فوتبال زير 14 سال را تشكيل دادند. من و آيناز و خلج هم دراردو رفتيم و براي تيم انتخاب شديم. از آن موقع فوتبال بازي ميكنيم.
شما همكلاسي هم هستيد؟ آيناز:بله امسال همكلاسي شديم.
به خاطر فوتبال ؟ ياسمن: بله. ميخواهيم وقتي دراردو هستيم و از درسها عقب ميمانيم، باهم معلم بگيريم.
منطقه خانههايتان فرق نميكند؟ ياسمن: فرق ميكند. من نياوران هستم، آيناز پاسداران است وخلج هم نواب.
فاطمه خلجي: من از بچگي فوتبال را خيلي دوست داشتم. تا پنجم دبستان هم با برادرم فوتبال بازي ميكردم. با آنها هميشه زمين چمن ميرفتم و كلا به جو فوتبال عادت كرده بودم.
زمين چمن كجا ميرفتيد؟ زمين چمن منطقه خودمان. در پاركها بازي ميكرديم. اول راهنمايي براي تيم فوتسال منطقهمان انتخاب شدم. بعد هم كه انتخابي تيم فوتبال را گذاشتند كه انتخاب شديم و فوتبال را شروع كرديم.
الان هم با برادرهايت در چمن فوتبال بازي ميكني؟ نه، الان نميگذارند.
با پسرها فوتبال بازي كردن بهتراست يا دخترها؟ با پسرها بهتراست. قدرت بدنيشان بيشتر است. سرعت بازيشان بالاتر است و تكنيكهايشان بهتر است. راحتتر ميشود با آنها بازي كرد.
داري از بازي دوستانت انتقاد ميكني؟نه وقتي با پسرها بازي ميكني، تكنيك خودت هم بهتر ميشود. دخترها خيلي استعداد فوتبال ندارند. اما پسرها از بچگي با فوتبال بزرگ ميشوند. اما ما كه تيم ملي هستيم، شبيه پسرها هستيم.
خيلي سخت بود كه به تيم ملي برويد. يك بازيكن پسر بايد خيلي سختي بكشد كه به تيم ملي برسد. بايد كلي تمرين كرده باشد و واقعا جزء بهترينها باشد. براي دخترها هم شرايط همين طوري است؟ يا اين كه نه شانسي شما را در يك بازي ديدهاند و انتخاب كردهاند؟
فاطمه خلج: نه. ما هم مثل پسرها خيلي تست ميدهيم. اما پسرها تعدادشان از ما بيشتر است. ما هر اردويي كه دعوت ميشويم، هفتاد نفر هستيم. از اين هفتاد نفر پنجاه نفر ريزش ميكنند و بيست نفر براي مسابقات ميروند. ياسمن پاكجو: ما هم خيلي اردوي تداركاتي داريم. كار ما هم سخت است. تقريبا همهمان در يك سطح هستيم و بايد خيلي خوب باشيم تا انتخاب شويم. مربيان هم برايشان راحت نيست كه از بين ما چند نفر را انتخاب كنند.
فكرميكنيد الان در سن شما چند فوتباليست دختر در ايران داريم؟ الناز فلاح: اگر آنهايي را كه هم فوتبال بازي ميكنند و هم فوتسال، حساب كنيم، فكر كنم بيشتر از پانصد ششصد نفر بشويم.
غير از تيم ملي در باشگاهي يا تيمي هم بازي ميكنيد؟ الناز: تهران اصلا ليگ فوتبال ندارد. در ليگ برتر هم تيم ندارد و ما بايد برويم درشهرهاي ديگر بازي كنيم كه سنمان كم است و نميتوانيم برويم.
پس كجا و چهطوري تمرين ميكنيد؟ الناز: يا ماهيانه در باشگاه ثبتنام ميكنيم يا اين كه تفريحي باشگاه ميرويم و تمرين ميكنيم.
كدام زمين چمن ميرويد؟ الناز: داخل سالن ميرويم. درتهران به دخترها زمين چمن نميدهند.
خيلي فرق نميكند، شما در سالن تمرين ميكنيد و روي زمين چمن مسابقه ميدهيد؟ الناز: سخت است. درشهرهاي ديگر خيلي بهتر است. اما درتهران كه به دخترها زمين فوتبال نميدهند، خيلي سخت است.
درشهرهاي ديگر دختران مشكل زمين ندارند؟ الناز: نه، درشهرهاي ديگرمربيانشان خيلي راحتتر ميتوانند زمين چمن كرايه كنند ولي درتهران خيلي سخت ميشود زمين اجاره كرد.
تهران چند نقر در تيم ملي بازيكن دارد؟ ياسمن: چهارنفر. ما سه نفر هستيم، يك نفر هم از ورامين ميآيد.
هر چهار نفر هم همين مشكل را داريد؟ فاطمه: بله. مثلا ما پايتخت هستيم و همه ميگويند كه بهترين امكانات را دارد. الان همه شهرهاي ايران، از كوچكترين شهر گرفته تا بزرگترين شهر همه براي فوتبال دختران زمين چمن دارد، غير از تهران.
دراردوهاي تيم ملي كه درتهران برگزار ميشود هم مشكل داريد؟ فاطمه: نه در كمپ تمرين ميكنيم، روي چمن. اما براي ما كه در سالن تمرين ميكنيم، خيلي سخت است كه به چمن عادت كنيم. چند روزي زمان ميبرد.
در روز چقد تمرين ميكنيد؟ الناز: مربيمان گفته ديگر بايد فوتسال را كنار بگذاريم. وقتي فوتسال بازي ميكنيم و دوباره در اردوهاي فوتبال ميرويم، بازيمان افت ميكنيم. مربيمان گفته كه بايد يا فوتبال را انتخاب كنيم يا فوتسال را. به خاطر همين ما سعي ميكنيم كه فوتسال بازي نكنيم و فقط در پاركها بدويم و گرم كنيم. روپايي بزنيم و پاسكاري كنيم.
در هفته چند ساعت وقت ميگذاريد؟ الناز: درسهايمان خيلي سنگين است و خيلي سخت است كه هر روز برويم. اما با دوستانمان قرار ميگذاريم و هفتهاي يكي دو بار تمرين ميكنيم.
خيلي كم نيست؟ ياسمن: چرا كم است. روزهاي اول اردو را مربيان تمرين ميگذارند كه بدن ما روي فرم برگردد.
اين مشكلات را به فدراسيون گفتهايد؟ الناز: با خانم شجاعي ( نايب رييس فدراسيون درامور زنان) صحبت كردهايم. گفته در اين فكر هستيم كه يك زمين چمن يا باشگاهي را براي زنان درست كنيم، ولي هنوز اين كار انجام نشده.
در پاركها با چه لباسي تمرين ميكنيد؟ الناز: يا با مانتو و شلوار ميرويم يا با كاپشن و شلوار. خيلي سخت است كه با مانتو و مقنعه تمرين كنيم. فقط در پارك بانوان است كه همه لباس ورزشي ميپوشند و ما هم بدون بدون مقنعه و مانتو تمرين ميكنيم.
مربي هم كه نداريد؟
الناز: خودمان توپ ميبريم و پاسكاري ميكنيم. ياسمن: تمريناتي را كه مربيان گفتهاند، انجام ميدهيم.
در پارك چه تمريني ميشود انجام داد؟ ياسمن: پاسكاري ميكنيم، ميدويم. حتما بايد در زمين چمن بدويم و عادت كنيم. روپايي بزنيم.
تمرين گروهي كه نميتوانيد داشته باشيد؟ الناز: نه فقط روپايي ميزنيم و مربيمان گفته كه روزي 100 تا دراز و نشست بزنيم. 25 دقيقه بدويم و 200 تا پاس رد وبدل كنيم. فقط در همين حد ميتوانيم تمرين كنيم.
در پاركها هم نميگذارند كه روي چمن بدويد. الناز: روي زمين آسفالت ميدويم. كلا براي ما فوتبال بازي كردن خيلي سخت است.
در اين شرايط باز هم انگيزه داريد و فكر ميكنيد كه ادامه بدهيد، خوب است؟ الناز: بله، علاقه داريم.
اميدواريد كه يك روزي شرايط درست شود؟ فاطمه: به ما قول دادهاند اگر درمسابقات آسيايي مقام بياوريم يا حتي اگر جزء هشت تيم اول آسيا بشويم، وضعيت خيلي تغيير كند. خانم اكبرآبادي( معاون سازمان تربيت بدني در امور زنان) قول داده كه براي فوتبال خانمها تصميمات ديگري گرفته شود.
مثلا چه تصميمي بگيرند؟ فاطمه: اين كه بتوانيم در شهرهايمان از زمين چمن استفاده كنيم و وقتي هم كه به اردو ميرويم، حقوق بگيريم.
الان حقوق نميگيريد؟ فاطمه: فقط وقتي به مسابقات اعزام ميشوم، پول تو جيبي ميدهند. اگر جزء هشت تيم اول آسيا بشويم، اردوهاي مدام ميگذارند كه يك تيم خوب بشويم.
قرار نيست كه باشگاهي راهاندازي شود و شما عضو باشگاه شويد؟ ياسمن: فعلا كه چيزي نگفتند.
قبلا برنامه اين بود كه فوتبال نوجوانان و جوانان را فعال كنند، مسابقات قهرماني كشور و داخل استاني بگذارند. ياسمن: در فوتسال خيلي مسابقه برگزار ميشود، اما در فوتبال مسابقه نداريم.
با تيمهاي فوتبال بزرگسالان هم نميتوانيد تمرين كنيد؟ الناز: بايد به شهرستانها برويم. تهران اصلا تيم فوتبال ندارد.سرمربي تيم ملي، مربي تيم ملوان هم هست، گفته كه بياييد.
ميخواهيد برويد؟ ياسمن: خيلي سخت كه برويم بايد همه زندگيمان رااين جا بگذاريم و برويم. الناز: اگر بخواهيم برويم بايد كل هفته را آنجا باشيم و فقط پنجشنبه و جمعه را برگرديم. بايد آنجا مدرسه برويم. چون كه سنمان پايين است، حقوقي هم نميدهند.
از مسابقات مقدماتي آسيا صعود كرديد، پاداش هم گرفتيد؟ الناز: هر سفري كه ميرويم، فدراسيون 200 دلار ميدهد. بازي با هند و عمان سطحش بالا بود و گفته بودند اگر در اين بازيها برنده شويد، هر بازي 100 دلار ميگيريد. ما هم هر دو بازي را برديم.
دويست دلار را دادند؟ الناز: بله همان موقع دادند. كلا چهارصد دلار گرفتيم.
بازيكان ديگر از كدام شهرها ميآيند، وضعيت آنها چطور است؟ ياسمن: از همه شهرها ميآيند. از شيراز، اصفهان، ايلام و.. تقريبا از همه استانها هستند.
اگر آنها زمين چمن دارند و ميتوانند تمرين كنند، بايد سطح بازيهايشان از شما بهتر باشد. الناز: تقريبا هم سطحيم. اما آنها از نظر تنفس از ما بهتر هستند. وقتي در زمين چمن ميدوند، در بازي هم خيلي راحتتر ميدوند. ياسمن:قدرت بدنيشان از ما بهتر است.
شما تمرينات بدنسازي هم نداريد؟ الناز: نه نداريم. ياسمن: فاصله مسابقاتمان كم است و فعلا نميتوانند روي بدنسازي كار كنند. گفتند كه بعد از مسابقات مرحله دوم قهرماني آسيا كه 12 آذرماه برگزار ميشود، بدنسازي را شروع ميكنند.
حريفانتان در اين مسابقات را ميشناسيد؟ الناز: در تايلند يك بازي داشتيم، آنها را ميشناسيم. شناختي از بقيه نداريم. ياسمن: ما با چين تايپه، تايلند، ميانمار و ويتنام بازي داريم. تايلنديها خيلي عالي هستند. شايد تيم بزرگسالان ما بتواند با تيم نوجوانان آنها مساوي كند.
پس حسابي نااميد هستيد؟ فاطمه: نه نا اميد نيستيم. آنها فوتبالشان را خيلي زودتر از ما شروع كردهاند. تيم نوجوانان ما دوسال است كه كار ميكند. آن هم نه به طور دائم. هر وقت كه اعزامي بوده، دوسه ماه قبل به ما خبر دادهاند. براي المپيك فقط چهار ماه توانستيم تمرين كنيم. اما كشورهاي ديگر مدام اردو دارند. حداقل چهار سال است كه فوتبال نوجوانانشان شروع به كار كردهاند و از ما خيلي آمادهتر هستند. چين تايپه هم كه جزء چند تا تيم برتر آسيا است.
شما در المپيك سنگاپور هم بوديد؟ فاطمه: بله.
لباسي كه دربازيهاي المپيك پوشيد، با لباس قبليتان فرق ميكرد، راحتتر بود؟ الناز: نه. ما يقه اسكي پوشيده بوديم و كلاه داشتيم كه خيلي گرم بود. مقنعه خيلي راحتتر است. وقتي مقنعه سرميكنيم، يقه هفت ميپوشيم و مقنعه را در لباسمان ميگذاريم. اما با كلاه مجبوريم يقه اسكي بپوشيم و روي كلاه هم هد بند ببنديم. لباس خيلي ميچسبيد و نميتوانستيم نفس بكشيم.
با مقنعه بازي كردهايد؟ الناز: فقط درمسابقات سنگاپور كه زير نظر فيفا برگزار شد، مجبور بوديم از كلاه استفاده كنيم. در مسابقات آسيايي مقنعه سرمان ميكنيم.
دركل با لباس پوشيده بازي كردن، سخت نيست؟ ياسمن: سخت است، اما عادت كردهايم. دو سه سال است كه با اين لباسها بازي ميكنيم.
موهايتان نميريزد؟ بازيكناني كه در رشتههاي ديگر هستند، ميگويند به خاطر اين كه با لباس پوشيده ورزش ميكنند، ريزش مو پيدا كردهاند.
الناز: هنوز اين مشكل را نداريم، اما كمكم ما هم دچارش ميشويم. فقط در بازي نيست كه بايد حجاب داشته باشيم، در اردوها هم بايد اين لباسها را بپوشيم.
فوتبال آقايان را هم پيگيري ميكنيد؟ الناز: بله.
طرفدار كدام تيم هستيد؟ ياسمن: هر سه پرسپوليسي هستيم.
بازيهايشان را هم دنبال ميكنيد؟
ياسمن: بله. در بازي دربي ما ايران نبوديم و درراه برگشت از اردن بوديم و به خاطرهمين تيممان باخت. فاطمه: تيم نامردي باخت، حقمان اين نبود.
در اردو استقلالي هم داريد، كري ميخوانيد؟ فاطمه: بله، صد درصد.
بيشتر استقلالياند يا پرسپوليسي؟ الناز: پرسپوليسيها بيشترند.
كدام بازيكنان را بيشتر دوست داريد، ميخواهيد شبيه كدام بازيكن باشيد؟ ياسمن: من ژاوي آلونسو را دوست دارم.
شما هم هافبكي؟ ياسمن: بله. پستم مثل ژاوي. الناز: من مسوت اوزيل را دوست دارم. فاطمه: من پويول را دوست دارم.
پويول بعضي وقتها زياد سوتي ميدهد. شما هم سوتي زياد ميدهي؟ فاطمه: سوتيهايش را برطرف ميكنم و بعد عين او بازي ميكنم.
همه بيشتر دوست دارند مهاجم باشند. خودت خواستي مدافع باشي يا وقتي به اردوي تيم ملي آمدي تشخيص دادند كه در دفاع بازي كني؟ فاطمه: وقتي در تيم ميرويم، هر بازيكني پستش را بگويد درهمان پست ميگذارند كه بازي كند. اگر خوب باشد، درهمان پست ميماند. ولي در كل هر بازيكن را در همه پستها ميچرخانند كه ببيند در كدام پست بهتر است. من خودم خيلي دفاع را دوست داشتم. وقتي هم من را دراين پست گذاشتند، توانستم خودم را نشان بدهم و الان هم دراين پست بازي ميكنم.
با بردارهايت كه بازي ميكردي مدافع بودي؟فاطمه: آنجا كه خيلي پست مطرح نبود. بعد هم وقتي با پسرها بازي ميكني زياد نميتواني دفاع باشي، سخت است.
الان خانوادههايتان با فوتبال بازي كردن شما كنار آمدهاند؟ با اردو رفتن و... تشويقتان ميكنند؟ فاطمه: بله كنار آمدهاند. الناز: بچههاي شهرستان كه به تهران ميآيند، تا حدودي مشكل دارند. يكي از بچهها كه بندرعباس است وقتي ميخواهد به تهران بيايد 18 ساعت در راه باشد. به خاطرهمين با اتوبوس نميآيد با هواپيما ميآيد.
بليتش را فدراسيون ميدهد؟ الناز: تا چند وقت پيش كه خود بچهها پول رفتوآمدشان را به اردوها ميدادند. تازگيها گفتهاند كه فاكتور بدهيد، شايد توانستند مبلغ را برگردانند.
هزينههاي ديگر را خانوادههايتان ميدهند، هزينه باشگاه و كفش و ...؟ الناز: بله همه را خانوادهها ميدهند.
ميانگين در ماه چقدر هزينهتان ميشود؟ فاطمه: خيلي. استوكمان خراب شود، حداقل بايد صد هزارتومان هزينه كنيم تا در پايمان دوام بيارود.
استوك خوب ميخريد؟ فاطمه: بله با استوك بد كه نميشود بازي كرد. براي مسابقات اردن صدهزار و خوردهاي پول استوك داديم. فدراسيون گفت 80 هزار تومانش را ميدهد اما بقيهاش را خود بچهها بايد بدهند.
حالا اين 80 هزار تومان را دادهاند؟ فاطمه: نه هنوز. اما انشاءالله كه قرار است بدهند. قولش را دادهاند. هر اردو كه ميرويم، پول تو جيبي اردو و پول رفتوآمد هست. سرتمرين كه ميرويم بايد حداقل پنج هزارتومان توي جيبمان باشد. در ماه حداقل بايد 90 هزار تومان خرج كنيم.
در اردوهاي خارج از كشور خيلي سختگيري نميكنند كه تنها جايي نرويد، تا حالا گم نشدهايد؟ الناز: اجازه خروج از هتل را نداريم. فقط بايد با تيم بيرون برويم. ياسمن: اگر بخواهيم جايي هم برويم، تنهايي نميتوانيم. حتما بايد با تيم برويم.
تا حالا چند اعزام داشتهايد؟ ياسمن: فستيوال سريلانكا و اردن، المپيك سنگاپورو اردوي تداركاتي در تايلند رفتهايم و مسابقات مقدماتي آسيا هم كه در اردن بود.
براي مسابقات مالزي سه مرحله اردو گذاشتهاند. دو مرحلهاش در ايران اما شهرستان است و يك مرحله هم در امارات. برايتان سخت نيست كه اين همه مدت در اردو باشيد، از درسها عقب نميمانيد؟ الناز: اردوي بندرعباس را كه منحل كردند و اردو درتهران است. ولي دركل از درسها عقب ميمانيم. تا پارسال كه درسها عمومي بود، اما امسال كه هر سهمان رشته رياضي فيزيك را انتخاب كردهايم، برايمان خيلي سخت است كه خودمان را به بچهها برسانيم. بايد معلم خصوصي بگيريم.
غيبت ميكنيد مدرسه ايراد نميگيرد؟ ياسمن: مديرمان تقريبا كنار آمده و گفته كه ايرادي ندارد اما بايد خودتان را برسانيد. الناز: ولي معلمهايمان زياد كنار نميآيند.
معلمها ميگويند چرا فوتبال ميرويد، يا ميگويند چرا سركلاس نميآييد؟ الناز: نميگويند كه چرا فوتبال ميرويد، ميگويند چرا سركلاس نميآييد.
رابطه شان با فوتبال چطوراست، تا حالاشده یکی از معلمانتان تشویقتان کنند و بگویند که فوتبال خوب است وادامه بدهید؟ فاطمه: در رشته ریاضی همچین چیزی امکان ندارد. می گویند ورزش درکنار درس، در حد تفریح. اما ما ورزش را در اصل قرار دادیم و در حرفه ای ورزش می کنیم و مجبوریم که خودمان درس بخوانیم.
معلم گرفته اید؟ الناز: فعلا نه اما برای امتحانات نیم ترم می گیریم.
مدرسه تان کجاست؟ سهرودی است.
فاطمه برای شما که از نواب می آیی خیلی دور نیست؟ فاطمه: صبح ها با پدرم می روم، 45 دقیقه در راه هستم. از اتوبان می رویم و خیلی طول نمی کشد، فقط مشکل طرح ترافیک است. بعد ازظهرها هم که بامترو برمی گردم خانه، یک ساعت طول می کشد. هر چیز خوبی یک سختی هایی دارد. ما هم همه سختی های فوتبال را به جان خریده ایم.
با بازیکنان تیم بزرگسالان هم ارتباط دارید، می دانید که در چه سطحی هستند؟ الناز: الان که تیم ملی بزرگسالان نداریم.منحل شده. یاسمن: منحل نشده، قرار است دوباره تمریناتشان را شروع کنند. می دانیم که فوتسالمان خیلی قوی است و حتی می تواند در آسیا قهرمان شود.
سرتمرینات تیم فوتبال بزرگسالان رفتهايد؟ الناز: نه زیاد . فقط خانم مظفر، مربی شان قبلا مربی تیم ما بود و از این طریق می شناسیم.
بازی های لیگ فوتبال را دنبال می کنید؟ یاسمن: بله نتایج را پیگیری می کنیم.
برایتان اینقدر جذاب هست که طرفدار تیمی باشید؟ فاطمه: ما باید طرفدار تیم شهر خودمان باشیم که شهرمان تیم ندارد. الناز: من طرفدار ملوایم.
به خاطر این که قهرمان شده؟ فاطمه: نه به خاطر این که مربی اش، مربی تیم ملی هم است و ما هم ملوان را دوست داریم.
فقط به خاطر مربيتان طرفدار ملوان شدهاي؟ فاطمه: نه همه طرفدار تیم قوی هستند و ملوان هم قوی است. الناز: شن سا هم قوی است. هم مربی اش برزیلی است و هم دو بازیکن برزیلی هم دارد. ملوان و شن سا که هفته پیش بازی داشتند، مساوی کردند.
تا حالا بازی هایشان را تماشا کرده اید؟ الناز: نه درتهران برگزار نمی شود و نمی توانیم تا شهرستان برویم.
برایتان جالب نیست که ببینید؟ یاسمن: اگر درتهران بود، بیشتر بازی ها را استادیم می رفتیم و از نزدیک می دیدم.نمی توانیم تا شهرستان برویم.
فدراسیون برنامه نگذاشته که بازی های لیگ را تماشا کنید؟ یاسمن: نه تا حالا برنامه نگذاشته. الناز: قبلا دوبازی تدارکاتی با ملوان داشتیم. دو بازی هم مساوی شد. یاسمن: البته ملوان بیشتر با ذخیره هایش بازی کرد و بازیکن اصلی اش را در زمین نگذاشت. الناز: خط دفاعی شان همان خط دفاعی اصلی بود. اما حمله و هافبک ها را تغییرداده بودند، بازهم خیلی خوب نتیجه گرفتیم. به هرحال آنها قهرمان لیگ شده بودند.
قدرت بدنی تان چطور است. الان بازیکنی داریم که بتواند کاشته گل بزند؟ فاطمه: الناز دربازی آخر در اردن از فاصله 35 هزار متری کاشته را گل کرد.
جدی می گویید؟ الناز: من چپ پا هستم از طرف راست زدم. فاطمه: شوت های قوی دارد.
وزنه می زنی؟ فاطمه: نه ، استعداد ذاتی دارد.
سرتمرینات تیم مردان می روید که ببینید آنها چطور تمرین می کنند؟ الناز: اجازه نمی دهند.
مشکلی ندارد، تماشاگران زن می آیند. فدراسیون می تواند هماهنگ کند که شما هم بروید تمریناتشان را ببینید. فاطمه: بعضی وقت ها که تمریناتمان تداخل داشته، اما اجازه نداشتیم که سرتمریناتشان برویم. حالا نمی دانیم مساله ای دارد، یا نه. اما تا حالا ما رانبرده اند.
بازی های فوتبال خارجی زنان را می بینید؟ یاسمن: در روزنامه ها چیزی بنویسند، یا در سایت ها مطلبی باشد، می خوانیم. آن طوری نیست که بشینیم بازی هایشان را ببینیم.
الان می دانید که کره شمالی قهرمان جهان شده؟ یاسمن: بله می دانیم.
از چهار تیمی که رفتند نیمه نهایی، سه تیم آسیایی بودند. یاسمن: این کار ما را سخت می کند.
بازیکنان خارجی را می شناسید؟ یاسمن:نه کسی را نمی شناسیم.
ماتا بازیکن برزیلی را که چند دوره بهترین بازیکن شده ، نمی شناسید؟ یاسمن: من فقط عکسش را در اینترنت دیده ام. الناز: من بازیکن ایرانی را که در سوئد بازی می کند، می شناسم. می دانم که بهترین بازیکن سوئد است. اسمش را یادم نیست.
بازیکن ایرانی که در کشورهای خارجی بازی کند، در فوتبال نداریم، معولا دررشته های دیگر چند نفری هستند. الناز: چرا مريم رحيمي، یکی از بازیکنان تیم زیر19 سال را خواسته بودند. هم امارات خواسته بود، هم روسیه و هم تایلند. اما خودش نرفت، خواست که ایران بماند. یاسمن: از فوتسال هم چند نفر به تیم های خارجی دعوت شده بودند، اما نرفتند. الناز: بیشتر سعی می کنند که درایران بماند تا بروند خارج.
چرا به خاطر حجاب؟ ياسمن:فکر نمی کنم تیم های دیگر با حجاب ما کنار بیایند.
چند نفر دیگر هم بودند مثل بهناز خیاط. یاسمن: نیلوفر اردلان هم قرار بود در امارات بازی کند.
او که بچه دار شد و تقریبا فوتبال را کنار گذاشت، مشکلی که در آینده گریبان شما هم می شود. فاطمه: نیلوفر الان بچه دارد اما بازی می کند و هنوز هم بهترین بازیکن ایران است ومشکلی هم ندارد.
این درست که شما به فوتبال علاقه دارید و از بچگی فوتبال را دوست داشته اید. اما اگر واقع بین باشید، چقدر فوتبال برایتان جدی است. به عنوان شغلتان انتخابش می کنید و بخواهید در آینده درآمدی داشته باشید وزندگی تان را بگذرانید؟ فاطمه: برای خانم ها فوتبال نمی تواند درآمد داشته باشد. اما برای آقایان خیلی درآمد دارد. وقتی یک فوتبالیست 60 میلیون یا بیشتر می گیرد، خیلی راحت می تواند زندگی کند.
خیلی بیشتر از 60 میلیون می گیرند. فاطمه: بهترین بازیکان زن هم هیچ وقت اینقدر نمی توانند بگیرند. ما نمی توانیم هیچ وقت به فوتبال به عنوان درآمد نگاه کنیم. ما فقط فوتبال را می توانیم به عنوان ورزش و مکمل زندگی مان داشته باشیم. به خاطر همین است که من رشته ریاضی را انتخاب کرده ام.
الویت ات درس است؟ فاطمه: الویتم درس است و به ورزش هم خیلی اهمیت می دهم. سعی می کنم هردو را باهم داشته باشم. من آمده ام رشته ریاضی که مهندسی بخوانم و در آمد خوبی داشته باشم. فوتبال هیچ وقت نمی تواند درآمدی برای دخترها داشته باشد.
آینده فوتبالی ات را چطور می بینی؟ فاطمه: تا جایی که سنم برسد، فوتبال بازی می کنم و فوتبال را کنار نمی گذارم. اما دوره نوجوانی و جوانی ام تمام شود، بیشتر به درسم می رسم.
تیم ملی بزرگسالان نمی خواهی بروی؟ فاطمه: چرا می روم. اما طوری که به درسم لطمه نخورد.
پس حرفه ای دنبال نمی کنی؟ فاطمه: اگر تا آن موقع برای فوتبال زنان ارزش قائل شوند و ما هم مثل فوتبال مردان درآمدی داشته باشیم، من هم فوتبال راحرفه ام انتخاب می کنم. اما اگر به همین وضع پیش برود و درآمدی نداشته باشیم، درسم را ادامه می دهم. ما خیلی زحمت می کشیم که به تیم ملی برسیم و خیلی هزینه می کنیم. 90 دقیقه مثل آقایان می دویم. فرقی بین ما و پسرها نیست. ماهم ميدویم، آنها هم می دوند، ما هم می بریم، آنها هم می برند. آنها وقتی می بازند هم ازشان تقدیر می شود، اما از ما چی، هیچی. ما حجاب هم داریم، آنها ندارند. برای ما باید بیشتر ارزش قائل شوند. اما درایران فقط برای مردان ارزش قائل می شوند. یاسمن: ترجیح می دهم که حرفه ام فوتبال باشد، اما اگر شرایطش فراهم نشود، مجبورم که درس را انتخاب کنم. الناز: من فوتبال را خیلی بیشتر از درس دوست دارم. نه این که بیشتر هم فوتبال بازی می کنیم، گرایشمان به درس کمتر شده. و تا زمانی که بتوانم و قدرت بدنی داشته باشم، ادامه می دهم. دانشگاه هم حتما می روم. همانطور هم که فاطمه گفت اگر تا زمانی که ما بودیم، شرایط طوری شد که بتوانیم از فوتبال درآمد داشته باشیم، شاید بیشتر برای فوتبال وقت بگذارم.
فکر می کنید چرا به فوتبال زنان اهمیت نمی دهند؟ یاسمن: به خاطر این که فوتبال دختران تا حالا خیلی خوب نبوده، شاید از این به بعد هم نتواند.
بهتر نبود که اول امکانات این رشته را فراهم می کردند و بعد راه اندازی می شد؟ یاسمن: خیلی طول می کشید، شاید تا شش سال دیگر هم نميتوانستيم تیم ملی داشته باشيم. فاطمه: مشکل ما در ایران این است که فکر می کنند خانم ها توانایی اش را ندارند. وقتی ما از گروهمان صعود کردیم، باید درک می کردند که ما توانایی مان از آقایان بیشتر است. تیم جوانان پسرها نتوانست صعود کند، ولی ما صعود کردیم. هم تیم جوانان ما صعود کرد و هم جوانان. باید خیلی از ما تقدیر و تشکر می شد، اما نشد. تیم بزرگسلان که قبل از ما بودند، خیلی سختی کشیدند. بازهم برای ما شرایط کمی فرق کرده. ولی بازهم ما از این وضعیت راضی نیستیم.
برنامه ریزی این است که شما در آینده در تیم ملی بزرگسالان بازی کنید. با این شرایطی که شما الان تمرین می کنید، می شود امیدوار بود که فوتبال زنان ایران یک روزی تیم ملی حداقل متوسطی داشته باشد؟ یاسمن: قرار است که از این به بعد در ماه 10 روز برایمان اردو بگذارند، البته اگر نزدیک امتحانات باشد، این اردوها پنج روزه است. می خواهند برنامه بگذارند که همین تیم را با همین کادر داشته باشند و همین تیم رشد کند و بالا بیاد. اما هنوز برنامه ای برای این که بتوانیم در باشگاه ها بازی کنیم، نیست. الناز: خانم اکبرآبادی و خانم شجاعی و کلا مربیان به ما گفته اند که فدراسیون و آقایان کفاشیان دنبال آتو هستند که تیم را منحل کنند و خیلی سرمایه گذاری نمی کنند.
اما انصافا دراین دوره شرایط بهتر شده. خودتان شاید بهتر بدانید که قبلا وضعیت چطور بوده. الان سر هرچیزی سخت می گیرند. در همین موضوع حضور شما در سنگاپور، شاید هر فدراسیون دیگری بود تیم را با آن شرایط اعزام نمی کرد. اما با این که فیفا از حجاب تیم خیلی ایراد گرفته بود، اما فدراسیون کوتاه نیامد. الناز: مقام چهارمی که ما در المپیک به دست آوردیم، خیلی مهم بود. ما از دل و جان تلاش کردیم. درست که کلا شش تیم درفوتبال دختران شرکت کرده بودند، اما چهارمی برای تیم ما مقام خوبی بود. با این حال درست تقدیر و تشکرنشد. ما می توانستیم سوم بشویم. اما همین چهارمی هم دست کمی از سومی ندارد. در بازی اول با ترکیه در نیمه اول جلو بودیم. روی اشتباه کوچکی که داشتیم، نیمه دوم بازی را وگذار کردیم.
ترکیه در مقایسه با ایران تیم بهتری بود، مخصوصا در بازی دوم. الناز: ترکیه تنها تیمی بود که با سهیمه به المپیک آمده بود. حریفان اروپایی اش را شکست داده بود. ترکیه تیم سوم اروپا است. اما ما با سهیمه فیفا به المپیک رفته بودیم. یاسمن: فیفا به خاطر پیشرفتی که فوتبال زنان ایران کرده بود، این سهمیه را به ما داد. الناز: خود سپ بلاتر که بازی اول ما را با ترکیه دیده بود، باورش نمی شد که سطح فوتبال دختران ایران اینقدر بالا باشد. خودش این را گفته بود. ما هم که می دانستیم ترکیه از بهترین تیم های اروپاست، قبل از بازی فکر می کردیم که با گل های بیشتری شکست بخوریم. ولی وقتی وارد زمین شدیم، خیلی راحت بازی را در دست گرفتیم.
استرس نداشتید؟ الناز: این تقریبا اولین بازی رسمی ما بود. به همین دلیل همه استرس داشتند. آنهایی هم که برای اولین بار بود بازی می کردند، بیشتر استرس داشتند. ماها که قبلا اردوهای خارجی داشتیم، بهتر بودیم.
شما نمی خواهید خارج از ایران بازی کنید؟ الناز: نه. من خودم فکر می کنم سطحم از بازیکنان خارجی پایین تر است.
در فوتبال خانم ها یک مشکلی وجود دارد. در فوتبال مردان یک بازیکن انگیزه های متفاوتی دارد. یکی انگیزه مالی و در آمدزایی است . الان یک بازیکن متوسط سالی دویست سیصد میلیون تومان می گیرد. این درآمد بازیکن درجه دو است. بازیکنان درجه یک که الان بیشتر از پانصد میلیون تومان درآمد دارند. انگیزه دیگر آنها هم این است تلویزیون بازی های آنها رانشان می دهد و از آنها ستاره می سازد. در فوتبال خانم ها هیچ کدام از این ها وجود ندارد. انگیزه شما این است که یک ورزشی را انجام بدهید و چند ساعتی را دور هم باشید و خوش بگذرد؟ الناز: ما توقع نداریم که بازی های ما را کامل نشان بدهند. آرزوی 90 در صد از بازیکنان این است که اسمی از ما ببرند. به جز روزنامه ها و سایت ها هیچ جا اسمي از ما نبود. حتی خبری هم درباره این که تیم زیر 16 سال و 19 سال صعود کرده ، نديديم.. یک عکسی از ما نشان بدهند تا حداقل مردم بدانند که دخترها هم فوتبال بازی می کنند.
به نظرتان اگر تلویزیون بازی های شما را نشان بدهد، مشکلی پیش می آید؟ الناز: ما که حجابمان کامل است. اگر می خواستند در تلویزیون نشان ندهند، پس چرا به ما اجازه می دهند که در مسابقات شرکت کنیم. در پارک ها که بازی می کنیم همه تعجب می کنند و می گویند مگر دخترها هم بلدند فوتبال بازی کنند. یاسمن: ما خیلی ناراحت می شویم، وقتی می بینیم که مردم حتی نمی دانند که فوتبال زنان هم هست.
تا الان هیج تصویری از شما نشان نداده اند؟ الناز: فیلم و عکس که اصلا نشان نداده اند. در سایت ها هم به زحمت می شود یک عکس از فوتبال دخترها پیدا کرد.
عکس های خودتان را دیده اید؟ فاطمه: عکس های سنگاپور را دیده ایم اما اردن را نه.
در مسابقاتی که می روید، عکاس هم همراه شما می آید؟ الناز: در اردن یک عکاس آمده بود.
راضی اید که با همین وضعیت ادامه بدهید، این مدل تمرین کردن و اردو رفتن؟ الناز: حرف ما این است که وضعیت ما با تیم پسرها نباید فرق کند. همان قدر که برای آنها خرج می کنند ، برای ما هم خرج کنند.
اما فاصله هزینه ای که الان برای فوتبال مردان می شود، با فوتبال زنان خیلی زیاد است. فاطمه: توجه وقتی باید فرق کند که ما از نظر توانی از آنها خیلی پایین تر باشیم. اگر ما ضعیف بودیم و زنگ تفریح تیم های دیگر می شدیم، آنها می توانستند که به ما توجه نکنند. اما وقتی تیم ها آقایان صعود نمی کنند و ما صعود می کنیم، باید توجه به ما بیشتر باشد.
تیم نوجوانان پسر خیلی خوب است، حتی مسابقات قهرمانی جهان هم رفته اند. فاطمه: ما در المپیک با چهار ماه تمرین بین تیم های جهان چهارم شدیم. در مسابقات آسیایی هم با دو ماه تمرین و شاید هم کمتر از گروهمان صعود کردیم. توجه به ما باید هم اندازه پسرها باشد.
در مسابقات بین المللی که شرکت می کنید، نگاهی که به فوتبال زنان می شود، اذیتتان نمی کند؟ فاطمه: خارجی ها چون که خودشان فوتبال دارند و فوتبال دخترانشان پیشرفت کرده، تنها سوالی که می پرسند این است که چرا با حجاب بازی می کنید. الناز: در سنگاپور برای مردمی که برای تماشای بازی های آمده بودند، خیلی عجیب بود که ما با حجاب بازی می کنیم. فاطمه: زیر عکس هایی که در سایت ها داریم کلی نظر گذاشتهاند.بعضی ها نوشتهاند که اینها فوتبال را مسخره کرده اند و با حجاب بازی می کنند. ولی ما حجابمان را قبول داریم و با حجابمان هم بازی می کنیم.
بازیکنان تیم های دیگر از شما نمی پرسید که بازی کردن با این لباس سخت نیست؟ الناز: در سنگاپور بعد از بازی سوال می کردند که سختتان نیست. می گفتند اگر جلوی یک تیم با حجاب بازی می کردید سخت نبود، اما جلوی ترکیه با این لباس بازی کردید.
حالا واقعا سخت بود؟ الناز: هوای سنگاپور واقعا گرم بود. بازی کردن برایمان خیلی سخت بود. در بازی با تركيه اینقدر گرم مان شده بود که نمی دانستیم باید چه کار کنیم. به خاطر همین بود که ترکیه نیمه دوم را خیلی راحت ادامه داد اما بازیکنان ما خسته شده بودند. درکل برایشان جالب بود که ما می توانیم با این لباس بازی کنیم. فاطمه: وقتی ما در کشوراسلامی هستیم، حجاب را قبول کردهایم. این را هم پذیرفتهایم که با حجاب بازی کنیم. این حجاب هم هست که کار ما را مهم کرده. الان می گویند با حجاب تیم چهارم المپیک شده اند. اگر حجاب نداشتیم، شاید این مقام برای کسی جذابیتی نداشت. حجاب زیاد هم بد نیست. دو سال است که با حجاب بازی می کنیم و برایمان عادت شده .
در تیمتان صغر سنی نداشتید؟ فاطمه: ما صادقانه رفتیم و صادقانه هم چهارم شدیم. یاسمن: یکی از دروازه بان های خوبمان را فقط برای این که سه روز بزرگتر بود، با تیم نبردیم. اگر او بود نتایج بهتری می گرفتیم. ما صادقانه رفته بودیم، اما بقیه تیم ها این کار را نکرده بودند. فاطمه: شماره 10 ترکیه هفده هجده سالش بود. خیلی قد و هیکل بزرگی داشت. الناز: دفاع آخر هم بود و نمی توانستیم جلویش بازی کنیم.
شماره 10 تیم ايران همه ظاهرش با بازيكنان ديگر فرق ميكرد. فاطمه: او یک بیماری دارد. بلاتر هم ایراد گرفت . خیلی ها به او توجه می کردند. اما او دارو مصرف می کند و به خاطر همین یک کم شبیه پسرها است. در فوتبال به خاطر این که ورزش خشنی است، همه شبیه پسرها می شوند. ما هم الان شبیه پسرها شده ایم. الناز: ولی بازی اش خیلی خوب است. در بازی با هند دو گل ما را او زد.
حرف ديگري نمانده كه بخواهيد بگوييد؟
فاطمه: حرف ما فقط اين است كه به ما توجه كنند.
گفتوگو از : هيوا يوسفي و ليلي خرسند
1389/8/7 - 10:55 کد خبر : 158287
0 نظرهای شما:
Post a Comment