سیدضياء هاشمی؛ نامهي سوم را نوشت:
جمع کنید بساط سیاسیتان را...
سیدضياء هاشمی در نامهاش با حمايت از يك گروه از منتقدان، گروه ديگر را به تعامل فراخوانده است.
او در نامهاش نوشته: هنرمندان را به حال خود واگذارید که با جملهای قهرمان نشوند، با جملهای توقیف و با
عذرخواهیای مقبول
ایلنا:- به نامههاي ارسالي ازسوي سينماگران(محمدمهدي عسگرپور و جواد شمقدري) يك نامهي ديگر هم افزوده شد. اينبار سيدضياء هاشمي نامهاي را براي هر دو طرف ماجرا نوشته است. اما نامهي نوشته شده؛ لحني متفاوت دارد. اگرچه نامه قصد داشته دو طرف منتقدان وضعيت سينمايي موجود را هدف تيرس نقد بيطرفانهي خود قرار دهد اما آنچه از فحواي نامه مشخص است، گرايش نويسندهي نامه به يك سمت و نقد سوي ديگر است.
ه گزارش ايلنا متن كامل اين نامه بدين شرح است:
هرچه تلاش میکنم مُهر سکوت بر لب زنم و نشنوم، اینقدر هیاهوی سیاستزده سَیاسهای هنرمندنما پژواک شده که در گوش هر ناشنوایی میپیچد چه برسد به گوشی که یک تهشنواییای دارد. بیشک سعدی علیهالرحمه اگر امروز میبود و در اُنرهای این سیاستمندها یا هنرمدارها میافتاد نمیگفت: "هنرمند هرجا رود قدر ببیند و درصدر نشیند"؛ داریم یک یک هنرمندان جوان و پیر و فرهیخته و صاحب اندیشههایمان را به مسلخ سیاستبازی و پشتک وارو زدنهای کوتاه عمر میفرستیم بعدهم مانند .... بعد آبگوشت پشت سرهم بیانیه صادر میکنیم که سوابق بررسی کنید؛ من متعهدترم یا سابقهی من بیشتر است یا شما؟!
آینه خانم؛ من خوبترم یا ناز خانم. در هیچ وقت از تاریخ پرهزینه و پرشهید این مملکت؛ هیچگاه فرهنگ و هنر اینهمه سیاسی و متشنج نبوده است و هیچ وقت هنرمندان اینقدر زیر ذرهبین قرار نداشتهاند. آتش برداشتیم و داریم بر خرمن پربار هنرمندانمان میافکنیم. آن یکی به توقیف، آن یکی به کار نکردن، آن یکی به ابطال پرانه. اوّل میزنیم و بعد دست محبّت بر سر میکشیم. حق نیست آن کسانی که به کنار کشیدن بزرگها و بر اثر یک اتّفاق به مسئولیّت خانهای رسیدهاند، پی و بنیان خانه را برکنند که بچههای این خانه احساساتی شوند و برای همیشه از خانه و کاشانه بکنند و بروند.
شما که مردش نیستید چرا فضایی خلق میکنید که هنرمندان حرفی بگویند تا خود و آثارشان را به مسلخ برند و به غلط کردن وادارند. آقایان، هم مدیران و مسئولان و هم صنفمداران در ظاهر همهی منیّت و ابهت شما از همین هنرمندان و هنرشان است که چون گنج و جواهری در هر شرایطی هم قبل شما و هم بعد شما نگینوار بر رکاب انگشتری ایران درخشیدهاند. شما میروید و هنرمندان میمانند و باور کنید اگر این نظام نبود و برافتد ... بر کف دستان شما که بیسمت و بیپست، میمیرد باقی نمیماند. و آن در آینده رئیسجمهوری که فلان سردمدار صنف تبلیغاش را میکند هرگز نخواهد آمد تا معاونت سینماییاش را به شما تعارف کند.
تازه اگر تعارف کرد جای همین معاونت سینمایی، امروز قرار میگیری و چون تویی فضا برایش میسازند تا مجبور به گیر و گرفت و خود نجات دادن بیفتد. اینقدر به خاطر منیّت و خود خواهیتان از کیسهی هنرمندان سینما خرج نکنید و این هنرمندان را به حال خود واگذارید که با جملهای قهرمان نشوند و با جملهای توقیف و با عذرخواهیای مقبول. تقوایی، بیضایی، کیارستمی، فرمانآرا، بنیاعتماد و ... تا برسد به جوانان را دریابید. اینها در گذر زمان ثابت کردهاند چه با شما چه بیشما بر هنرشان متعهدند و بر مردمشان دِینی دارند. امروز که شما درمقابل هم ایستادهاید، سینما و هنرمنداناش دارند لهیده و خراب میشوند و اگر گزندی بر اینها وارد آید؛ هیچکدام شما وجاهتی با سمتهایتان چه دولتی و چه صنفی نخواهید داشت که بر آن ببالید.
دو روز دیگر همهتان میروید و تنها سینما میماند و همهی سینما در وجود هنرمنداناش تعالی دارد. همان هنرمندانی که امروز تلاش میکنند دولتی نباشند و همان دولتهایی که تلاش میکنند خود را صنفی و مستقل بنمایند. امّا این را بدانید مردم هیچکدامتان را باور نخواهند کرد. حرجي بر دولتیها نیست امّا نگرانی آنجاست که مردم صنف و مردمی بودن را باور نکنند. خودتان هم خوب میدانید؛ جوزده و جوگیر آدمهایی شدهاید که درپس پرده یکی به میخ ميزنند و یکی به نعل. همان کوهکنی که توحید پیشه کرده است و همان دولتیساز که یکی برای روحانیّت میسازد و دیگری بر ضدروحانیّت و در هر دورهای هم ستوده میشود و جایزههایش را در جمع نمیگیرد اما نامه برای مسئولین فاش میکند و در آخر همانانی که در سایتهایشان از حریّت و مردمی بودن دم میزنند امّا در پس ماوقع نامه برای روحانیّت مینویسند و ریشهی سینما را در خانه سینما قلع و قمع میکنند.
ترا به اعتقادتان به شهر، شهرداری، مردم و یا هرچه اعتقاد دارید؛ برکنید ریشهی خواستهای سیاسیتان را از این سینمای مهجور. خود دانید...
1389/7/10 - 14:46:02 کد خبر : 152358
1389/7/10 - 14:46:02 کد خبر : 152358
.
0 نظرهای شما:
Post a Comment