فیلمسازی که در 8 ‌سالگی اعتقادش را از دست داد

به مناسبت سال روز تولد«اینگمار برگمن»
فیلمسازی که در 8 ‌سالگی اعتقادش را از دست داد
ایسکانیوز: برگمن از زمان کودکی هر روز به مرگ فکر می کرد و درفیلمهایش موضوعاتی چون مرگ، بیماری، خیانت و جنون را در فیلم‌هایش به‌تصویر می‌کشید و به دلیل اینکه پدرکشیش او را مقید به انجام اعمال مذهبی می‌کرد به گفته خودش، در 8 ‌سالگی اعتقاد خود را از دست داده بود.
اینگمار برگمان کارگردان و فیلم‌ساز معاصر و برجسته سوئد با نام کامل «ارنست اینگمار برگمان» در 14 جولای سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد. پدرش یک کشیش بود. او نخستین فیلمش را در سال ۱۹۴۵ به نام «کریس» ساخت. وی پس از فیلم «خانه بازی» که آن را در سال ۱۹۴۹ میلادی ساخت, به آفرینش شاهکارهای سینمایی همت گماشت.
نخستین فیلم سینمایی تحسین برانگیز او به زبان انگلیسی فریادها و نجواها نام دارد.از دیگر فیلم‌های مشهور وی می‌توان به پرسونا و مهر هفتم اشاره کرد.«برگمن» در ‌١٩ سالگی برای تحصیل در رشته هنر و ادبیات وارد دانشگاه استکهلم شد، اما بیشتر وقت خود را به نگارش نمایش‌نامه مِی‌گذراند. در سال ‌١٩٤٢، وی این فرصت را یافت تا یکی از نمایش‌نامه‌های خود به‌نام «مرگ کاسپار» را کارگردانی کند.
«برگمن» طی سال‌ها فعالیت سینمایی درمجموع ‌٦٢ فیلم ساخت که فیلم‌نامه بسیاری از آنان را نیز خودش نوشته بود. کارگردانی ‌١٧٠ نمایش تئاتر از او یک چهره درخشان در عرصه این هنر نمایشی ساخته بود. او بیش از ‌٦٠ سال در سطح اول فیلم‌سازی جهان قرار داشت، اما پس از آن‌که به او اتهام فرار از مالیات زدند، در سال ‌١٩٧٦ خود را به آلمان تبعید کرد و به مدت هشت سال از دنیای سینما کناره گرفت، هرچند در عرصه تئاتر هم‌چنان فعال بود. «برگمن» با بازی گرفتن از چهره‌هایی چون «بی‌بی اندرسون» و «لیو اولمن»، موضوعاتی چون مرگ، بیماری، خیانت و جنون را در فیلم‌هایش به‌تصویر می‌کشید.
وی کودکی خود را در خانواده‌ای گذراند که پدری کشیش و محافظه‌کار، او را مقید به انجام اعمال مذهبی می‌کرد، به طوری‌که به گفته خودش، در 8 ‌سالگی اعتقاد خود را از دست داده بود. سال ‌١٩٧٦ یکی از تاریک ‌ترین دوران زندگی «برگمن» بود. در 30 ژانویه این سال، دو مأمور پلیس به اتهام فرار از پرداخت مالیات، او را دستگیر کردند. تأثیر این واقعه بر «برگمن» آن‌چنان وحشتناک بود که او را دچار افسردگی شدید کرد و او در بیمارستان بستری شد.
اگرچه او بعدها از این اتهام تبرئه شد، اما ترس از این‌که نتواند به عرصه فیلم‌سازی بازگردد، او را ناامید کرده بود. او به‌رغم درخواست نخست‌وزیر وقت سوئد و مقامات بلندپایه صنعت فیلم این کشور، اعلام کرد که دیگر در سوئد فیلم نخواهد ساخت. «برگمن» پس از تعطیلی استودیو فیلم‌سازی‌اش، دو پروژه فیلم درحال ساخت را به حالت تعلیق درآورد و خود را به مونیخ آلمان تبعید کرد. هرچند در سال‌روز ‌٦٠ سالگی‌اش به سوئد بازگشت و دولت این کشور به افتخار او، جایزه فیلم سالانه «اینگمار برگمن» را برای تقدیر از بهترین‌های سینما راه‌اندازی کرد.
«برگمن» برای اولین‌بار به صورت جدی در سال ‌١٩٤٤ با نگارش فیلم‌نامه‌ «شکنجه/جنون» وارد دنیای سینما شد و اولین فیلمش را یک سال بعد به‌نام «کریس» ساخت. اولین موفقیت بین‌المللی او در سال ‌١٩٥٥ با فیلم «لبخندهای یک شب تابستانی» بدست آمد که در جشنواره کن همان سال علاوه بر کسب جایزه بهترین اثر طنز شاعرانه، تا آستانه کسب نخل طلا نیز پیش رفت. موفقیت «برگمن» در جشنواره معتبر کن سال‌های بعد از آن نیز ادامه یافت.
او با «مهر هفتم» جایزه ویژه هیأت داوران را کسب کرد و «توت‌فرنگی‌های وحشی» نیز در بسیاری از جشنواره‌ها مورد استقبال منتقدین قرار گرفت. «برگمن» هم‌چنان در عرصه فیلم‌سازی عملکرد فوق‌العاده‌ای را به ثبت می‌رساند. او با ساخت سه‌گانه‌ «همچون یک آینه» (‌١٩٦١)، «چراغ زمستانی» (‌١٩٦٢) و «سکوت» (‌١٩٦٣)، باورهای مذهبی خود را به‌تصویر کشید. در سال ‌١٩٦٦ «برگمن» فیلم «پرسونا» را کارگردانی کرد که به عقیده خودش، یکی از بهترین ساخته‌های او بود. این فیلم با کسب جوایز متعدد، شاهکار «برگمن» و یکی از بهترین ساخته‌های تاریخ سینما نام گرفت و او خود آن را در کنار «فریادها و نجواها» (‌١٩٧٢) دو فیلم برتر کارنامه سینمایی‌اش می‌دانست.
پس از تبعید خود به آلمان، «برگمن» اولین و تنها فیلم انگلیسی خود را در سال ‌١٩٧٧ با نام «تخم مار» ساخت که محصول مشترک آلمان و آمریکا بود. او در سال ‌١٩٧٨ با فیلم «سونات پاییزی» محصول مشترک انگلیس و نروژ کارنامه سینمایی خود را پربارتر ‌ساخت. در سال ‌١٩٨٢ «برگمن» با بازگشت به سوئد، اعلام کرد که فیلم «فانی و الکساندر» آخرین ساخته او خواهد بود که البته از نگاه منتقدین، یک فیلم تجاری و سطحی تلقی ‌شد. اما همین فیلم در جشنواره‌های بزرگ اروپایی، بویژه کن بسیار خوش درخشید. این فیلم درباره دوران کودکی «برگمن» و عشق او به سینماست که «برگمن» آن را خلاصه زندگی‌اش می‌دانست. «برگمن» در سال‌های اولیه فیلم‌سازی، با همکاری برخی نویسندگان، آثارش را براساس نمایش‌نامه‌هایش می‌ساخت و در فیلم‌های آخرین او، آزادی بازیگران در استفاده از دیالوگ‌های اضافی نمود بیشتری پیدا کردند. برگمن بارها اعلام کرده بود که فیلم «سکوت» پایان دوره‌ای بوده است که پرسش‌های مذهبی، محوریت اصلی فیلم‌های او بوده است.
کارگردانان بسیاری آثار «برگمن» را الهام‌بخش حیات سینمایی خود دانسته‌اند که از آن جمله می‌توان به «روبرت آلتمن»، «وودی آلن»، «آتوم اگویان»،‌ «استنلی کوبریک»، «دیوید لینچ»، «پل شرادر»، «آندره تارکوفسکی» و «فرانکو اوزون» نام برد. اگرچه بسیاری «برگمن» را به جهت فعالیت‌های درخشان‌اش در سینما می‌شناسند، اما او در عرصه تئاتر نیز بسیار فعال بود. به طوری‌که در ‌٢٦ سالگی جوان‌ترین کارگردان تئاتر در اروپا نام گرفت. گوشه‌گیری «برگمن» در سال‌های پایانی عمرش به‌اندازه‌ای بود که حتی زمانی‌که پنجاهمین جشنواره فیلم کن او را به‌عنوان بزرگ‌ترین کارگردان تمام دوران سینما انتخاب کرد، شخصاَ در مراسمی که به این منظور برگزار شده بود، شرکت نکرد.
برگمن در سال ‌١٩٧١ جایزه یادبود «اروینگ تالبرگ» را از آکادمی اسکار به‌دست آورد. سه فیلم او شامل «چشمه باکرگی» (‌١٩٦١)، «همچون یک آینه» (‌١٩٦٢) و «فانی و الکساندرا» (‌١٩٨٤) موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی شدند. «برگمن» سه بار برای فیلم‌های «توت‌فرنگی‌های وحشی» (‌١٩٦٠)، «همچون یک آینه» (‌١٩٦٣) و «فریادها و نجواها» (‌١٩٧٤) نامزد اسکار بهترین فیلم‌نامه اصلی شد و با «فریادها و نجواها» تا آستانه کسب اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی نیز پیش رفت. درخشش او در جوایز اسکار در سال ‌١٩٧٧ با فیلم «چهره به چهره» ادامه یافت که نامزد بهترین کارگردانی اسکار شد. سپس با فیلم «فانی و الکساندر» نامزد بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه اصلی اسکار شد. او در سال ‌١٩٧٩ با فیلم «سونات پپاییزی» تا آستانه کسب اسکار نیز رفت.
«برگمن» در جوایز آکادمی فیلم انگلیس (بافتا) نیز در سال ‌١٩٦٠ برای فیلم «جادوگر» نامزد بهترین فیلم و در سال ‌١٩٨٤ با فیلم «فانی و الکساندر» نامزد بهترین فیلم غیرانگلیسی شد. «برگمن» در جوایز سینمایی «سزار» فرانسه نیز درخشش زیادی داشت. او علاوه بر آن‌که در سال ‌١٩٨٤ برای فیلم «فانی و الکساندر» جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی را کسب کرد، در سال ‌١٩٧٦ برای فیلم «فلوت جادویی» و در سال ‌١٩٧٩ برای فیلم «سونات پاییزی» نامزد بهترین فیلم غیرانگلیسی شد. او در سال ‌٢٠٠٥ با «ساراباند» نامزد بهترین فیلم اروپایی جوایز سزار شده بود.
اما بیشترین درخشش «اینگمار برگمن» در عرصه سینمای جهان مربوط به جشنواره معتبر کن است که رکورد دست‌نیافتنی برجای گذاشت. او در سال ‌١٩٥٥ با فیلم «لبخندهای یک شب تابستانی» جایزه بهترین طنز شاعرانه را کسب کرد. دو سال بعد با فیلم «مهر هفتم» جایزه ویژه هیأت داوران کن را گرفت که البته با همین فیلم نامزد نخل طلا هم بود. در سال ‌١٩٥٨ «برگمن» برای فیلم «آستانه زندگی» جایزه بهترین کارگردانی کن را دریافت کرد که با همین فیلم تا آستانه کسب نخل طلا نیز رفت. در سال ‌١٩٦٠ برای فیلم «چشمه باکرگی» تقدیر ویژه شد؛ در سال ‌١٩٧٢ با فیلم «فریادها و نجواها» جایزه بهترین دستاورد فنی را از جشنواره کن به‌دست آورد و در سال ‌١٩٩٧ در مراسم ویژه بزرگداشت خود در کن، «نخل نخل‌ها» را به‌دست آورد.
در جشنواره فیلم برلین نیز «برگمن» در سال ‌١٩٥٨ برای فیلم «توت‌فرنگی‌های وحشی» خرس طلایی را به خود اختصاص داد و در سال ‌١٩٧١ شیر طلایی افتخاری جشنواره ونیز را برای یک عمر دستاورد سینمایی کسب کرد. «برگمن» در دسامبر ‌٢٠٠٣ از دنیای فیلم‌ کناره گرفت و روز 30 جولای ‌٢٠٠٧ در سن ‌٨٩ سالگی در «فارو» درگذشت؛ در همان روز که «میکلانجلو آنتونیونی»، کارگردانی فقید سینمای ایتالیا درگذشت.
*** فیلم‌های «اینگمار برگمان»
- بر عشق ما می بارد (۱۹۴۶)1
2 - سرزمین آرزو (۱۹۴۷)
3 - زندان (۱۹۴۹)
4 - رازهای زنان (۱۹۵۳)
5 - تابستان با مونیکا (۱۹۵۳)
6 - شب عریان (۱۹۵۴)7
- درسی در عشق (۱۹۵۴)
8 - لبخندهای یک شب تابستانی (۱۹۵۵)
9 - مهر هفتم (۱۹۵۷) 10
- توت فرنگی‌های وحشی (۱۹۵۷)
11 - چشمه باکره (۱۹۶۰)12
- چشم شیطان (۱۹۶۰)13
- نور زمستانی (۱۹۶۲) 14
- سکوت (۱۹۶۳)15
- شرم (۱۹۶۸)16
- پرسونا (۱۹۶۶)
17 - صحنه یک ازدواج (۱۹۷۴)
18 - فلوت جادویی (۱۹۷۵)
19 - چهره به چهره (۱۹۷۶)
20 - سونات پاییزی (۱۹۷۸)21
- فانی و الکساندر (۱۹۸۰)
22 - ساراباند (۲۰۰۳)

0 نظرهای شما: